نهم ربیع الاول: آتشی زیر خاکستر….

 


 


 


عمر نامه


 


 


 


 

 


  بهار در بهار                                                                                                                                 BAHAR DAR BAHAR        


Blog:Aghayed.blogfa.com


نهم ربیع الاول: آتشی زیر خاکستر!….


واقعا اگر کمی دقت کنیم می بینیم که خیلی از چیزها هست که نادیده گرفته میشه. انگار نه انگار که هست…. مثل یک (آتیش زیر خاکستر) غریب می شه. انگار نه انگار….


یکی از این واقعیت ها نهم ربیع الاوله. خب بعضی ها هستن و حسابی حق این روزو ادا می کنن ولی بعضی هم….


بگذریم. به تاریخ که نگاه میکنیم چند واقعه بزرگ – شاید بی نهایت بزرگ – رو می بینیم که واقعاً این روز به خاطر این وقایع مهم باید به خودش افتخار کنه:


1. انتقال امامت ظاهری به آقا حجة بن الحسن العسکری (عجل الله فرجه و روحی و ارواج العالمین لتراب مقدمه الفداء)


   حضرت عسکری علیه السلام در روز هشتم ربیع الاول به شهادت رسیده اند (در سال 260 هجری) و در واقع همان روز امامت به صاحب الزمان    منتقل شد. ولی اولین   روز امامت حضرت روز نهم ربیع الاول است.


2. فرحة الزهراء, به درک واصل شدن عمر بن الخطاب (علیه لعنة الله و الملائکة و الجن و الناس اجمعین).


   در ادامه به این مهم خواهیم پرداخت!



 


اراجیف نامه


روانی طبعمان – نه به روانی اسهال عمری – گل کرد. روان گفتم یاد آمد از روان اصیل همه دوران که همیشه ی تاریخ در دَوَران است بلکه دمری است. اگرچه صفت اصیل نیز برازنده ی آن دمرو نیست. هموست که هرجا بنگری آثار نکبت و شر و شومیش همه جا را فرا گرفته است. روزانه چند بار به دیدار منزل آن ملعون می روی او نیز گشاده دهان به استقبال می آید. بد گفتم که خود اوست همان فضلای خارج شده از دهان پایینت که به فاضلاب شهری می ریزی. چه گویم که هرچه گویم هیچ از حقوق آن عوضی را ادا نکرده ام…………


ابولولو کیست؟


۱. ابولولو فيروز مقلب به بابا شجاع الدين نهاوندي الاصل: او از بزرگان مسلمين و مجاهدين بلكه از خالص ترين پيروان اميرالمومنين (عليه السلام) است . (رياض العلماء سفينه البحار ج 7 ص 561 ماده لؤلؤ).


 2- ابو لولو به عمر( لعنت الله عليه) نوشت : جزاي كسي كه عصيان مولايش كند و ملك مولايش را غصب كند و خانم مولايش را بزند چيست ؟ پس عمر (لعنت الله عليه) نوشت : بدرستي كه قتل چنين كسي واجب است . وقتي ابولولو مواجه با او شد تا او را به هلاكت برساند به او فرمود: چرا عصيان مولا اميرالمومنين (عليه السلام) كردي. آنگاه ضربه هايي پي در پي به پيكر نحس عمر وارد مي كرد و او را لعن مي نمود و براي فضل حضرت ابولولو همين قدر كافي است كه نفرين حضرت زهرا (سلام الله عليها) به عمر (لعنت الله عليه) در موقعي كه ورقه فدك را پاره نمود و به دست ابولولو اجرا شد.(طريق الارشاد ص 456).


3- مولا اميرالمومنين(عليه السلام) به عمر(لعنت الله عليه) فرمود: سيقتلك ابولولو توفيقاً يدخل به و الله الجنان علي الرغم منك . خواهد كشت تو را ابولولو در حالي كه اين توفيق را خداوند تبارك و تعالي به او داده . به خدا قسم وارد بهشت خواهد شد بر خلاف ميل تو . (ارشاد القلوب ديلمي ج 2 ص 285). فقال اميرالمومنين (عليه السلام) : فيقتلك توفيقاً و يدخل بذلك الجنةعلي رغم منك . (مشارق الانوار ص 79).


 4- احمد بن اسحاق قمي در فضيلت 9 ربيع الاول نقل كرد كه حذيفه گفت: پس خداوند تبارك و تعالي مستجاب فرمود دعاي مولاتي فاطمه (صلواة الله عليها) را بر آن منافق به دست قاتل او (رحمة الله عليه) . (بحار ج 31 ص122 به بعد).


 5- در ميان شيعه معروف است كه ابولولو بعد از زخم زدن آن نابكار به خدمت اميرالمومنين (عليه السلام) آمده و قتل عمر را نقل نمود. آن حضرت به اعجاز او را به كاشان فرستاد و دختر قاضي كاشان را به او دادند و از او فرزندان صالحي به هم رسيد.(شاخه طوبي ص 107 از مرحوم محدث نوري صاحب مستدرك الوسائل استاد محدث قمي صاحب مفاتيح الجنان).


 6- شيعه را اعتقاد اين است كه وقتي ابولولودومي را كشت به كاشان آمد و ابولولو از شيعيان اميرالمومنين (عليه السلام) بود تا از دنيا رفت . مردم كاشان او را در كنار راه فين دفن كردند. (مرحوم سپهر در ناسخ التواريخ تاريخ الخلفاء ج3 ص 49).


 7- بدرستيكه اهل كاشان مي دانند ابولولو قاتل عمر است بعد از قتل وي به كاشان فرار كرد از ترس دشمنان اهل بيت و اهالي كاشان كه محب اهل البيت بودند او را تكريم نموده و در مقابل دشمنان از او محافظت كرده تا از دنيا رفت و مزار او در خارج كاشان است و عمر در نظر اهل كاشان مثل ابوبكر در نظر اهل سبزوار حقير و بي اعتبار است لذا ملا حيرتي گفته: خوارم اندر ولايت قزوين** چون عمر در ولايت كاشان**  و ..


 8- ابولولو به زعم اهل سنت (تسنن ) مجوسي يا نصراني بود و شيعه آنرا بابا شجاع الدين مي خواند و در سلك اهل اسلام منتظم داند و در كاشان وفات يافت . (حبيب السير ج 1 ص 489 چاپ تهران).


۹.بعد از اينكه ابولولو رضوان الله تعالي عليه جهنم و درك عمر لعنت الله عليه واصل كرد خدمت مولا اميرالمومنين (عليه السلام) رسيد و آن حضرت بر درب خانه نشسته بود بر جاي ديگر نشست چون مردم به طلب ابولولو رفتند مولا (عليه السلام) فرمود تا من اينجا نشسته ام هيچ كس را نديده ام و آن شب ابولولو را بر دلدل (اسم مركب مخصوص اميرالمومنين عليه السلام) نشاند و فرمود آنجا دلدل بايستد به زمين فرود آي و دلدل ابولولو را به كاشان رساند. (كامل بهايي از عماد الدين طبري كه در سال 675 نوشته شده – ج 2 ص 105 و 111 ).


۱۰. پیروز دختری داشت که به گمان نزدیک به یقین مروارید نام داشته‌است. از آنجا که به مروارید در زبان عربی لؤلؤ گفته می‌شود، عرب‌ها برای این مرد ایرانی نامی عربی بصورت ابولؤلؤ یعنی «پدر مروارید» ساختند. در آن زمان میان عرب‌ها رسم بر این بوده که برای افراد ایرانی نامی عربی برگزینند و این کار را بیشتر به‌وسیله چسباندن پیشوند ابو- (پدر) به ترجمه عربی نام یکی از فرزندان آن شخص انجام می‌دادند. در بسیاری از موارد که نام ایرانی فرزندان ایشان برای عرب‌ها دشوارفهم بود، عرب‌ها برای نامگذاری از لقب ابو سهل (یعنی پدر آسان) استفاده می‌کردند.


۱۱. عبید الله پسر عمر  پس از قتل پدرش بدست پیروز نهاوندی، او و سه تن دیگر که به گمان او در کشته شدن پدرش دست داشته‌اند را به قتل رساند. این سه تن دیگر یکی مروارید دختر فیروز ، دیگری هرمزان سردار معروف ایرانی در جنگ‌های با اعراب و سومی مردی از مسیحیان حیره به نام حفینه بود که با هرمزان و فیروز دوستی و الفت داشت.


۱۲.  آرامگاهی منسوب به ابولؤلؤ در شهر کاشان قرار دارد که هم اکنون به دلایلی مزار او بسته است. به امید روزی که شیعیان دسته جمعی به زیارت مرقد او روند… ان شاء الله


———————————-


فرحة الزهراء    در  آیینه ی کتاب ها…


نهم ربیع الاول یادآور واقعه ای بس بزرگ است. از این روز به نام های مختلفی یاد شده است. شاید مناسب ترین و بهترین آن نام ها، “فرحة الزهراء” باشد. نام های بسیاری وجود دارد که در محاوره ها از آن ها یاد می شود همچون: عید بقر، عید عمر و یا: عمر کشون! و دیگر اصطلاح های محاوره ای.


این عید بزرگ (که در روایات نام های بیشماری برای آن ذکر شده است) یادآور یک اصل اساسی و بنیادی دین است که همانا برائت از دشمنان خدا و دشمنان دوستان خدا است. از این جهت بسیار مورد توجه شیعیان و به خصوص شیعیان مستبصر قرار گرفته است.


در این نوشتار کوتاه نکته ی بسیار مهمی را یادآور خواهیم شد. در قرآن آیه های بسیاری درباره ی برائت وجود دارد. در روایات نیز چنین است. اما نکته ی مهم آن است که در میان شیعیان کسانی بوده و هستند که این آیه ها و روایت ها و عبارت های تاریخ و دیگر اسناد موجود در رابطه با این عید بزرگ را در کتاب ها جمع آوری کرده و در دسترس علاقه مندان قرار داده و می دهند. بعضی از این حد پا فراتر گذاشته و استفاده های صحیحی که مطابق با موازین شرعیه است را نیز در دسترس قرار می دهند.


جالب آنجا است که بعضی از اهل سنت (عمری ها) هم نتوانسته اند این مهم را انکار کنند و خصوصیت های بارز و غیر بارزِ! عمر بن الخطاب (الحطاب نسخه بدل) را ذکر کرده اند.


در میان شیعه از قدیم کتاب های مستقلی درباره ی روز نهم ربیع و جشن فرحة الزهرا (عید عمر) نوشته شده است. کتاب هایی همچون شاخه ی طوبی و یا زهر الربیع از این دست است. کتاب بسیار جالب دیگر در این باره، کتاب انساب النواصب است که در سال 1076 قمری (قرن یازدهم) توسط علی بن داود خاتم استرآبادی نوشته شده است. این کتاب در سال 1403 قمری ویرایش شده و با کیفیتی بسیار عالی به چاپ رسیده است. این کتاب، قطور بوده و در 600 صفحه با قطع A4 به چاپ رسیده است. خواندن آن خالی از لطف نیست!


باری؛ و بعضی از کتاب ها هم به طور مستقل به این موضوع نپرداخته اند ولی در ضمن سخن به آن اشاره کرده اند. بعضی نیز واقعه را به صورت نظم (شعر) بیان کرده اند. نام بردن تمام کتاب های مشهور و غیر مشهور در این باره خالی از حوصله ی این نوشتار است و اگر فرصت بود مفصل این بررسی را به نمایش خواهیم گذارد.


در مکتب استبصار…؟


در ادامه، باید به این نکته نیز توجه داشت که در مکتب استبصار نیز به این واقعه توجه خاصی شده است. کتاب های فراوانی در این باره نوشته شده است.


از جمله جلد چهارم کتاب مستطاب ارشاد العوام ویژه ی مسئله ی برائت و ولایت است. کتاب گرانسنگ فطرة السلیمة نیز به این مهم پرداخت است. در کتاب مبارک حدیقة الاخوان فرمایش های جالبی در این رابطه وجود دارد.


به صورت نظم هم مرحوم قوام در قالب (بحر طویل) سخنان جالبی را گوشزد کرده است. و در این سی سال اخیر استاد معظم – حفظه الله – سخنان بسیاری (چه در شرح و بسط فرمایش های مشایخ عظام و چه استفاده های از فرمایش ها) فرموده اند که بسیار درخور توجه است. به صورت نظم هم کتاب هایی در این باره نوشته اند که بحمد الله در دسترس بوده و همگان آگاهند.


به امید آن که شادی های ما در این ایام مقبول درگاه خداوند قرار گرفته و به قطره قطره ی عرق بدن های ما در این شادی ها، بر عذاب دومی ملعون – علیه لعنة الله و الملائکة و الجن و الناس اجمعین – بیافزاید. ان شاء الله


 ———————————-


شجره نامه ی عمر:


بسیار بسیار خلاصه شجره نامه ی عمر بن الخطاب تقدیم می شود!:


راهنما:  i : مذکر   ــ    @: مؤنث  ــ   +: آمیزش ـــ   =  : تولید مثل


اصل ماجرا:


نوفل( i) + صحاک (@ )=  خطاب


خطاب (i ) +  صحاک (@  ) = حنتة


خطاب (i ) + حنتة  ( @ ) = عمر


نسخه ی اصلاح شده و مصور