مقاله _ علوم غریبه!

خواستم مختصری درباره ی انواع علوم و به خصوص علوم غریبه که در این زمانه بسیاری را به


دنبال خود کشانده است بنویسم.



قبل از بیان هر چیز شاید مناسب باشد که عقیده ی خود را درباره ی این علوم (علوم غریبه)


بنویسم.

عقیده ی من فرمایش حاج محمد باقر طباطبایی اعلی الله مقامه است.

از این جهت ابتدا فرمایش ایشان را نقل کرده و سپس به ذکر انواع آن فقط محض داشتن


اطلاعاتی از این گونه علوم می پردازیم.


در کتاب (حدیقه الاخوان) در عباره ۵۵۴ و ۵۵۵ که از ایشان نقل شده چنین می خوانیم:


(۵۵۴)  روز عيد قربان با آقا جواد جولانى داماد حاج على‏اصغر در قواعد جفر صحبت مى‏داشتند، يعنى برايش بيان مى‏كردند قاعده‏اى را كه به آسانى جواب بدست بيايد. بعد فرمودند آخر كار چيزى به شما بگويم كه اين جور علوم – همين جفر و رمل و عدد و حساب – تجربه شده است كه نكبت و پريشانى مى‏آورد. بخصوص من تجربه كرده‏ام هر وقت كه در اينها داخل مى‏شوم آن هم به جهت اينكه حاجت مى‏افتد يك نوع پريشانى مى‏آورد، يا كسادى يا جنگ و نزاعى يا اوقات تلخى در ميان مى‏آيد و من از اين جهت تعمد مى‏كنم كه اين چيزها را نگاه نمى‏كنم مگر در وقتى كه براى جواب مسائل محتاج بشوم نكبت مى‏گيرد و پريشانى مى‏آورد، كار خوبى نيست. و راهش را من يافته‏ام اين است كه شخص همين كه مشغول به اينها شد تمام حواسش اينجاها است، از خدا غافل مى‏شود بكلى و به واسطه اين غفلت است كه مبتلا به پريشانى و نكبت مى‏شوند.


 (۵۵۵)   بعد فرمودند  كيميا هم همين‏طور است هركس پاپى مى‏شود نكبت و پريشانى مى‏آورد. بعد فرمودند آقا حسين مرحوم يك دفعه چيزى آورد داد من، شب كه مى‏خوابيدم او را توى بوته گذاردم، توى بخارى گذاردم و يك مشت ذغال ريختم و يك آتش رويش گذاشتم و خوابيدم. صبح كه پاشدم ديدم آتشها خاكستر شده است، ديدم يك تكه نقره خوبى شده است و الان هم دارم. بعد ديگر نخواستم او را به جائى برسانم همان‏طور گذاشتم و بعد به آقاحسين گفتم اگر يك دفعه ديگر كارى كردى تا به اين حد رسانيدى باقيش پاى من، (من خ‏ل) او را به جائى مى‏رسانم. بعد رفت و نياورد، ديگر نشد درست بكند. بعد فرمودند علم مبارك علم  حكمت است كه پريشانى نمى‏آورد سهل است كه پريشانى را رفع مى‏كند چرا كه همه‏اش گفتگو از خدا و رسول و دين و آئين است. پس هميشه شخص را متذكر مى‏كند از اين جهت با خير و بركت علمى است و دماغ آدم نمى‏سوزد، ساعت به ساعت ايمانش تازه مى‏شود و قوت مى‏گيرد. بعد فرمودند آن جور علوم پيش من هيچ عظم ندارد چرا كه مابه‏الامتياز بين اهل حق نيست، اهل باطل هم اين چيزها را دارند.


 


اینک به بیان انواع علوم و علوم غریبه می پردازیم:
انواع علوم و اصناف آن 1- جلیه 2- خفیه


جلیه: انست که اشتهار یافته و اکثر علمابر قواعد و قوانین آن مطلع میشوند.
خفیه: آنست که در زوایای اختفاء مانده و هرکس را وقوف بر حقایق اسرار و بدایع ان میسر نشود. و بی ریاضت تمام و مجاهده الکلام اطلاع بر قانون استخراج و اسلوت استنباط ان دست ندهد.
ازجمله خفیات علوم خمسه متحجبه است.که از حروف اوایل اسماءانها بر وجهی که حکمای یونان گفته اند نکته “کله سر” مستفاد میگردد.
1-علم کیمیا یا علم صناعت اکسیر که به تبدیل قوای اجرام معدنی بعضی به بعضی حاصل اید.کتاب سبعه سبعین والخب جابری و شذور الذهب و مکتب ورسایل جلدکی ومجربطی و میزان و اشعار خالد و طغری حضرت مولوی و سلطان ولد و ابن عمومه ومانند ان توضیح داده شده است.
2- علم لیمیا یا علم طلسمات و ان علمیست که بدو دانسته میشود کیفیت نیرنج قوی فاعله عالیه بمنفعله سافله تا فعلی غریب از ان حادث گردد. کتابهای چون مصحف هرمس الهرامسه و طلسمات طمطم هندی و دوالیس اسکندرانی و هیاکل و تما ثیل ابوبکر بن وحشیه ومانند ان توضیح داده شده است.
3- علم هیمیا که علم تسخیرات و ان معرفت احوال سبعه سیاره است از حیث تصرف ایشان که فواعل علوی اند در قوامل سفلی و دعوات و خواتیم و بخورات ایشان و تسخیرات روحانیت و عزائم جنیان و معرفت اقداح و منادل ومثل ان و کتب معتبره در این فن شاقلین وسر مکتوم و رسائل هلالیه
4- سیمیا که علم خیالات است که با ان تصرف در خیالات می کنند.و نتیجه اش احداث امثالات خیالیه است که در خارج وجود ندارد.چون نوامیس افلاطون و مختصر جالینوس و خلاصه کتب بلیانس
5-علم ریمیا که علم شعبده است .وان معرفت قوای جواهر در منیه است و مرج ان بیکدیگر تا از ان قوتی حادث گردد. که از ان قوت فعلی مقترن بقرابت صدور یابد. وضوابط ان در رسائل خسرو شاه سماوی وحیل اکواک ابن عراقی مذکوراست و کتاب سحرالعیون ابیعبدالع مغربی که بکتاب ابن الحلاج مشتهر شده
در علم سیمیا وریمیا رساله عیون الحقایق و ایضاح الطرائق از مولفات حکیم اتوالقاسم احمد السماوی فنون دیگر را جامع است.ایندو کتاب را شیخ شهاب الدین سهروردی از یونانی به عربی ترجمه نمود.
بی جرعه غم کسی بجائی نرسد تا خون نشود دلی بکامی نرسد
  از گلشن حکمت وگلستان هنر بوئی که دهد بهر مشامی نرسد