درآمدی بر میراث بحرینیِ عالم رَبّانی مرحوم شیخ احمد اَحسائی|به ضمیمه معرفی مخطوطه‌ای در تاریخ بحرین (3)

بحرین آکنده از حضور علماء و فضلاء بود و طبعاً ارتباط کامل و محکمی میان شیخ مرحوم و فرزندان ایشان با علماء بحرینی وجود داشت. سیاهه ای از آثار موجودِ این بزرگوار در دوران اقامت در بحرین را نقل می کنیم. شایان ذکر است اینها رسائلی است که تاریخ نگارش آن مشخص است و چه بسا بعضی رسائل که تاریخ نگارش ندارد، در همان زمان نگاشته شده و برای ما معلوم نشد.

شرح عبارت شیخ علی بن عبدالله بن فارس، 29 جمادی 1210 (جوامع، جلد اول)

در جواب سید محمد بن سید عبد النبی ، جمادی الثانی 1206 (جوامع، جلد دوم)

جواب شیخ عبدالحسین بن شیخ یوسف بحرانی ، 15 جمادی الثانی 1212 (جوامع، جلد پنجم) عبدالحسین بحرانی کسی است که تصدر للافتاء.

رساله تجوید و قرائت، 3 جمادی الثانیه 1199

رساله زنجیه، 15 رجب 1212 (جوامع، جلد نهم)

رساله در جواب شیخ محمد مسعود بن شیخ سعود ، 20؟ شعبان 1211

معروف به توبلیه مسمی بلوامع الوسائل 22 شعبان 1211 (جوامع، جلد هشتم) به این رساله ارجاع داده اند در الرسالة‌الرشتیة (جوامع، جلد هشتم)

رساله بحرانیه، ماه رمضان 1211

رساله اجماعیه، 16 ماه رمضان 1215

شرح عبارات شیخ علی بن عبدالله بن فارس 13 شوال 1208 فی علم الحروف (جوامع، ج اول)

رساله در جواب شیخ عبدالله بن مبارک قطیفی، 1208

فائده در خصوص تولد و ظهور حضرت قائم، 1197

رساله موسویه، 1206

مرحوم شیخ محمدتقی احسائی، فرزند بزرگ آن بزرگوار، در 20 ربیع الأول 1214ق از تألیف رساله ای در جواب مسائل سید حسین بن عبدالقاهر بحرانی فراغت جسته است و این تألیف و پاسخ، به امر پدر بوده است. همچنین شیخ علی نقی به امر پدر بر این مسائل پاسخی نگاشته است و در نهایت، خود آن بزرگوار نیز رساله ای در جواب مسائل مذکوره تصنیف فرموده اند.

تحشیه مرحوم شیخ احمد اَحسائی بر رساله خطی مختصر الأصولِ شیخ محمد بن عبدالنبی مقابی اشاره کرد. این رساله که در کتابخانه مشایخ در کرمان نگهداری می شود، اکثر آن به خط مرحوم شیخ محمدتقی احسائی است و مرحوم شیخ أع در آخر نسخه چنین نگاشته اند:

الی هنا انتهت النسخة التی نقلت منها و الحمدلله رب العالمین و وقع الفراغ من هذا بقلمی أولها و آخرا و الباقی بقلم ابنی محمدتقی و أنا العبد المسکین أحمد بن زین الدین الأحسائی في 18 من جمیدي الأولی سنة 1212 و الحمد لله أولا و آخراً و ظاهراً و باطنا. (نسخه خی به شماره 298 خ در مکتبه کرمان.)

رساله وسائل الهمم العلیا فی جواب مسائل الرؤیا را در شب دوشنبه 29 ربیع الثانی 1211 از تألیف آن فراغت جستند.[1]

الفهرست: شیخ الطائفة محمد بن الحسن الطوسی (ت 460هـ) مصحح و مقابل، فی أوله فوائد مختلفة و إجازة روایة کتب الشیخ الطوسي کتبها بهاء الدین العاملي لکمال الدین محمد کاظم الجیلاني التنکابنی. و قد ختمها بقوله:

الحمد لله، وقع الفراغ من نسخ إتمامه لیلة الثلثاء الحادیة عشرة من شهر رجب المرجب سنة 1211 هـ في بلد بني من بلاد القدیم من البحرین بقلم العبد المسکین أحمد بن زین الدین بن إبراهیم صقر بن إبراهیم بن داغر عفی الله عنهم.

در ادامه، برخی از اَعلامِ بحرینیِ مرتبط با مکتب شیخ مرحوم را نام می بریم:

  1. شیخ عبد علی بن محمد خطیب توبلی بحرانی، متوفای 1232، له الاجازة من الشیخ الاوحد کما له اسئله وجهها للشیخ.
  2. شیخ عبدالحسین بن یوسف بلادی بحرانی، متوفای 1247ق، من قریة البلاد احدی قری البحرین. تصدر للافتاء فی القطیف بامر من الشیخ احمد علیه الرحمة و لقد الف الشیخ الاوحد رسالة الایمان و الکفر جوابا له، و طبعت ضمن المجلد الثانی من جوامع الکلم. (القطیف و ملحقاتها، ج1، ص548)
  3. شیخ علی بن شیخ صالح بن شیخ یوسف بلادی بحرانی، متوفای بعد از سال 1220، شیخ آغا بزرگ نوشته است انه تلمیذ الشیخ احمد بن زین الدین و انه الف بالتماسه شرح حدیث الاسماء و طبع ضمن الرسائل الحکمیة. (الذریعة، ج13، ص187، دلیل المتحیرین، ص144)
  4. سید حسین بن سید عبدالقادر[2] توبلی بلادی بحرانی، متوفای 1256، تتلمذ علی ید الشیخ الاوحد (اعلام هجر، ج1، ص156)

در مخطوطه‌ای که در ادامه مفصلاً بررسی خواهیم کرد، اعلام دیگری از بحرین معرفی گردیده‌اند. و اما اَعلام قطیف و احساء، گروهی دیگرند و در کتبی همچون «اعلام مدرسة الشیخ الأوحد فی القرن الثالث عشر الهجري»[3] نگاشته احمد عبدالهادی المحمدصالح به آنها اشاره شده است.

و از مجازین احسائی و بحرینی از مرحوم شیخ احمد احسائی، بدین قرارند:[4]

  1. احمد ‌(شیخ) بن محمد آل عصفور بحرانی
  2. احمد (شیخ) بن محمد بن محسن احسائی قرینی محسنی
  3. تقی (شیخ محمدتقی) بن احمد بن زین الدین احسائی
  4. شیخ علی نقی بن احمد بن زین الدین احسائی
  5. حسین (سید) بن سید عبدالقاهر بن سید حسین بحرانی
  6. شیخ عبدالله قطیفی
  7. شیخ علی احسائی
  8. سید مال الله بن سید محمد خطی
  9. شیخ محمد بن عبدالعلی قطیفی

 

شيخ محمد علی بن محمد تقی آل عصفور بحرانی (1289-1365ق) یکی از علماء شهیر بحرینی است. وی از احفاد صاحب حدائق است؛ همان گونه که خود به کرات این گونه تعبیر آورده است: «جدنا العلامة الشیخ یوسف البحرانی صاحب الحدایق» (الجزائر… ص134)

نسب وی را چنین نوشته اند: (خود او در آخر الذخائر، نسب خود را چنین نوشته است

«مؤلف الکتاب محمد علی بن الشیخ محمدتقی بن الشیخ موسی بن العلامة الشیخ محمد بن العلامة الشیخ یوسف صاحب الحدائق رض»

درباره او نوشته اند «عالم عامل فقیه فاضل.» پدرش در سال 1298 از دنیا رفت و جد مادری او شیخ عبدعلی مربی او گردید تا اینکه در سال 1303 جد او به علت وبا از دنیا رفت و نزد پسر عمویش شیخ محمد بن شیخ ابراهیم آل عصفور رشد کرده و تلمذ کرد و با دختر او ازدواج کرده و در خانه او ساکن شد و پس از وی متولی زعامت دینیه شد. محمدعلی بحرانی از مشایخ اجازه سید شهادب الدین مرعشی است. در بوشهر از دنیا رفت و همان جا به خاک سپرده شد. بیش از پانزده تألیف دارد که از جمله آنهاست کتاب کبیر «کلیات آل عصفور» در چهل مجلد و رساله «جلاء الضمیر فی حل مشکلات آیة التطهیر» و کتاب «شرح دعاء السمات.»[5]

آنچه در این نگاشته مورد بحث است، یکی از مؤلفات وی به نام «تاریخ البحرین» با نام کامل «الذخائر فی جغرافیا البنادر و الجزائر» است.

این کتاب، به راستی «ذخائری» است و گنجینه هایی است از تاریخ پر فراز و نشیب بحرین و حکایات و خواندنی های فراوانی دارد. و بجاست آن را دائرة المعارفی بنامیم در حوزه بحرین شناسی و آشنایی با جغرافیا، شهرها، روستا، اشخاص و اَعلامِ بحرین و… .

از نکات مهم درباره کتاب «الذخائرِ…» شیخ محمدعلی آل عصفورِ بحرانی این است که از این کتاب مهم، جز نسخه ای خطی نسخه ای دیگر موجود نیست (و لااقل تا زمان نگارش این نوشتار، چنین است.) این نسخه در کتابخانه آل عصفور در بوشهر نگهداری می‌شد. پس از مدتی تمام این کتابخانه به اداره اوقاف در تهران منتقل گردید و از آنجا همه محتویات این کتابخانه به کتابخانه آستان قدس رضوی اهدا گردید. خوشبختانه به این نسخه دسترسی یافتیم و برای تنظیم این نوشتار از آن بهره جستیم.[6]

این کتاب مدت ها مخطوط بود تا اینکه در سال 1422ق «مؤسسة ال مکباس للطباعة و النشر» آن را در 250 نسخه منتشر کرد. این چاپ اگرچه انتشار این کتاب گرانمایه به شمار می آمد و چاپ نخست این کتاب، اما خطاهایی نگارشی در این چاپ راه یافته است.

برای نمونه در صفحه 72 از چاپ مذکور، کلمه «بحرینی» در «الشیخ علی بن حماد البحرینی» در نسخه اصل بحرانی است. یا در صفحه 218 از این چاپ، در معرفی شیخ حسن آل عصفور، عبارات آشفتگی هایی دارد و این به علت قرائت نشدن صحیح عبارات نسخه اصل است.

کتاب الذخائر فی جغرافیا البنادر و الجزائر کتابی است در نقل حوادثی که در جزیره اَوال رخ داده است و بیان حالات علماء و شعراء و ادباء آن سامان است. در این کتاب صد و نود نفر از علماء مشهور و ادباء معروف آن جزیره شناسانیده شده و این غیر از رجال غیر مشهوری است که در این کتاب از آن ها نامی به میان آمده است.

خلاصه باب بندی کتاب الذخائر… چنین است:

الباب الاول : في عدد قراها و اساميها .

الباب الثاني : في اقسام فواكهها و رطبها و ثمرها .

الباب الثالث : في عيونها .

الباب الرابع : في ملوك البحرين و ما وقع عليها .

الباب الخامس : فيما وقع عليها بعد ظهور الاسلام .

الباب السادس : في ذكر مشايخ آل مذكور .

الباب السابع : في نبذة من مكاتبات السلاطين مع مشايخ آل مذكور .

الباب الثامن : في ذكر مواضع البحرين .

الباب التاسع : في ذكر وقعات البحرين .

الباب العاشر : في قصة الوزير مع اهل البحرين بالرمانة .

الباب الحادي عشر : في ذكر محاسن اهل البحرين و شعرائها و علمائها . مفصل ترین ابواب کتاب، همین باب است که از صفحه 67 نسخه خطی تا پایان (صفحه280) ادامه دارد.

اینک می‌پردازیم به استخراج و نقل آنچه در کتاب تاریخ بحرین… آمده است و مرتبط با مرحوم شیخ احمد احسائی است:

 

الشیخ علي الأحسائی[7]

و هو من تلامذة الشیخ أحمد الأحسائي و مجاز عنه و له کتاب في الخطب و الأشعار مات قدس سره سنة 12011 الحادي و العشرین بعد المائین و الألف.

الشیخ یاسین بن العلامة الشیخ صلاح[8]

قال العلامة الأوحد الشیخ أحمد في وصفه و هو من أکابر العلماء و أشرافهم إلی ان قال قدس سره: و له کتاب القول السدید فی شرح کلمة التوحید… .

الشیخ سلیمان بن علی بن سلیمان بن راشد بن أبی ظبیة الاصبعی[9]

و کان هذا الشیخ مجتهداً فی المعقول و المنقول توفی فی السنة الحادیة بعد المائلة و الألف…و هو یروی عن الشیخ أحمد و الشیخ علی بن سلیمان و سیأتی ذکرهما قدس الله سرهم.

الشیخ محمد بن الشیخ علی بن الشیخ عبدالنبی بن محمد بن سلیمان المقابی البحرانی[10]

هکذا قرر شیخنا الأمجد الشیخ أحمد فی جوامع الکلم و هو فقیه عصره و متکلم مصره و له من المؤلفات کتاب العمدة فی الفقه مات سنة 1114.

الشیخ عبد الامام الأحسائی[11]

کان فقهیاً مفسراً تصدر للإفتاء بأمر الشیخ أحمد بن زین الدین الأحسائی فی قریة الحساء (الأحساء؟) و له رسالة‌فی شرح أسماء الحسنی و کتاب فی وجوب غسل الجمعة و رسالة فی العدالة فتوفی سنة 1209 التاسع و المائتین بعد الألف رحمة الله علیه.

الشیخ محمد بن الشیخ عبدالمؤمن القطیفي رحمة الله علیه[12]

و هو من أکابر أهل الکمال و المدققین من فحول الرجال ذکره الشیخ أحمد الأحسائی في جوامعه فعظّمه و أثنی علیه فتوفی قدس سره سنة 1130 الثلاثین بعد المائة و الألف.

الشیخ إبراهیم بن الشیخ یوسف الخطي[13]

ذکره الشیخ أحمد الأحسائی فعظمه و نقل عنه صاحب القوانین فأثنی علیه له رسالة المسماة بالنجفیة و لم یوجد تألیفاته و تاریخ فوته.

الشیخ أحمد بن الفلاح القطیفی[14]

ذکره الشیخ أحمد الأحسائی في شرح تبصرة العلامة في الفقه في مسئلة الجمعة ما لفظه و ممن ادعی الإجماع علی وجوب العینی الفاضل المتبحر الشیخ أحمد بن الفلاح القطیفی و هو منه عجیب. فتوفی فی سنة 1188.

الشیخ عبد علي بن العلامة الشیخ أحمد بن العلامة الشیخ إبراهیم البحراني من آل عصفور[15]

و هو من أکابر هذه الطائفة فقیهاً عالماً عارفاً تلمذ علی أبیه الشیخ أحمد قدس سره و قیل علی أخیه صاحب الحدایق.

قال الشیخ أحمد الأحسائی إنه أحد فضلائنا البحرینی و قال علامة النیشابوري بعد ذکر جمل من أوصافه إنه من فقهاء أهل البیت علیهم السلام و کان أخباریاً و له کتاب کبیر المسمی بإحیاء الشریعة و هو کتاب لم یسبقه سابق إلی أن قال و هو العلامة و إبن العلامة و أخ العلامة و إبنه العلامة و من مصنفاته کتاب الاحیاء و رسالة في التقیة و رسالة في حدیث لا ضرر و لا ضرار و کتاب في المسائل المتفرقة و مناسک الحج و رسالة في عدم حجیة الإجماع کما هو إعتقاد مشایخه و کتاب في‌ رد من قال بحجیة برائة الأصلیة و کتاب فی حدیث العبودیة جوهرة کنهها الربوبیة و رسالة في منجّزات المریض و رسالة في حجیة خبر الآحاد و رسالة فی عدم جواز نقل الأموات إلی المشاهد المشرفة و الرد علی أخیه صاحب الحدایق ره حیث جوّز ذلک و رسالة فی وجوب غسل الجمعة و أجوبة المسائل البصریة و غیر ذلک من الأجوبة. قال إبنه العلامة الشیخ خلف إن أبی طاب ثراه هجر من هجر سنة تسعین و المائة بعد الألف و نزل في الفلاحیة و تصدر للإفتاء في تلک الناحیة و مات فی سنة العاشر بعد المائتین و الألف.

السید الأواه السید مال الله بن السید محمد الخطي[16]

زبدة الأوایل و الأواخر الذي لایکون لعلمه أول و آخر فخر المحققین و زبدة المجتهدین سید العلماء المتأخرین إنتهت إلیه ریاسة الخطّ و الحساء و الآمر للأحکام الشریعة في الصباح و المساء و هو مجاز عن شیخه الشیخ أحمد الأحسائی و له معه أجوبة و مسایل مات قدس سره سنة 1222 و قبره الشریف في القطیف یزار و یتبرک به.

الشیخ محمد بن الشیخ محسن بن الشیخ علي‌ القریني الأحسائی[17]

هکذا ضبطه العارف الرباني تلمیذه الشیخ أحمد الأحسائی في جوامع الکلم قال قدس سره في أجوبة بعض علماء عصره ما لفظه: هکذا سمعنا عن شیخي العلامة الشیخ محمد بن الشیخ محسن و کان صادقاً کریماً تلمذ علی الشیخ الفاخر زبدة الأوائل و الأواخر الشیخ آقا محمدباقر بن الشیخ أکمل أکمل الله رفیع تربته و قدس طیب تربته و له تصانیف عجیبة و تآلیف في فنه غریبة منها کتاب نور الأبصار في معانی الأخبار مات قدس سره سنة 1222.

الشیخ موسی البحرانی إبن العلامة المبرور الشیخ محمد بن العلامة الشیخ یوسف من آل عصفور[18]

قال صدر الدین الحسینی فی تاریخ الفارس: و من علمائه وحید الزمان و أغلوطة الأوان العلامة المحقق و الفاضل المدقق مجدد آثار المتقدمین و أفضل مجتهدی المتأخرین العالم الرباني الشیخ موسی البحرانی… کان معاصراً مع صاحب القوانین و مات قدس سره سنة ألف و مائتین و ثلاثین و ست من الهجرة و قد ضبط تاریخ وفاته بعض مشایخنا غیر ذلک فأقول إن هذا الشیخ جدي من أبي و کان له من الزهد و الورع ما لم یکن لأحد في عصره و هو من مشائخ الإجازات کما یعلم من إجازاة علماء عصره الشیخ أحمد الأحسائي و صاحب القوانین و غیرهما من فضلاء الشیراز و الإصبهانات… الخ.

الشیخ حسین العلامة إبن المقدس المبرور الشیخ محمد البحرانی من آل عصفور[19]

و هو أحد أولئک الأجلة و واحد تلک البدور و الأهلة ناشر لواء التحقیق جامع معانی التصور و التصدیق سید المشایخ و المحققین و سند المجتهدین و المحدثین الشیخ الأکبر و المجدد المذهب فی القرن الثانی عشر کما هو إعتقاد جماعة منهم المحقق النیشابوری فی قلع الأساس و الشیخ الأمجد الشیخ أحمد الأحسائی في جوامع الکلم و هو علامة البشر و إلیه إنتهت ریاسة المذهب في الهَجَر و ذکره شیخ الجواهر في کتابه و سماه بالبحر الذاخر… و من المشهورات أنه قدس سره کان یحفظ إثنی عشر ألفاً من الأحادیث المعنعنة و علی أنه قدس سره کان یرتکب في مجلس واحد أموراً متناقضة مثل التدریس و الإفتاء و التصنیف و التألیف و القضاوة و ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء و الله ذو الفضل العظیم… .

الشیخ حسن بن الشیخ حسین العلامة من آل عصفور[20]

…قال العارف الرباني الشیخ أحمد بن زین الدین الأحسائی و ممن أجازني من علماء البحرین الشیخ حسن البحراني نجل المقدس المبرور الشیخ حسین الدرازی من آل عصفور… فتوفی قدس سره سنة 1261.

الشیخ عبد الله القطیفي[21]

و هو من أکابر علماء القطیف مجاز عن شیخه الشیخ أحمد الأحسائي و له رسائل في علوم شتی منها کتاب في تفسیر أول ما خلق الله العقل و منها رسالة في وجوب الجمعة عینیاً و منها رسالة في آداب المفتي مات قدس سره سنة 1220.

الشیخ عبد علي القطیفي[22]

أحد الأئمة و فاضل الأمة جمع بین المعقول و المنقول الحاوي بین الفروع و الأصول و کان معاصراً مع جدنا الشیخ حسین العلامة و مجاز عنه له کتاب في الفقه لم یکمل و رسالة في حرمة الظن و رسالة في جواز تقلید الموتی مات قدس سره سنة 1230 و له من الأولاد الشیخ محمد و هو مجاز عن شیخه الشیخ أحمد الأحسائی مات قدس الله سره سنه 1225.

الشیخ عبد الحسین بن الشیخ یوسف البحراني[23]

و هو أحد فضلائنا تصدر للإفتاء بأمر الشیخ أحمد الأحسائي في القطیف و لم أجد من تآلیفه شیئاً إلا رسالة في ترکیب لیس کمثله شیء مات رحمة الله علیه سنة 1247.

الشیخ محمد بن الشیخ علي بن الشیخ عبد الجبار القطیفي[24]

کان فاضلاً متکلماً فقهیاً أدیباً له کتاب في إثبات حجیة العقل و کتاب في الکلام و هو مجاز عن إبن عمي الشیخ محمد بن العلامة الشیخ أحمد و أیضا مجاز عن شیخ أحمد الأحسائي مات قدس سره سنه 1242.

السید حسین بن السید عبدالقاهر البحراني[25]

و هو من علماء الریاضة أخذ النوامیس عن شیخه الشیخ أحمد و مجاز عنه و لم یحضرني الآن تاریخ وفاته له کتاب في أسرار الحروف و کتاب في‌ جواز نقل الموتی إلی المشاهد المقدسة[26]  و کتاب فی الفقه و کتاب في شرح حدیث إنما الأعمال بالنیات و رسالة في إثبات المعقول و غیر ذلک من الرسائل.

الشیخ حسن الدمستاني البحراني، صاحب الأوراد[27]

إنتهت إلیه ریاسة المذهب في بلدتنا البحرين في قریة الدمستان تشد الرحال إلی لقائه و یستنشق أوج الفضل من تلقائه منه تقتبس أنوار أنواع الفنون و عنه تؤخذ أحکام المفروض و المسنون خطیب البحرین نثّار@ العرب سید أهل الأدب ختم به الشعراء و النشاریین@ و من تتبع کتابه المسمی بأوراد الأبرار علم صدق مقالی… و له تألیفات رایقه و تصنیفات فائقة منها کتاب في الفقه و رسالة في الحج و رسالة في الزکوة و کتاب الأجوبه الشیخ أحمد بن زین الدین الأحسائی.

الشیخ عبد الله بن مبارک البلادي البحرانی[28]

… و خلو عنها بأمر الشیخ أوضح دلیل علی علو مقامه. فتوفی قدس سره سنة 1267. (بأمر الشیخ؟)

الشیخ عبد الجبار الرفاعي البحراني[29]

من أجلاء المتأخرین و کان من شیوخ الإجازة کما یعلم من إجازه الشیخ الأمجد الشیخ أحمد الأحسائي و له تألیفات رائقة منها شرح التذکرة و کتاب شرح التبصرة و رسالة فی الإجماع و رسالة في الإمامة و رسالة في القرعة و أجوبة الخراسانیة و غیر ذلک. مات قدس سره سنة 1205.

الشیخ محمد بن الشیخ حسین الشویکی البحرانی[30]

و هو الامام الفاضل و النحریر الکامل اشتغل بالفنون و أقبل علی الفقه و صار فرید زمانه فی استحضار النصوص و سمع من شیوخ عصره و دخل المصر و مات فی سنة 111 و لم اجد من تصانیفه إلا رسالة فی مناسک الحج و هو من شیوم الإجازة کما یعلم من إجازة شیخنا العلامة صاحب الإحیاء و ذکره الشیخ أحمد (؟) فأثنی علیه.

ذکر حالات مؤلف از ص 278 با عنوان:

حالات مؤلف الکتاب محمدعلی بن الشیخ محمدتقی بن الشیخ موسی بن العلامة الشیخ محمد بن العلامة الشیخ یوسف صاحب الحدایق رضی الله عنه.

مؤلف نام کتاب خود را در صفحه آخر ص280 چنین آورده است:

کتاب الذخائر فی جغرافیا البنادر و الجزائر فی ذکر الحوادث التی جرت علی جزیرة الأوال و حالات العلماء و الشعراء و الأدباء و أهل الکمال و ذکرت فیها مائة و تسعین رجلا من علماء المشهورین و الأدباء المعروفین فی تلک الجزیرة و فی خلال هؤلاء قوم علماء لم نذکرهم لأنهم لم یشتهروا و لم یؤخذ عنهم و إنما شهرة العالم بمصنفاته و مؤلفاته و کان ذلک فی یوم الجمعة الثانی عشر من شهر شعبان المعظم أحد شهور سنة 1319 التاسع عشر و ثلاثمائة بعد الألف.

 

و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین

ذوالقعدة الحرام 1438

—————————————————————————-

[1] این رساله اگرچه نسخه اصل آن در دست نیست ولی نسخ متعددی از آن موجود است. چاپ اول آن در جوامع الکلم (چ تبریز، سنگی) است (ج2، ص42) و چاپ دوم آن در ضمن موسوعة الشیخ أحمد الأحسائی مجدد الحکمة الإسلامیه (بیروت، مؤسسة التاریخ العربی، 1428، ج2) و چاپ سوم آن در جوامع الکلمِ چاپ بصره (مطبعة الغدیر، 1430، ج9، ص839) انجام شده است.

[2] بعض المصادر تذکر والده باسم عبدالقاهر کأعلام هجر، اما السید کاظم فذکر اسم ابیه بعبدالقادر فی اکثر من موضع فی دلیل امتحیرین

[3] دار المحجة البیضاء، بیروت:2006

[4] ر.ک: مقاله «مجازین و مستجیزین از شیخ احمد احسائی» نگاشته محقق مدقق هادی مکارم، چاپ شده در در جشن‌نامه آیت الله رضا استادی (به کوشش رسول جعفریان، قم: نشر مورخ با همکاری کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران،چ اول،1393)

[5] الذخائر ص276ـ278، الذريعة 5/124، معجم مؤلفي الشيعة ص61، نقباء البشر 4/1355.

[6]  نسخه خطی کتابخانه آستان قدس رضوی به شماره 17939، در 145 ورق.

[7]  الذخائر، فی جغرافیا البنادر و الجزائر، نسخه خطی، ص87

[8] همان، ص154

[9] همان، ص161

[10] همان، ص 208

[11] همان، ص209

[12] همان، ص212

[13]  همان، ص212. خطی، ظاهراً همان قطیف است.

[14] همان، ص213

[15] همان، ص213

[16] همان، ص219

[17] همان، ص220

[18] همان، ص224

[19] همان، ص234

[20] همان، ص245

[21] همان، ص253

[22] همان، ص253

[23] همان، ص254

[24] همان، ص254

[25] همان، ص254

[26]  برخلاف شیخ عبد علي بحراني آل عصفور که رساله وی در همین نوشتار ذکر شد در عدم جواز انتقال.

[27] همان، ص255

[28] همان، صفحه 266

[29] همان، ص267

[30] همان، ص270