راهنمای استفاده از اندیشه‌ها (4)

5. یکی دیگر از علت‌ها این است که با مراجعه به این اندیشه‌ها می‌یابیم که اگر کسی بر فطرت جاری شود و روش صحیح را در تحقیق بپیماید، حتی اگر صاحب‌نظری سنی باشد یا دانشمندی غربی باشد باز هم به حق خواهد رسید و برای اثبات این مطلب، دیدگاه‌های آنها را بررسی می‌کنیم. تفصیل این علت را در فرمایشی این‌گونه بیان کرده‌اند:

«بعضی از مباحثی که ما در فرمایش‌های مشایخ زیارت می‌کنیم که با ادله محکم به اثبات رسیده، می‌بینیم مباحث و اموری است که کاملاً زمان اقتضا می‌کرده که بیان و اظهار شود. به دلیل آنکه در همان زمان‌ها یا بعد از آن زمان‌ها در میان دانشمندان و متفکران اسلامیِ خارج تشیع یا در میان دانشمندان اروپایی، نوع این مسائل مطرح شده و رشد عقلانی و فکری نوع بشر به حدی رسیده که به این مسائل برخورده‌اند. حال آنکه احتمال آنکه از کتب مشایخ بهره‌مند شده باشند، احتمال بسیار بعیدی است و عادتاً این کتب به دست آنها نرسیده است…

با چنین ممانعت و سختگیری از نشر این کتب و فرمایش‌ها[ی بزرگان]، آیا احتمال می‌رود که در مصر مثل «سید قطب» کتاب‌های این بزرگواران را دیده باشد و بعضی مطالب را از ایشان اخذ کرده باشد؟ خیلی بعید به نظر می‌رسد. یا اینکه در انگلستان، فلان دانشمند انگلیسی به این فرمایش‌ها برخورد کرده باشد و بعد که مطلبی را در زمینه‌ حکمت و فلسفه بیان کند، بگوییم از این کتب اخذ کرده؟ خیلی بعید به نظر می‌رسد…

در گفته‌ها و نوشته‌های متفکران اسلامی در مصر و بیروت، یا متفکران اروپایی در ممالک اروپایی که نظریاتشان را در بعضی از مسائل مطرح کرده‌اند و به دست ما رسیده، می‌بینیم در بعضی مسائل مطابق مطالب بزرگان اعلی الله مقامهم تحقیق کرده‌اند و مباحث را مانند فرمایش‌های ایشان مطرح کرده‌اند و این عجیب است!»[1]

در ادامه نمونه‌هایی از گفتار و اندیشه‌های مختلف (از جمله اندیشه‌های «راسل») را بیان می‌فرمایند و چنین نتیجه‌گیری می‌کنند: «اینها نیست مگر اینکه زمان بالا آمده و به حدی از کمال رسیده که هر متفکری که خودش را از رنگ‌ها، وابستگی‌ها و پیوستگی‌ها باز کند، بخواهد راحت فکر کند، نمی‌گوید جز آنچه مشایخ فرموده‌اند…»[2] مصادیق دیگر این بحث را در کتاب «نخستین گام در دینداری» و کتاب «نیایش» مطالعه نمایید.

6. علت دیگری که مصادیق آن را بیشتر در استفاده از اشعار دیگران مشاهده می‌کنیم، این است که شاعری – هرچند صوفی‌مسلک یا وحدت‌وجودی و… – به علت طبع لطیفی که دارد، مضمونی را در قالب نظم می‌سراید. بزرگان اعلی الله مقامهم در این نظم، اعتدالی می‌یابند که بیان‌کننده مطلب ایشان هم است. در نتیجه این شعر را برای معنایی که خود اراده فرموده‌اند به کار می‌برند. دراین باره برای ما این‌گونه توضیح داده‌اند (بیشتر مطلب را به علت فواید مختلف آن نقل می‌کنیم):

«تخمیس غزل یا قصیده یا تضمین آن‌ها کارهایی است که در میان اهل شعر و ادب رایج بوده و هست به خصوص درباره غزل‌های سعدی و حافظ و تخمیس آن‌ها در مراثی و مدایح هم در دیوان‌های شعرا فراوان است.

ازاین‌رو ما هم از این سنت پیروی نموده و از باب «زیره به کرمان بردن» پاره‌ای از این غرل‌ها و قصائد شعرا را در مراثی و مدایح اولیا علیهم‌السلام تخمیس نمودیم. در این تخمیس‌ها، تقدیم و تأخیر ابیات غرل‌ها به اقتضای تناسب با مقصودی بوده که در تضمین منظور نظر قرار گرفته است و در ضمن باید به این نکته توجه شود که زبان غرل و منطق آن با نثر و یا سایر انواع و اقسام شعر فرق می‌کند. در غزل سخن از می و گل و هجر و عشق و معشوقه و عاشق و بت و طنّاز و مست و خراب و دیوانه و وفا و جفا و امثا این‌ها در کار است که شاید در غیر غزل استعمال این کلمات در وصف و مدح و مصیبت اولیا علیهم‌السلام جایز و صحیح نباشد؛ ولی در منطق غزل چون اساس آن بر این‌گونه الفاظ است جایز و صحیح و بلکه جالب و پسندیده به شمار می‌رود که هرچه بیشتر، جالب‌ترو مطبوع‌تر خواهد بود.

شیخ مرحوم اعلی الله مقامه‌الشریف می‌فرماید: «کما قلتُ فی بعض قصیدة فی الغزل: فان جفا و ان‌وفی و ان صفی/ فهو الحبیب ایّ حال ارتضی/ یتبعه قلبی لا احواله/ فلینقِ من احواله بما یشاء» (اگر جفا کند و اگر وفا کند و اگر صفا کند، او محبوب است. هرچه می‌پسندد پسندیده است…» تا آخر که اگر جز زبان غزل باشد نسبت دادن جفا به معصوم علیه‌السلام شایسته نباشد آن هم از کاملی مانند شیخ مرحوم اعلی الله مقامه. و معلوم می‌شود که آن بزرگوار غزلیاتی سروده‌اند و متأسفانه در دست نیست.

و در کتاب مبارک شرح‌الزیاره در بحث اینکه معصوم علیه‌السلام گاهی متوجه امری شده و از امری تغافل می‌فرماید دو بیت از ابن‌جوزی نقل می‌فرماید که به زبان غرل است و صدق مضمون عرفانی آن را درباره معصوم علیه‌السلام تصدیق فرموده است…

و نیز سید جلیل اعلی الله مقامه در کتاب مبارک شرح قصیده بعد از آنکه از مقامات تعین اول و دوم حقیقت مقدسه محمدیه صلی الله علیه و آله فرمایشاتی می‌فرمایند،‌ آن‌چنان به هیجان و وجد می‌آیند که می‌فرمایند: «و کم من خبایا فی زوایا و کم من امور فی الصدور لم‌یؤذن لنا فی ابرازها علی السطور» و بعد از این عبارت، به دو بیت از غزل متثمل می‌شوند که از ابی‌نواس است…

و در کتاب مبارک ارشاد و در بعضی از مواعظ مرحوم آقای کرمانی اعلی الله مقامه به مناسبت‌ها از غرلیات حافظ شاهد می‌آورند و می‌فرمایند ببیین که چه معنی‌های خوبی به این اشعار می‌دهم.

ما هم از برکات فرمایشات بزرگان به غزلیات سعدی و حافظ و دیگر شاعران عارف (اصطلاحی) معنی‌های خوبی داده و هر کجا هم معنای خوب پیدا نمی‌کند طعن وارد آورده‌ایم. و الحمدلله.»[3]

اندیشه‌‌های روز

آنچه تا به اینجا بررسی کردیم درباره مراجعه به کتاب‌های کوچک و بزرگی است که در طی سال‌های گذشته نوشته شده است و اینک در دسترس است. اما وظیفه در قبال افکار و اندیشه‌های امروز و دیروز چیست؟ اینکه دیروز فلان شخص چه گفت و فردا قرار است چه بگوید. فلان کتابی که دیروز به چاپ رسید یا قرار است به چاپ برسد، فلان همایشی که برگزار شد و فلان مطلبی که در فلان روزنامه‌ای به چاپ رسید. باید با خود بیندیشیم که اگر هم به نتایج فلان کنفرانس و فلان سمینار آگاه شدیم، چه مقدار سود کرده‌ایم؟ آیا مطالب صد در صد جدیدی گفته شد‌؟ یا تقریرِ تازه‌ای ارائه شد؟ یا فقط ارائه اندیشه‌ای از گذشتگان بود که با ادبیات دیگری بیان شد؟ آقای مرحوم اعلی الله مقامه می‌فرماید:

«هر یک از این علمای ظاهر که درس بخوانند هرگز نحوی‌تر از سیبویه و اعلمِ به فصاحت و بلاغت از سکاکی و تفسیردان‌تر از فخر رازی و حکیم‌تر از بوعلی و عارف‌تر از ابن‌عربی و فقیه‌تر از ابوحنیفه و اصول‌دان‌تر از ابن‌حاجب و عضدی و شافعی نشوند؛ چراکه ایشان در این فنون مهارت را به اعلی مدارج رسانیده‌اند.»[4]

پس این پیگیری‌ها جز هدر دادن وقت و سوزانیدن انرژی چه فایده‌ای خواهد داشت؟ آری، منکر این نیستیم که گاهی تک‌صدایی بلند می‌شود که حرف نوی دارد و شاید برای استفاده‌ای مکتبی مفید واقع شود. درباره همین بحث است که می‌فرمایند شاید به «به‌روز‌شدن روزانه» نیاز نباشد؛ آن هم وقتی که کارهای مهمتری وجود دارد و این به‌روزشدن، ما را از این کارهای اهم باز می‌دارد:

«ما خدا را شاکریم که بی‌خبریم چه می‌گذرد. خدا را بر همین بی‌خبری شکر می‌کنیم که فلان کنفرانس چه شد؟ نتیجه سخنرانی فلان دکتر چه شد؟ نتیجه سخنرانی فلان فیلسوف چه شد، گفت‌وگوی فلان با فلان به کجا انجامید، مصاحبه با فلانی چه شد، الحمد لله رب العالمین بی‌خبریم که چه شد. هرچه می‌خواهد بشود. خدا ایمان‌هارا حفظ کرده است. از این نعمت قدردانی کنید و به سوی فرمایش‌های بزرگان بشتابید، اعتقادات را محکم کنید و انس خود را با این فرمایش‌ها و کتاب‌ها که بحمد الله نور و ایمان است، زیاد کنید. خودتان را به همین امور مشغول کنید که فرصت نکنید و فراغت نیابید برای اینکه فلان‌جا چه شد، فلان کس چه گفت، در فلان کتاب چه نوشته.»[5]

با این حال از این عبارت، نفی صد در صدِ مراجعه به افکار روز به دست نمی‌آید (آن هم با در نظر گرفتن بحثِ ضرورت و شش علتی که گذشت) اگرچه صریح در مرجوحیت این مراجعه است.

ماه رمضان‌المبارک1435

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] پیشگفتار مباحث نبوت و ولایت، ج1، ص399 و 400
[2] همان، ص405
[3] مقدمه دفتر دوم «نوای غمین»
[4] ارشاد ج 4 ص 219
[5] سخنرانی 22ربیع الثانی 1409ق