ابقای قبا ـ قسمت اول

بخش نخست این تحقیق در بولتن ولایت چاپ شد. ولی شما می توانید علاوه بر بخش نخست بخش دوم و سوم را در هفته های آینده در همین محیط مطالعه کنید.


—————————————————–


گفت: این چه لباسی است که پوشیده‌ای؟ اگر کت است چرا بلند است اگر کت نیست چرا پالتو نیست؟ جواب داد: مقداری پارچه اضافه آمده بود، به خیاط گفتم آن اضافه را هم به لباس بدوزد.


در حقیقت در جواب بعضی پرسش‌ها این‌گونه باید جواب داد. اما در پاسخ پرسش شخصی که واقعاً سؤال‌کننده است و واقعاً در پی پاسخ است به شکل دیگر باید جواب داد. مقاله‌ای که پیش رو شماست جواب شخصی است که در پی پاسخ است و بی‌غرض بوده و خواهان رسیدن به حقیقت است.


نکته مهم: عنوان‌های موجود در این مقاله، برای استفاده بیشتر و راحت‌تر، فشرده توضیح داده شد.


جایگاه لباس


ساختار این مقاله، از اين سؤال ساده تشكيل شده است: انسان ها با كدام مرتبه از مراتب با يكديگر برخورد دارند؟ جواب: با جسم خود.


انسان ها “بشر” هستند زيرا “بشره” (پوست) دارند و با “بشره” در رفت و آمد هستند. از امتيازهاي “بشر” اين است كه با حيوانات تفاوت زيادي دارد. و از جمله تفاوت‌ها آن است که حیوان نیازی به پوشیدن ندارد؛ چراکه خداوند پوشش او را با او خلق کرده است: مو، پشم، کُرک، پولک، پر و… .اما انسان نیازمند پوشش است و خداوند در حکمت خود این‌گونه قرار داده است که بشر خود پوشش انتخاب کند و بپوشد.


حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می‌فرماید: خُذ علیکَ ثوبَک و لاتمشوا عُراة ( [بر بدن خود] لباس گرفته و عریان راه نروید).


چرا از لباس بحث کنیم؟


درباره جایگاه لباس، همین قدر کافی است که در قرآن، آیه مستقلی مربوط به لباس است: یا بنی آدم قد انزلنا علیکم لباساً یواری سوءاتکم  (ای بنی آدم، به تحقیق که لباسی بر شما نازل کردیم که زشتی‌های شما را بپوشاند).


این مقاله مختصر، توان بررسی گسترده این آیه شریفه را ندارد. از این جهت به تفصیل این آیه از دیدگاه مشایخ عظام می‌پردازم.


مشایخ (اعلی الله مقامهم) قاعده مهمی را ذکر فرموده‌اند. این قاعده می‌گوید:


1.        آنچه در عالَم امکان می‌آید، نابود نمی‌شود؛


2.        هرچه در عالَم پیدا شود، دارای تأثیر است.


طبق این قاعده، تمام کارهای ما در عالم خودش ثبت می‌شود و در روز قیامت به ما نشان می‌دهند. و دیگر آنکه تمام کارهای ما دارای اثر است. حتی نوع نشستن، ایستادن، حرکت کردن، خوردن، صحبت کردن و… . و از جمله کارها، لباس پوشیدن است. طبق این قاعده حکمت، مشخص می‌شود که لباس ما دارای تأثیر است. نکته جالب و مهم این است که: گذشته از آنکه نوع لباس دارای تأثیر است، رنگ لباس نیز تأثیر می‌گذارد (حدیقة‌الاخوان). پرسشی در اینجا مطرح می‌شود. لباس در چه چیزی تأثیر می‌گذارد؟


طبق تفصیل قاعده‌ای که ذکر شد، ……

ابقای قبا (بخش نخست)


گفت: این چه لباسی است که پوشیده‌ای؟ اگر کت است چرا بلند است اگر کت نیست چرا پالتو نیست؟ جواب داد: مقداری پارچه اضافه آمده بود، به خیاط گفتم آن اضافه را هم به لباس بدوزد.


در حقیقت در جواب بعضی پرسش‌ها این‌گونه باید جواب داد. اما در پاسخ پرسش شخصی که واقعاً سؤال‌کننده است و واقعاً در پی پاسخ است به شکل دیگر باید جواب داد. مقاله‌ای که پیش رو شماست جواب شخصی است که در پی پاسخ است و بی‌غرض بوده و خواهان رسیدن به حقیقت است.


نکته مهم: عنوان‌های موجود در این مقاله، برای استفاده بیشتر و راحت‌تر، فشرده توضیح داده شد.


جایگاه لباس


ساختار این مقاله، از اين سؤال ساده تشكيل شده است: انسان ها با كدام مرتبه از مراتب با يكديگر برخورد دارند؟ جواب: با جسم خود.


انسان ها “بشر” هستند زيرا “بشره” (پوست) دارند و با “بشره” در رفت و آمد هستند. از امتيازهاي “بشر” اين است كه با حيوانات تفاوت زيادي دارد. و از جمله تفاوت‌ها آن است که حیوان نیازی به پوشیدن ندارد؛ چراکه خداوند پوشش او را با او خلق کرده است: مو، پشم، کُرک، پولک، پر و… .اما انسان نیازمند پوشش است و خداوند در حکمت خود این‌گونه قرار داده است که بشر خود پوشش انتخاب کند و بپوشد.


حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می‌فرماید: خُذ علیکَ ثوبَک و لاتمشوا عُراة ( [بر بدن خود] لباس گرفته و عریان راه نروید).


1


تصویر: مرحله اول دوخت قبا


چرا از لباس بحث کنیم؟


درباره جایگاه لباس، همین قدر کافی است که در قرآن، آیه مستقلی مربوط به لباس است: یا بنی آدم قد انزلنا علیکم لباساً یواری سوءاتکم  (ای بنی آدم، به تحقیق که لباسی بر شما نازل کردیم که زشتی‌های شما را بپوشاند).


این مقاله مختصر، توان بررسی گسترده این آیه شریفه را ندارد. از این جهت به تفصیل این آیه از دیدگاه مشایخ عظام می‌پردازم.


مشایخ (اعلی الله مقامهم) قاعده مهمی را ذکر فرموده‌اند. این قاعده می‌گوید:


1.        آنچه در عالَم امکان می‌آید، نابود نمی‌شود؛


2.        هرچه در عالَم پیدا شود، دارای تأثیر است.


طبق این قاعده، تمام کارهای ما در عالم خودش ثبت می‌شود و در روز قیامت به ما نشان می‌دهند. و دیگر آنکه تمام کارهای ما دارای اثر است. حتی نوع نشستن، ایستادن، حرکت کردن، خوردن، صحبت کردن و… . و از جمله کارها، لباس پوشیدن است. طبق این قاعده حکمت، مشخص می‌شود که لباس ما دارای تأثیر است. نکته جالب و مهم این است که: گذشته از آنکه نوع لباس دارای تأثیر است، رنگ لباس نیز تأثیر می‌گذارد (حدیقة‌الاخوان). پرسشی در اینجا مطرح می‌شود. لباس در چه چیزی تأثیر می‌گذارد؟


طبق تفصیل قاعده‌ای که ذکر شد، جهان آیینه‌خانه است. هر کار ما در تمام اشیاء تأثیر می‌گذارد. به این نمونه توجه کنید.


فرموده‌اند: هنگامی که شخص طلب‌کننده علم از خانه خارج می‌شود، حتی ماهی‌های دریا برای او طلب آمرزش می‌کنند. این حدیث، بیانگر میزان تأثییر عمیق کارهای ماست.


البته تأثیرگذاری لباس به دو نوع است:


1.        تأثیر لباس در خود انسان


2.        تأثیر در پیرامون انسان


تأثیر لباس در انسان آن است که با توجه به جایگاه لباسی که پوشیده است رفتار می‌کند. اگر لباس سنگین و لباس اهل دین را  بر تن دارد، رفتارش را مناسب آن می‌سازد. و اگر لباس او جَلف و سبک است، در رفتار او نیز تأثیر دارد.


تأثیر لباس در پیرامون هم همین‌گونه است. اگر لباس، لباس مناسب و مطابق با موازین شرعی است، در پیرامون تأثیر می‌گذارد و سبب می‌شود اهل انصاف، با شخص رفتار مناسب داشته باشند و یا اگر تأثیر عمیق‌تر شود، سبب گرایش دیگران به رفتار و منِش و عقاید شخص می‌گردد.


برای مهم بودن بحث لباس به سه حدیث توجه کنید:


1.        در حدیث است (ترجمه حدیث را به زبان شعر ذکر می‌کنم):


در حدیث قُدسی آمد ای نبی، گو به قوم خویش این حُکم جلی


تا نپوشند از لباس دشمنان، هم نپویند از طریق آن خسان


هم کنند از طعمه‌هاشان اجتناب، ور نه ایشان هم شوند اندر عذاب


در این حدیث شریف، تصریح است به لزوم دوری کردن از: لباس دشمنان، روش و منش دشمنان و خوراک دشمنان.


2.        در حدیثی فرمودند: من تشبّه بقوم فهو منهم (هر کسی که به گروهی شباهت پیدا کند، از آن گروه است).


این حدیث شریف، بیان می‌کند که لباس چه موقعیت خاصی دارد: اگر لباس شخص، لباس گروه ایمان است، شخص  از آنها خواهد بود.


3.        حضرت هادی (علیه السلام) اشعاری در مذمّت پادشاهان و گردن‌کشان روزگار فرموده‌اند. از بیت‌های آن است:


ناداهم صارخ من بعد ما دُفنوا، أین الأسرة و التیجان و الحلل


 ([آن گردن‌کشان] بعد از آن که مردند، فریادزنی ایشان را صدا زد: کجاست تخت‌ها و تاج‌ها و لباس‌ها؟


در این بیت شریف، از جایگاه لباس سخن به میان آمده است، و اگر لباس پوچ بود و هیچ موقعیتی نداشت، امام (علیه السلام) به خصوص به آن اشاره نمی‌فرمودند.


در این جستار، دربارهْ لزوم پوشیدن لباس بحث نمی‌کنیم. بلکه هدف در این نوشتار، بررسی لباسی است که اهل بصیرت می‌پوشند و با نام قبا از آن یاد می‌کنند.


2


تصویر: مرحله دوم دوخت قبا


واژه قباء


قباء در زبان عربی به لباس بلند اطلاق می‌شود. اگرچه برخی آن را “آنچه پوشیده می‌شود” ترجمه کرده‌اند. قباء از “قَبْوَة” و فعل قَبَوتُه قَبواً است و دلیل این اقتباس، به هم آمدن دو طرف قبا بر روی یکدیگر است. در عربی “با انگشت جمع کردن دو طرف قبا” را می‌گویند: قباهُ یقبوهُ.  اگر بخواهیم در زبان عربی واژه قباء را جمع ببندیم (قباها)،  باید گفت “أقْبیَة” یا “أقباء”.


تاریخچه قباء


نوشته‌اند اول شخصی که “قباء” پوشید حضرت سلیمان (علیه السلام) بود. البته با دقت بیشتر، شاید اول شخصی که قبا پوشید حضرت ادریس (علیه السلام) باشد چرا که او اول شخصی است که خیاطی کرد و آموزش داد. و همان‌گونه که در احادیث رسیده است، قوم حضرت لوط (علیه السلام) لباس خود را کوتاه کردند. علما و صالحان و مؤمنان لباس بلند (قبا) داشته‌ و دارند. این‌ نوع لباس چنان ریشه‌دار است و توسط انبیا (علیهم السلام) رایج بوده است که امروزه حتی علما و رهبران فرقه‌های مختلف لباس بلند می‌پوشند. لباسی است مخصوص اهل علم. لباسی که اهل غرب به جایگاه آن پی برده و حتی فارق‌التحصیلان دانشگاه‌ها، در مراسم اخذ مدرک، لباس بلند می‌پوشند. بررسی عمیق این عنوان (تاریخچه قبا) نیازمند مقاله مستقلی است.


قباء و لُبّادَه


لباس دیگری که از نظر ظاهر شباهت زیادی به قبا دارد و لباسی است اسلامی، “لبّاده” نام دارد. لازم به ذکر است که اِعراب اصلی این واژه ” لُبّادَه ” است که در بین فارسی‌زبان‌ها به “لَبادِه” مشهور است. لباده را در لغت این‌گونه ترجمه کرده‌اند: لباسی که هنگام باریدن باران می‌پوشند و در قدیم با مو و پشم دوخته می‌شد. در عربی برای به کار بردن جمع لباده (لباده‌ها) لفظ “ألباد” را به کار می‌برند. برخی درباره تفاوت ظاهری قبا و لباده نوشته‌اند: یقه لباده بر روی یکدیگر می‌آید و یقه قبا به صورت عددِ ۷ است. اما مشهور خلاف این است: یقه لباده به صورت ۷ و یقه قبا کاملا بسته. در هر صورت این اختلافی است که مطرح شده است.


استفاده از مثال قباء، درمباحث حکمت


مشایخ (اعلی الله مقامهم) به علت دید کلانی که در مباحث گوناگون دارند، مثال‌های شگفت‌انگیزی بیان می‌فرمایند. از جمله مثال‌ها، مثال زدن به قبا است. برای این عنوان به یک نمونه اکتفا می‌کنم. به این مثال حکیمانه توجه کنید:


روح حیوانی در غیب کل این عالم هست ولی هر جا که جسم لطیف شد، در آنجا ظاهر شود و هر جا که ظاهر نیست، سبب، کثافت جسم است. مثل آنکه تو عبا داری و در زیر عبا، قبا داری. در همه جا زیر عبا قبا هست ولی هر جای عبا که نازک شد، قبا از زیر آن پیدا شود و هر جا که کلفت باشد، قبا از زیر آن پیدا نشود. حال همچنین روح حیوانی در همه جای این عالم هست، هر جا که لطیف شد، آن روح ظاهر می‌شود و آثارش هویدا می‌گردد و هر جا که نشد، هویدا نمی‌شود؛ نه آنکه در اندرون نیست… (ارشاد العوام، ج ۳، ص 172).


دوخت قباء


برای تنوع بحث و البته بالا بردن سطح آگاهی نسبت به جهت‌های مختلف قبا، درباره دوخت این لباس ایمانی نکته‌هایی ارائه می‌کنم:


تفاوت دوخت قبا با دوخت لباده:


قبا نیاز به سرشانه (اپل) دارد چرا که کار، لایه دارد. و بدون سرشانه، مانند پیراهن افتاده خواهد بود. اما لباده نیاز به سرشانه ندارد. چرا که معمولاً لباده زیر عبا پوشیده می‌شود و اگر سرشانه داشته باشد، شخص چهارشانه شده و لباس همچون نمد چوپان‌ها می‌شود. کار در لباده به شکلی است که برآمدگی آستین دیده نمی‌شود. اپل و فیتیله برای برجسته شدن و شکیل شدن کار است و در لباده نیازی به شکیل شدن نیست؛ زیر عبا قرار دارد.


تفاوت دوخت قبا با دوخت کُت:


 معمولاً کُت اندامی‌تر، شکیل‌تر، شانه‌ها پهن‌تر ولی قبا تا حدودی آزادتر و بلندتر است.


سجاف و تکمه‌ها در قبا مخفی است و دوخت آن نسبت به کُت سخت‌تر است.


دوخت قبا به علت نداشتن یقه راحت‌تر است و کُت به علت داشتن یقه سخت‌تر است.


در قبا بیشتر به راحتی کار اهمیت داده می‌شود و در کُت ظرافت مدْ نظر است.


در قبا سرشانه‌ها جمع‌تر است و در کت، یک سانت پهن‌تر است. در قبا و لباده، هر دو، سرشانه‌ها کوچک‌تر است و این رسمی است که شایع شده است؛ چراکه مشتری دوست دارد لاغرتر دیده شود، نه چاق‌تر.


اکثر قبادوزها، کت‌دوز نیستند. برخی کت‌دوزها، قبا را به سبک کت می‌دوزند.


برخی جوان‌ها، دوست دارند قبای آنها مطابق طبع جوان آنها باشد؛ شکیل‌تر، اندامی‌تر، شیک‌تر.


قد استاندارد قبا، پنج سانتیمتر بالای قوزک زانو است. مگر آنکه شخصی بخواهد قبای او تا زیر زانو باشد.


برخی برای هماهنگی با جامعه، قباهایی سفارش می‌دهند که در حقیقت قبا است، اما در جامعه نوعی کت معرفی شده است (کت هندی)؛ دارای قد بلند است اما تکمه‌ها مانند قبای عادی مخفی نیست. در همین نوع از قبا، دو جیب کنار قبا، به جای اریب بودن، صاف طراحی می‌شود (سبک کت) و گاهی روی کار، جلو سینه یک جیب طراحی می‌شود (سبک کت).



تصویر: مرحله ای از مراحل دوخت قبا به سبک کت هندی


جیب عادی قبا، به صورت اریب است و البته طرح آن در لباس‌های دیگر هم دیده می‌شود (همچون پالتو). اما به دلیل هماهنگی با وضع دوخت لباس و همچنین از نظر فنی، از قدیم رایج بوده است.


قبا معمولاً با شلواری از جنس پارچه قبا همراه است. مدل شلوار قبا، مدل شلوارهای معمولی است. اگرچه شلوار قباها آزادتر است. و چون در شلوار قبا فقط قسمت زانو به پایین قابل رؤیت است، از این جهت طرح قسمت پایینی شلوار قبا، طرح شلوارهای معمولی است. شلوار قبا نسبت به شلوار کت بازتر است، چراکه شلوار کت دیده می‌شود و طبق عرف جامعه باید شکیل‌تر و اندامی‌تر باشد، اما شلوار قبا این‌گونه نیست. پس می‌توان نتیجه گرفت که قبا، بر روی شلوارش بی‌تأثیر نیست.


از نظر مراحل دوخت، قبا با کت تفاوتی ندارد. بلکه از نظر فنی با هم مقداری فرق دارند. و این تخصصی پرو کردن قبا است که علاوه بر ویژگی‌های ظاهری آن، آن را از کت ممتاز کرده است.


مراحل دوخت قبا به این ترتیب است: تهیه پارچه، اندازه‌گیری، برش، پرو اول( پرو شیله؛ در این پرو کاری انجام نمی‌شود بلکه فقط مقدمات آماده می‌گردد: تنظیم حدود قبا، گودی یقه، تنظیم جای جیب)، پرو دوم (انجام شدن کارِ: جیب‌ها، جلو کار، قد کار. سرشانه و یقه و درز بغل بعد انجام می‌شود؛ اگرچه می‌شود در پرو دوم کار را تمام کرد). پرو سوم (آستین و سرشانه تنظیم می‌شود)، پایان دوخت.


حدود زمان دوخت یک قبا: اگر شخص بر روی یک کار (قبا) متمرکز شود و یکسره کار کند، دو روز کاری وقت لازم دارد. (دو روز ۱۲ ساعتی؛ از ۸ صبح تا ۸ شب).


ادامه دارد…