نکته: برخی منابع را به دلیل حجیم نشدن مقاله، ذکر نکردم.
معرفی يك “نخبه”
اين جستار را با اين جمله شروع مي كنم:
اين، نخبه من است.
در فرمايش هاي ائمه – عليهم السلام – دستورها و دعاهاي فراواني وجود دارد. به گونه اي كه شايد به جرأت بتوان گفت از ابتدايي كه صبح از خواب بيدار مي شويم تا هنگامي كه شب به خواب مي رويم، از كنار صدها و صدها “مستحب” به راحتي عبور مي كنيم و شايد هرگز متوجه نشويم كه در اين وقت، دعايي وارد شده و خواندن آن مستحب است.
متأسفانه حالت بسيار ناشايستي در برخي افراد وجود دارد كه با برخورد به يك امر مستحب، مي گويند: مستحب است! اگر انجام نداديم اشكالي ندارد. و حال آن كه تمام ترقي و استكمال در انجام مستحبات است چرا كه امور واجب (همچون نمازهاي پنجگانه، روزه ماه رمضان، خمس و زكات و….) را بايد انجام داد و اگر انجام ندهيم “گناه” مرتكب شده ايم، هنر در پرداختن به امور مستحب است.
از اين جهت حاج محمد كريم كرماني، مصنف كتاب گرانسنگ “ارشاد العوام”، با برخورد به اين دعاها، بر آن شدند تا منتخبي از اين دعاها جمع آوري كنند. و آن را “نخبه” نام نهادند. نخبه در لغت به معني “برگزيده” است. اين رساله در عصر روز چهارشنبه 21 جمادي الاولي سال 1265 قمري به پايان رسيد. اين نخبه، 260 بيت است (هر بيت 50 حرف). در انتهاي اين رساله، “ملحقاتي” اضافه شده است كه از اولين چاپ هاي اين رساله، بوده و به تدريج در چاپ هاي بعد تكميل و يا به حسب اولويت چاپ شده است. ملحقات شامل موضوع هايي همچون: حرز امام صادق – عليه السلام -، دعاي توجه – كه قبل از آغاز نماز خوانده مي شود -، دعاي اعتقاديه، نماز اول هر ماه، زيارت جامعه صغيره و دعاهايي كه در ماه هاي ويژه اي خوانده مي شود (همچون دعاي رجبيه، صلوات شعبانيه و تعقيب هاي نماز در ماه مبارك رمضان).
پنجشنبه (۱۶ اردیبهشت ماه) سالروز نگارش رساله “نخبه” مبارک باد!
به دلیل مسافرتی که پیش آمد این پست را با تاخیری چند روزه تقدیم می کنم.
رساله “نخبه” اگرچه همه اش دعا است ولي در اين ميان به چند جمله ي فارسي برخورد مي كنيم و با اين كه اندك است اما بسيار مهم. از اين جهت مناسب است درباره ي عبارت هايي از “نخبه” توضيح هايي ارائه دهم.
عبارت 1: انگيزه نگارش
مي فرمايند:
بسم الله الرحمن الرحيم، الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين.
و بعد چنين گويد بنده اثيم كريم بن ابراهيم كه دعاهاي وارده از ائمه طاهرين – سلام الله عليهم اجمعين – در تعقيبات نمازهاي يوميه بسيار است به طوري كه احصا نمي شود و بسياري از آنها به جهت اختلاف احوال سائلين است چرا كه هر يك از آنها را حاجتي بوده و درجه و مقامي و بعضي را معرفتي بوده و بعضي را نبوده و معلوم است كه كسي نمي تواند كه جميع آنها را به جا آورد و هر كس چيزي از آنها را انتخاب كرده است براي خود. و اين نخبه من است از آنها بر حسب احوال من.
استفاده چند نكته از اين عبارت ها:
الف-دليل اختلاف دعاها و فراواني آنها: اختلاف احوال سائلين (پرسش كنندگان از معصومين عليهم السلام) و گوناگون بودن درجه، رتبه، مقام و معرفت آنها است.
گذشته از اين جهت (اختلاف احوال سائلين)؛ در كتاب طريق النجاة اسباب ديگري را ذكر مي فرمايند. در آنجا مي نويسند:
آل محمد – عليهم السلام – ذكرها و دعاها و اعمال فراواني را تعليم داده اند به جهت زيادي سائلين و اختلاف طبيعت ها و مزاج ها و حاجت ها و زمان ها و مكان ها و مناسبت ها و اشخاص. (طريق النجاة ج 1 ص 129).
ب-فراوان بودن دعاها، بيش از آن است كه احصا شود (به شماره درآيد) و اين، نكته اي عجيب و دقيق است.
ج-با توجه به دعاهايي كه در رساله “نخبه” آمده است، مي توانيم مقداري از حالت هاي روحاني و معنوي حاج محمد كريم كرماني را كشف كنيم؛ چرا كه خود فرمود: اين نخبه من است از آنها بر حسب احوال من. در جايي مي فرمايند: لابد للعامل من اختيار ما يناسبه منها و العمل به و المداومة عليه بشروطه حتي ينتفع (بر عمل كننده است كه آنچه مناسب اوست از دعاها اختيار كند و به آنها با در نظر داشتن شروط آنها عمل كرده و بر آنها مداومت كند تا نتيجه بگيرد). طريق النجاة ج 1 ص 129.
شايد يكي از حالات آن بزرگوار و مهم ترين آنها، اعتقاد ايشان به مسئله ركن رابع باشد. و دعاهايي را انتخاب فرموده اند كه به مسئله ي ولايت و برائت نزديك و نزديك تر باشد و معاهده با اين ركن را يادآوري نمايد.
عبارت 2: اولين تعقيب
اولين تعقيب را اين گونه مي نويسند:
تكبيرات سه گانه است كه شعار شيعه شده است كه بعد از نماز سه مرتبه تكبير مي گويند و دست خود را بلند مي كنند به هر تكبيري.
اولين تعقيب، تكبيرهاي سه گانه است كه “شعار شيعه” شده است. چنان شيعيان به انجام دادن اين تعقيب مصرّ هستند كه گويا جزئي لاينفك از نماز است. اما بايد توجه داشت كه اين عمل، يك تعقيب است و از اين جهت در نمازهاي مستحبي نيازي به انجام اين كار نيست.
نكته اي كه از اين موضوع استفاده مي شود، اين است كه: ما ابتداي شروع تعقيب هاي نماز “بسم الله الرحمن الرحيم” مي گوييم چرا كه ابتداي يك عمل است و در حديث فرموده اند: “كل امر ذي بال لم يبدء ببسم الله الرحمن الرحيم فهو ابتر” (هر امر مهمي كه با “بسم الله” آغاز نشود، ناتمام و ناقص است). اما نكته ي ظريف آن است كه ابتداي تعقيبات، “تكبيرهاي سه گانه” است. پس بلافاصله بعد از “السلام عليكم و رحمة الله وبركاته”، “بسم الله الرحمن الرحيم” گفته و سپس اولين تعقيب – يعني سه بار تكبير- را انجام دهيم تا ابتداي تعقيب بسم الله گفته باشيم.
عبارت 3: جايگاه يك دعاي ويژه
بعد از ذكر 2 دعا مي نويسند:
و هر كه ترك كند آنها را قضا كند چنان كه نماز را قضا مي كند.
و آن عبارت است از: ده مرتبه خواندن هر كدام از اين دو دعا قبل از طلوع آفتاب و قبل از غروب آفتاب:
1-لا اِلهَ اِلَّا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ لَهُ المُلْكُ وَ لَهُ الحَمْدُ يُحْيى وَ يُميتُ وَ هُوَ حَيٌّ لايَمُوتُ بِيَدِه الخَيْرُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَىءٍ قَديرٌ.
2-اَعُوذُ بِاللّهِ السَّميعِ العَليمِ مِنْ هَمَزاتِ الشَّياطينِ وَ اَعُوذُ بِكَ رَبِّ اَنْ يَحْضُرُونِ اِنَّ اللّهَ هُوَ السَّميعُ العَليمُ.
و اين كه مي فرمايند همچون قضا كردن نماز، خواندن اين دو دعا را قضا كن، با توجه به احاديث است. به منظور بصيرت بيشتر احاديث آن را نقل مي كنم:
حضرت صادق عليه السلام در حديثي بعد از ذكر اين دو دعا مي فرمايند: فان نسيت قضيت كما تقضىالصّلوة اذا نسيتها (اگر فراموش كردي، آن را قضا كن همان گونه كه نماز را هنگامي كه فراموش كردي قضا مي كني).
در حديثي پس از ذكر اين دعا شخصي عرض كرد: فقال له رجل مفروض هو قال نعم مفروض محدود (آيا خواندن اين دعا واجب است؟ حضرت فرمودند: بله واجب محدود است – يعني در اوقات مخصوص – ).
در حديثي نيز وارد شده است كه فرمود: انّ من الدّعاء ما ينبغى لصاحبه اذا نسيه ان يقضيه (از دعاها مواردي است كه اگر آن را شخص فراموش كرد سزاوار است كه آن را قضا كند) و بعد اين دو دعا را تعليم فرمودند. و باز در آخر حديث فرمود: فاذا نسى من ذلك شيئاً كان عليه قضاؤه (اگر چيزي از اين دو دعا را فراموش كرد بخواند، قضا كند).
در حديثي فرمود: فريضة على كل مسلم ان يقول قبل طلوع الشمس عشر مرّات و قبل غروبها عشر مرّات لا اِلهَ اِلَّا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ…. (بر هر مسلماني واجب است كه قبل از طلوع خورشيد و قبل از غروب آن ده مرتبه بگويد لا اله الا الله وحده ….) و اين دو دعا را تعليم فرمود.
و در حديثي فرمود: و اذكر ربّك فى نفسك تضرّعاً و خيفةً و دون الجهر من القول عند المساء لا اِلهَ اِلَّا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ (در مساء – بعد از ظهر- پرورنده ي خود را در حالت تضرع و ترس در نفْس خود ياد كن نه با صداي بلند و بگو لا اله الا الله …) تا آخر دو دعا.
و در حديث ديگر وارد شده است كه هر كه اين دو دعا را بخواند: كانت كفّارة لذنوبه ذلك اليوم (كفاره ي گناهان آن روز او خواهد بود).
احاديثي كه نقل شد از كتاب فصل الخطاب كبير، از حديث 3460 به بعد است (باب التهليلات و التعويذات قبل طلوع الشمس و قبل غروبها).
خداوند به همه ي دوستان آل محمد توفيق عمل به مقتضاي علم عنايت فرمايد، آمين.
عبارت 4: جايگاه امامت، ولايت و برائت
مي فرمايند:
و چون زمان آن حضرت صلي الله عليه و آله زماني بود كه مردم متحمل ولايت نبودند،ذكر ولايت را نفرمودند پس اگر بعد از عهد به نبوت، عهد به ولايت و معالم دين و اركان آن كني، گناهي ندارد.
اين عبارت را پس از ذكر دعايي كه بايد در صبح و پسين خواند ذكر مي فرمايند. از اين عبارت، روشن مي شود كه پس از ذكر توحيد (لا اله الا الله) و نبوت (محمد رسول الله “ص”)، ذكر امامت و ولايت به جا است.
و معناي آن كه مي فرمايند “گناهي ندارد”، يعني خلافي صورت نمي گيرد و با اصلي از اصول اعتقادي تضاد پيدا نمي كند. از اين جهت مي توان در موارد بسياري شهادت به “امامت” و “ولايت اولياء و برائت از اعداء” را ذكر كرد. مواردي همچون:
– اذان
– اقامه
– دعاي قنوت
– تشهد
– زيارت ها
– دعاها
– و …..
چرا كه ائمه عليهم السلام اجازه فرموده اند در مقام انشاء دعا، به گونه اي انشاء كنيم كه مخالفت هم نداشته باشد با كليات اعتقادي ما و شئون ولايتي اولياء عليهم السلام. از اين جهت در اضافه كردن شهادت به امامت و ولايت مشكلي نيست و اين مسئله، از كل عمومات و دعاهاي عمومي استفاده مي شود.
اما براي شهادت به امامت ائمه و اقرار به مسئله ي “ولايت و برائت” به ويژه در “تشهد” نماز، دليل هايي وجود دارد:
1-امر تشهد، وسعت دارد به گونه اي كه راوي از امام عليه السلام سؤال مي كند كه در تشهد چه بخواند؟ امام مي فرمايند: در تشهد، امر موقتي نيست – موقتي يعني بسته به نص خاص-. (احاديث جمع آوري شده و در آرشيو موجود است).
2- در حديثي امام عليه السلام درباره ي تشهد نماز فرمودند: احسنَ ما يعلمون را در تشهد بگويند (بهترين چيزي كه مي دانند). و بهترين امور، اقرار و شهادت به ربوبيت حق تعالي و نبوت رسول خدا و امامت ائمه طاهرين و مسئله تولي و تبري است. (متن كامل در آرشيو).
3-در كتاب مستطاب “كفاية المسائل” مسئله اي عنوان فرموده اند كه:
مسئله – شهادت به إمارت اميرالمؤمنين – عليه السلام – و ولايت آن بزرگوار و ساير ائمه طاهرين – عليهم السلام- بعد از شهادت به توحيد و نبوت بالاستقلال در هر موضعي مستحب است.
چنان كه در احاديث وارد شده و خلاقي در آن نيست و شعار شيعه اثني عشري اين است كه كه در اذان و اقامه بعد از شهادت به توحيد و نبوت شهادت به امارت و ولايت آن بزرگوار صلوات الله و سلامه عليه مي دهند. (كفاية ج 1 ص 216).
و يكي از مواضع كه در آن ذكر شهادت به ولايت اميرالمؤمنين مستحب است، تشهد نمازها است.
4- عبارتي در رساله “ترجمة الصلوة” نگاشته سيد كاظم رشتي – اعلي الله مقامه – وجود دارد. آنجا كه در ترجمه فارسي اذكار تشهد مي نويسند:
پس بالضرورة اقرار دارم كه جميع آنچه از جانب خدا خبر داده و بخلق رسانيده حق است و هيچ شكى و ريبى نيست و اوضح از همه و اجلى از جمله امر وصايت و خلافت حضرت اميرالمؤمنين عليهالسلام با اولاد طاهرينش صلواتاللّه عليهم و بيزارى از اعداء و مخالفين ايشان است اقرار آوردم و اعتراف كردم و دل را بآن منعقد ساختم.
همان گونه كه خوانديد، اذعان و اقرار و اعتراف و شهادت به بيزاري از اعداء را نيز ذكر فرموده اند. پس با گفتن” وَ اَنَّ وَليّهُم وَلِيّ الله فَاُواليه وَ عَدُوّهم عَدوُّ الله فَأُعاديه” به تمام “احسن ما نعلم” يعني به بهترين دانستي هايمان اقرار كرده ايم.
5- از مرجع تقليد آقاي مرعشي درباره ي شهادت دادن به امامت ائمه در نماز پرسش شده و ايشان مستحب دانسته اند. (نسخه كپي از استفتاء در آرشيو موجود است، همچنين برخي ديگر از مراجع تقليد).
6- در احاديث فراواني درباره ي “تقيه” اصرار فرموده اند و ذكر نكردن شهادت به امامت حضرت امير و همچنين ركن چهارم دين، از باب تقيه بوده اند (احاديث جمع آوري شده و در آرشيو موجود است) و امروزه مي توان به اين مهم اقرار و اعتراف داشت.
از اين جهت در قسمتي از دعاهاي نخبه عبارت هايي كه اشاره به همين مطلب (ذكر چهار شهادت) است به صورت انشاء اضافه شده است. (مراجعه كنيد به نخبه، چ جديد، پاورقي ص 55).
البته در اين كه عبارت هاي اضافه شده توسط صاحب نخبه است يا توسط شخص ديگر، هنوز مشخص نيست ولي احتمال هم دارد شخص ديگري اين كار را كرده باشد چرا كه در برخي از جمله ها عدم فصاحت به چشم مي خورد همچون: صلوات الله عليهم در جمله اي كه مخاطب خدا است (بايد صلواتك عليهم باشد)؛ و يا عبارت بِهِم وِلايتي (كه لّهم ولايتي مناسب تر است).
عبارت 5: دعاي كم + حضور دل
مي فرمايند:
مي گويم: دعا خواندنِ كم با وجود توجه و حضور قلب، بهتر است از آن كه دعا بسيار بخواني با وجود عدم حضور قلب و بي توجهي. پس بايد همت تو در توجه داشتن باشد.
مطلبي است كه در احاديث به آن تصريح شده و علما نيز بارها متذكر آن شده اند. با دقت بر روي واژه واژه ي عبارت فوق، تأثير شگرفي در خود بيابيد.
ضميمه – به زودي – :
-دعاي اعتقاديه و ترجمه ي روان آن.
-اذان و اقامه و تشهد به صورت كامل.
——————————————————————————————–
Abstract
Nokhbah (selected) is the name of a booklet written by M.K. Kermani. In this booklet, prayers following daily prayers have been collected. In this survey we will review some important points in this booklet.