?با توضیحی درباره بی ارتباطی بابیه (لعنهم الله) با شیخیه
پیش از این به کتاب ها و مقاله ها و پایان نامه هایی اشاره کرده بودیم که فراخور بحث از شیعه و مکاتب فکری آن، به مرحوم آقای شریف طباطبائی اشاره کرده اند و در این مجال، به معرفی کتابی دیگر در این زمینه می پردازیم.
اهمیت این بحث آنگاه بیشتر روشن می شود که در نظر آوریم مرحوم آقای شریف طباطبائی در قهی اصفهان متولد شده و حوزه درسی ایشان محدود به همدان و جندق بود (و اندکی در نائین، قبل از رحلت مرحوم حاج محمدکریم کرمانی أع) و بسامد فراوانی نداشت؛ اما امروز شاهدیم به مناسبت بحث از شیعه و مکتب شیخیه، نام این بزرگوار نیز به میان می آید و پژوهشگران از ناآگاهی به نام و نشان ایشان فاصله گرفته اند؛ اگرچه نزد برخی هنوز هم چهره ای ناشناخته اند.
مرحوم آقای شریف طباطبائی در جبهه های مختلف فکری فعالیت داشته اند. از رویارویی با بدعت لزوم وحدت ناطقی شیعی و بیان غیریتِ این اصطلاح با رکن رابع تا رویارویی با پادریان و مسیحیان و رد آنان و بعد هم رویارویی با بابیه لعنهم الله و رد بر ایشان.
ایشان در این جبهه اخیر، نوشته هایی تنظیم فرمودند برای تبیین اینکه شیخیه، غیر از بابیه و بهائیه است و شیخیه مکتبی است در شیعه اثنی عشری و حال انکه بابیه و بهائیه (لعنهم الله) به دور از تعالیم اسلامی هستند و این ادعا که بابیه زائیده شیخیه است، ادعایی پوچ است (در پرانتز اشاره کنیم که برخی پژوهشگران بر این باورند که بابیگری تحت تأثیر فلسفه ملاصدراست، ر.ک: اقبال لاهوری، سیر فلسفه در ایران، ترجمه آریانپور، ص108)
کتاب Studies in Babi and Bahai History ( = مطالعاتی در تاریخ بابیه و بهائیت) دربردارنده مقالاتی درباره بابیه و بهائیت است که دانشمندان غربی نوشته اند. در مقاله ای با نام Shaykhi Reactions to the Bab ( = واکنشهای شیخیه به باب) نوشتهٔ دنیس مکاوین (Denis MacEoin) به کتاب «اجتنابِ» مرحوم آقای شریف طباطبائی اشاره شده است.
نویسنده مقاله می نویسد:
«حاجی محمد باقر همدانی نویسندهٔ کتابی کمتر شناخته شده اما باز جالب است و در موضوع دفاع از مکتب شیخیه، یعنی کتاب «اجتناب»، در آن کتاب لازم دیده است که این تهمت را که فرقه بابیه وابسته به مکتب شیخیه رد کند.»
منظور وی باید این عبارت باشد که در کتاب اجتناب فرموده اند:
«اما اینکه طایفهٔ بابیه را در عداد سلسلهٔ شیخیه شمرده، پس عرض میکنم که اولاً ایشان در عداد سلسلهٔ شیخیه نبودهاند و نیستند، و ثانیاً هفتاد و دو فرقه هالکه در اسلام واقع شدند و به وقوع ایشان در اسلام نقصی به امت ناجیه که از اهل ایمانند وارد نیامد… .»
شایان ذکر است مقاله مذکور بیشتر به ردیه های مرحوم آقای حاج محمدکریم کرمانی اع بر بابیه و کتاب های دیگر ایشان می پردازد، کتاب هایی همچون شهاب ثاقب، ازهاق الباطل، تیر شهاب، رساله در رد باب مرتاب، هدایة الطالبین، سی فصل و… .
مرحوم حاج محمدکریم کرمانی، در صف اول مخالفان باب قرار داشتند و محاکمه باب در تبریز عمدتاً توسط رهبران شیخیه در آن شهر صورت گرفت.
چندان که به نوشته آواره، مبلغ بهائی «خصومت با بهائی، از خصایص هر شیخی کریم خانی است.» آقای کرمانی اعلی الله مقامه چنان مبغوض علی محمد باب واقع شدند که ایشان را دجال و نقطه جهل و حرف نفی و کفر و نقطه انکار و حرف نار نامید و مظهر شیطان دانست و لعن و سب ها کرد و دوستی آن بزرگوار را به جهنم تعبیر کرد و هرآنچه خودْ بود را به ایشان نسبت داد و به خیال خود حق هم داشت! چراکه به تعبیر یکی از نویسندگان «اگر حاج محمد کریم کرمانی بابی می شد، ایران بابی می شد.» و وقتی چنین نشد، تمام نقشه های باب نقش بر آب شد.
در آغاز مقاله مذکور به رویدادهای دوره بعد از وفات عالم ربانی مرحوم سیدکاظم رشتی اع اشاره می کند و توضیحی مختصر را از زندگانی آقای مرحوم کرمانی ارائه می کند. سپس ماجرای پیدایش فرقه بابیه لعنة الله علیهم را مفصلاً شرح میکند.
قسمت دیگر این مقاله به ردیه های آقای مرحوم کرمانی اختصاص دارد. و ما به علت اهمیت اشاره وی به مرحوم آقای شریف طباطبائی، بیشتر بر این نکته مقاله تأکید کرده ایم که این بزرگوار علی رغم آنکه نزد برخی پژوهشگران غربی چهره ای ناشناخته اند، در این مقاله به ایشان اشاره شده است.
ذوالقعدة الحرام 1438