نام كتاب: احقاقالحق.
نام مصنّف: مولاى بزرگوار، حاج محمد باقر شريف طباطبايى – اعلى اللّه مقامه -.
موضوع كتاب:
– ديپاچه (دليل نوشتن كتاب).- مقدمه (امورى كه دانستن و متذكّر بودن آنها ضرورى است و اگر آنها را كسى نداند و يا متذكر نباشد و يا غافل باشد، نمىتواند از روى بصيرت متديّن شود. در اين مقدمه، دوازده مطلب است:
×مطلب اول: اثبات وجود باشعوران و بىشعوران و كيفيت برخورد با آنها.
×مطلب دوم: اثبات وجود مذهب در بين كسانى كه خود را بسته به پيغمبرى مىدانند.
×مطلب سوم: اثبات اينكه خداوند رسانندهى دين به خلق است نه كس ديگر.
×مطلب چهارم و پنجم: تعدّد پيامبران و اثبات ايشان يكديگر را، دليل راستگويى ايشان است.
×مطلب ششم: آوردن مطلب جديدى توسط پيامبر جديد، منافات با راستگويى پيغمبر قبلى ندارد.
×مطلب هفتم: پيغمبران، معصوم از عصيان، غفلت، سهو و نسيان هستند.
×مطلب هشتم: اثبات ظالم و ستمكار نبودن خدا و همچنين بيان وجود علايم پيغمبر.
×مطلب نهم: هركه خارق عادتى كرد، پيغمبر نيست و بايد فرق سحر و معجزه مشخص گردد و توضيح اين امر.
× مطلب دهم: بيان يك امر بديهى كه هرگروهى معتقدند كه حق، در روى زمين هست و نزد ايشان است و ساير گروهها بر باطلند و محكومكردن يهوديان، نصارى و مهاباديان (مجوسيان).
×مطلب يازدهم: معجزهى هرپيغمبرى را تابعين او ثبت كردهاند نه دشمنان او. پس براى پى بردن به معجزات هرپيغمبرى، بايد به تابعين او رجوع كرد نه به دشمنان او. توضيح اين مطلب و ردّ شبهههاى احتمالى.
×مطلب دوازدهم: ظهور چيزى از چيزى، باعث تغيير در مادّهى اوليه مىشود. توضيح اين مطلب و پياده كردن آن در امر عيسىعليهالسلام كه او را پسر خدا مىدانند و توجيهها و نظريههاى نصارى و جواب آن).
- باب اول (در اثبات اينكه تورات و انجيل فعلى، تورات موسى و انجيل عيسىعليهماالسلام نيست.
- باب دوم (در ادامهى اثبات محرّف بودن تورات و انجيل فعلى و ذكر نام دو كتاب »دُرّه« و »نصرةالدين«).
- باب سوم (در اثبات حقّيت و حجّيت و معجز بودن قرآن در ضمن هفت فصل).
توضيح آخر: مولاى بزرگوار (اع) در تاريخ ۱۶/ جمادى الثانية / ۱۳۰۱ قمرى، اين كتاب را به پايان رساندند. اين كتاب مستطاب را در برابر كتابى كه يك پادرى انگليسى نوشته بود، مرقوم فرمودند و در مقابل مقدمهى او، مقدمهاى و در برابر سه بابى كه او در كتابش ترتيب داده بود، سه باب تصنيف فرمودند.
درست است كه ما به حقّيت دين اسلام و مذهب تشيّع و مكتب استبصار يقين حاصل كردهايم و – شايد – نيازى به خواندن اينگونه مطالب نداشته باشيم، ولى بايد در امر دين، علاوه بر »علم نفسانى«، »يقين عقلانى« نيز حاصل كنيم كه اين يقين، باعث رسوخ اعتقادات در قلب و دل ما مىشود. مطالعهى اين كتاب، لازم به نظر مىرسد و در كنار توجّه و حفظ كليّات اين كتاب و امثال اين كتاب، به جزئيات نيز بايد قدرى توجه شود، از جمله روش استدلال، چگونگى بيان، اطّلاعات جانبى و …
در ابتداى كتاب، شعرى را مطرح مىفرمايند در رابطه با اين موضوع كه آن كتاب و تلاش نويسندهاش، در واقع آب در هاون كوفتن است و ثمرى نخواهد داشت. ذكر آن، خالى از لطف نيست:
باد بندى هين به چنبر اينت افكار سقيم
آب سايى هان به هاون اينت آراء عليل
كى بود عصفور و دُمسيجه همال چرخ و باز
چُون شود خرنوب و اسكنبو مثال جوز و هيل
بولهب كى پاگذارد بر مقام مصطفى
ماكيان چُون پرگشايد بر مطار جبرئيل