“کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا“
واقعیت یا خیال ؟؟؟
گفتم: “هورقلیا” گفت: این واژه را نمی پسندم. گفتم: جابلقا و جابرصا گفت: خیالی است. گفتم: ان الجسد العنصری لا یعود گفت: کفر است؟! گفتم: قال ع: ان میتنا اذا مات لم یمت گفت: در سند حدیث سخن است و باید آن را به دیوار کوبید. گفتم: ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة گفت: این حدیث نیست بلکه ترکیب از چند حدیث است گفتم: شیعتی ما ان شربتم ماء عذب فاذکرونی گفت: منسوب به حسین (ع) است ولی سندی ندارد. گفتم: کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا. گفت: سندی ندارد و بی معنی است و برخی احادیث با این منافات دارد و شعاری وابسته به توده ای جنگ طلب است. گفتم: ……
“کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا“
واقعیت یا خیال ؟؟؟
گفتم: “هورقلیا” گفت: این واژه را نمی پسندم. گفتم: جابلقا و جابرصا گفت: خیالی است. گفتم: ان الجسد العنصری لا یعود گفت: کفر است؟! گفتم: قال ع: ان میتنا اذا مات لم یمت گفت: در سند حدیث سخن است و باید آن را به دیوار کوبید. گفتم: ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة گفت: این حدیث نیست بلکه ترکیب از چند حدیث است گفتم: شیعتی ما ان شربتم ماء عذب فاذکرونی گفت: منسوب به حسین (ع) است ولی سندی ندارد. گفتم: کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا. گفت: سندی ندارد و بی معنی است و برخی احادیث با این منافات دارد و شعاری وابسته به توده ای جنگ طلب است. گفتم: روی همه چیز بی هیچ اندیشه خط بطلان کشیدی و گذشتی. آیا این سخن را نیز انکار می کنی؟… (1)
در احادیث عبارت “کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا” ذکر نشده است اگرچه اشخاصی آن را به حضرت صادق علیه السلام منسوب می کنند ولی بی مأخذ این جمله را روایت می کنند (2). نكته ی مهم آن است که این سخن در فرمایش علمای دینی مذکور است. و هیچ شکی نیست که آن بزرگواران هنگامی این عبارت را استعمال می کنند که به صحت آن یقین داشته و “معانی صحیحی” در نظر دارند. و آن دسته از احادیثی که در نظر مخالفین این عبارت پر رنگ به نظر آمده و آن ها را مخالف این عبارت دیده اند، در حقیقت همان اخبار، مصدِّق این عبارت است. یکی از آن احادیث، فرمایش حضرت حسن مجتبی علیه السلام است که فرمود: لا یوم کیومک یا ابا عبد الله (3) و فرمایش حضرت سجاد علیه السلام که: لا یوم کیوم الحسین (4) و یا سخن عبد الله بن عمر: لا یوم کیوم قتل الحسین (5) چگونه این احادیث مخالف با عبارت مذکور است؟! و کدام وجه و کدام معنای این احادیث در نظر مخالفین عبارت مذکور تقویت شده و منکر آن شده اند؟ “هیچ روزی مانند روز حسین علیه السلام نیست”. آیا از این چنین بر می آید که فقط و فقط روز دهم محرم سال شصت و یک هجری مراد است؟! یا چنین بر می آید که “هیچ روزی مانند روز حسین علیه السلام نیست”؟! آری؛ اگر عبارت مذکور را قبول نداشته باشیم این تعصب و این کوتاه بینی به سراغمان خواهد آمد اما اگر معنای “یوم الحسین” را دریابیم، چنین نخواهیم اندیشید. نکته ای که مخالفین این عبارت مذکور را بر مخالفتشان تقویت کرده است، تفصیل این عبارت به عبارت های دیگری است: «کُلُّ یومٍ عاشورا وکُلّ ارضٍ کَربَلا وکُلّ شَهْرٍ مُحرّم وکُلُّ فصْل عزا». ایشان گمان می کنند که از نظر شرعی جایز نیست این عبارت ها را به کار برد چرا که در احادیث به این کیفیت و با این الفاظ وارد نشده است. اگر چنین باشد که بعضی از کلمه ها و اصطلاح هایی که ایشان و ما استفاده می کنیم – عین آن اصطلاحات و معنای معروف آن – در احادیث نرسیده است. (6) گذشته از آن که استفاده ی علمای دینی از این عبارت، شخص را از هر جهت آسوده می کند (7).
از جمله عالم ربانی و حکیم صمدانی شیخ اوحد شیخ احمد بن زین الدین احسائی اعلی الله مقامه در چند موضع از اشعاری که رثای سیدالشهدا صلوات الله علیه انشاد فرموده اند، به این نکته اشاره کرده اند که در این مجال به ذکر آن ابیات شریفه می پردازیم:
فکل ارض و یوم کربلا و عا *** شورا و شخصکم لی نصب رائینا (8)
و در قسمتی دیگر:
و کل بقعة بها قبره *** فکربلا کل مکان تری
و کل یوم یومه دائما *** نغص شرب الما علی من وعی (9)
و در مواضعی اشاره وار:
فان دُرست یا طالما درست بها *** علوم باحکام و آی بمحکم (10)
اشاره به این که یاد عاشورا و یاد کربلا همیشگی است و کهنه نشدنی است چرا که ثمره ی آن، حفظ اسلام و ایمان است و روزی که این حادثه کهنه شود، دین خدا رو به اندراس گذارده است.
عالم ربانی و حکیم صمدانی سید کاظم رشتی اعلی الله مقامه نیز به این اشعار استشهاد می فرمایند و تأیید و تأکید می فرمایند (11) حاج محمد کریم کرمانی اعلی الله مقامه در مواعظ خود به این مطلب اشاره کرده و حاج محمد باقر طباطبایی نیز از این امر مستثنی نیستند.
بزرگان دین از این عبارت چه تفسیری اراده فرموده اند؟ و به تعبیری دقیق تر چه تفاسیری مد نظر دارند؟ اینک به ذکر تفسیر و تأویل – به معنای قرآنی آن – این عبارت می پردازیم:
¬ مقام ولایتی ظاهره امام، بعد از معرفت توحید خداوند سبحان و اقرار به نبوت رسول خدا بر مردم واجب است و ندای برای امامت ائمه، در تمام عوالم برای تمام مخلوقات بلند است و بر همین مبنا است: کل ارض کربلا و کل یوم عاشورا چرا که مدد هرگز منقطع نمی شود و آن به آن باید فیض برسد و چنین است: کل مکان و کل وقت یوم الغدیر. (12)
¬ شيعيان در مشاهد مشرفه، به نتايج حيرتانگيزى از دعا و نيايش خود نائل مىشوند كه در جاهاى مقدس ديگر كمتر از آنگونه نتايج نصيبشان مىگردد.و در ميان اين مشاهد مشرفه قبه حضرت سيد الشهداء عليهالسلامخصوصيت ديگرى دارد. و بلكه با يك نظر دقيق مىتوان گفت كه استجابت دعا در هر مكانى و در هر زمانى و نسبت به هر فردى از افراد از بركت قبه مقدسه حسينى عليهالسلاماست زيرا يكى از پاداشهاى حق تعالى به آن حضرت در برابر شهادت آن بزرگوار اين است كه «و اجابة الدعاء تحت قبّته». همچنان كه هر شفائى در هر دوائى از بركت تربت مقدسه او است كه آنهم از پاداشهاى خداوند است در برابر شهادت آن مظلوم كه «جعل الشفاء فى تربته». و مطابق تحقيق شيخ مرحوم اعلى اللّه مقامه مراد از اين قبه كه اجابت دعا منحصراً در زير آن قبه قرار داده شده، قبّه خضوع و خشوع و انكسار و تذلل در برابر عظمت و جلالت حق تعالى كه در هرجا و در هر زمان و براى هركس كه خضوعى و خشوعى و انكسارى دست داده و دست دهد آن خضوع و خشوع و انكسار فرع خضوع و خشوع و انكسار حضرت سيّد الشهداء عليهالسلام است كه در كربلا و در روز عاشورا در سال 61 هجرى به آن شهادت عظمى شهيد گرديد و نظر به اينكه كليّت داشت آن شهادت در گذشته و آينده تأثير گذارده است. بنابراين هرجايى كه براى كسى انكسار و تذللى به درگاه خداى متعال دست دهد همانجا كربلا است و همان لحظه هم عاشورا است و آن انكسار و تذلّل هم پرتو حضرت حسين عليهالسلاماست كه بر آن شخص تابيده و گويا آيينهاى است كه در برابر آن شاخص كلّى انكسار و خضوع و خشوع قرار گرفته است، و اين است يك معناى اين عبارت كه مشهور است: «كل ارض كربلا و كل يوم عاشورا». (13)
¬ آنهايى كه از همه در غم سيد الشهداء بيشتر سوخته و مىسوزند، وجود كاملترى به خود گرفته و مىگيرند و كمالات وجودى بيشترى براى خود گرفته و مىگيرند، آنانى هم كه برخلاف اقتضاى اين خون مقدس حركت كرده و مىكنند، كمالات شقاوت خود را گرفته و مىگيرند. براى باقى موجودات هم همينطور اين دو راه ادامه دارد. پس كلّ يوم عاشورا و كلّ ارض كربلا هميشه اين حالت هست و هميشه اين خون مبارك در دل تمام كائنات در جوشش است. خود سيدالشهداء صلواتاللّه عليه مىفرمايد: من نزد هريك از مؤمنين كه ياد شوم دلش مىسوزد و اشكش مىريزد. رسول اكرم صلىاللهعليهوآله فرمودند: براى حسين در دلهاى مؤمنين، محبتى مكنون و مخفى و پنهان است. البته همان نور و محبت و حرارتى كه در رگهاى مؤمنين در جوشش است، همان براى ايشان مايه خيرات و بركات است و همان معنى شفاعت سيدالشهداء صلواتاللّه عليه است كه مؤمنان را به سوى كمالات عليينى بالا مىبرد.(14)
¬ در مواعظ می فرمایند:
تو سعى كن كه از دوستان ايشان باشى ديگر هروقت خواهى بمير و هرجا خواهى دفن شو كل ارض كربلا و كل يوم عاشورا هر زمينى كربلاست و هر روزى عاشوراست ….. من به آن غربت مبتلا هستم و در هر جا كه مؤمن كشتهاى را مىبينيد مرا ببينيد و همانجا من كشته شدهام. پس والله حسين را چندين هزار مرتبه شهيد كردند و نه اين است كه حسين را به همان يك شهادت شهيد كردند. با على اكبر، او كشته شد. با عباس، او كشته شد. با جميع شهداى كربلا، او كشته شد. با جميع پيغمبران، او كشته شد و كشته مىشود. پس كشتهاى نيست مگر حسين، غريبى نيست مگر حسين. اگر اين معنى را فهميدى خواهى فهميد كه چطور شد كه حسين سيدالشهدا شد. به جهت آنكه او است روح همه شهدا. پس به همين طور كربلا هم روح همه زمينها است، قطره خونى در عالم نمىريزد مگر در زمين كربلا اين است كه كل ارض كربلا و كل يوم عاشورا زمين كربلا در جميع زمينها جارى و سارى است و روز عاشورا در جميع ايام دنيا سارى و جارى است. پس هيچ كس در هيچ روزى غمگين نمىشود مگر آنكه آن روز روز عاشورا است و در هيچ زمينى اندوهى غمى المى بر كسى وارد نمىآيد مگر آنكه در زمين كربلا است. پس اگر مختصر مىخواهىعرض كنم در جميع عالم نيست مگر حسين در روز عاشورا در زمين كربلا. پس هر چه به هر كسى برسد در كربلا در روز عاشورا به حسين صلوات الله عليه رسيده است. پس باز ملتفت شو به معنى عظيمى ديگر و از آن بترسان دل خود را و آن اين است كه اگر كسى مؤمنى را سبّى بكند يا شماتتى بكند يا آنكه مؤمنى را بكشد حسين را كشته و اگر كسى مؤمنى را نصرت كند و او را ظفر بر دشمن دهد اين كس داخل ناصران حسين است و در راه مؤمنى اگر كشته شد در راه حسين سلام الله عليه كشته شده. پس نور حسين در جميع اين خلق جلوه كرده است نهايت آنچه بلايا و مصائب و محن در عالم است از جهت حيثيت حسين است و آنچه سرورى و نشاطى و بهجتى در عالم است، آن سرور به واسطه ساير ائمه است. زيرا كه حسين اصل مصيبت است و اصل خضوع و خشوع است از اين جهت پيغمبران نام ساير ائمه را كه مىشنيدند خوشحال مىشدند و چون نام حسين را مىشنيدند دلشان مىشكست پس اين خلق را جميعاً يافتيد كه از حيثيت خضوع و خشوع و عبوديت نمايشهاى حسيناند صلوات الله عليه. پس هر مخلوقى كه صفا و لطافت دارد نمايندگى براى حسين بيشتر دارد و هر چه نمايندگى براى حسين بيشتر دارد پس بلاى او بيشتر است. البلاء موكل بالانبياء ثم بالاولياء ثم بالامثل فالامثل. هركه در اين بزم مقربتر است جام بلا بيشترش مىدهند سرچشمه بلا حسين است، هر چه به اين سرچشمه نزديكتر مىشوى بلاهاى تو بيشتر مىشود. از اين جهت بلاهاى پيغمبران بيشتر از بلاى همه كس بود. (15)
¬ چرا بعد از ماههاى حج، ماه محرم، ماه غم و غصه فرا مىرسد؟ براى اين كه خدا به خلق بفهماند كه اين خانههاى حقيقى، مَناط تشخيص ايمان و كفر بندگان هستند. خدا در مورد حج ظاهر و زيارت اين خانهى سنگ و گلى، فرمود و من كَفَرَ . . . نفرمود و من تَرَكَ . . .؛ ترْك را كُفر دانست (در صورت استطاعت). حال چگونه ترك حجّ خانههاى حقيقى، كفر نباشد؟اين خانه، اصل حزن و اندوه است. هر حزنى كه در ايام سال در هر كجا در دل هركسى پيدا مىشود، نور و اثر حسين است كه در دل او قرار گرفته و همان وقت عاشورا است و همانجا كربلا است: كل یوم عاشوراء و كل ارض كربلاء. شيخ مرحوم اعلى اللّه مقامه، از كاملين دين هستند و ديدى كه دارند، از درك ما خارج است. ايشان مىفرمايند:
ما فى الوجود معجب لميكن – الاّ عرته حيرة فى استوا - كل انكسار و خضوع به - و كل صوت فهو نوح الهوا
مضمون عبارات این است که هیچ کدورتی و انکساری و هیچ بی اعتدالی در این عالم هستی نیست مگر همان حزن بر حسین و غم حسین است. می فرمایند من نمی بینم موجودی را که در دایره ی امکان قدم گذارده باشد و بر حسین علیه السلام گریه نکرده باشد حتی وزش بادها، گریه ی بر حسین است و غم حسین، باعث تمام بی اعتدالی هاست. تمام کائنات عاشق حسین هستند؛ زیرا تمام کائنات عاشق کمال مطلق، عاشق جمال مطلق و عاشق جلال مطلقند و حسین، کمال مطلق و جمال مطلق و جلال مطلق است و همه بر حسین گریه کردند. (تمام كائنات بر حسين گريه كردند از نظر تكوين و فطرت اوّلى و اما اين كه در حديث است: لما مضى
ابوعبداللّه الحسين بن علىّ عليهماالسلامبكى عليه جميع ما خلق اللّه الاّ ثلاثة اشياء البصرة و دمشق و آل عثمان، از نظر تشريع است و ممكن است به حسب اخلاق و طبيعت باشد زيرا ممكن است كسى ادعاى تشيع كند ولى طبعش، طبع بنىاميّهاى باشد. و در حديث ديگر فرمودند مايرى و ما لايرى بر حسين عليهالسلامگريستند، كه مقصود از نظر تكوين است). (16)
¬ آن چنان اندوه های تو ای حادثه ی کربلا برای ما تازه است و کهنه نشدنی است که هر قطعه و بقعه ای از زمین برای ما کربلا و هر روز از روزهای عمر ما، برای ما عاشورا است. و پیکرهای به خون خفته ی شما ای شهیدان نینوایی پیوسته و در همه وقت و در همه جا در برابر دیدگان ما حاضر و مجسم می باشد. و از خاطر زار و پریشان ما داغدیدگان و ماتمزدگان نخواهد رفت. (17)
¬ و از اشعاری که در این رابطه سروده شده است:
شيعه را بيند كه بر زخمش نمك — مىزند «يالَيْتَنى كُنتُ مَعَك»
شيعه عشق كربلا دارد به سر — شيعه شور نينوا دارد به سر
شيعه تا شورى و شينى مىكند — ياد غمهاى حسينى مىكند
ظاهر و باطن حسينى مىشود — نزد زهرا نور عينى مىشود
آيدش در گوش دل «هَلْ مِنْ مُعين» — باشدش هر روزه عاشورا يقين (18)
و….
خدايا؛ به حق حسين عظمت حسين را به ما نشان ده و اول مرگ، عظمت حسين عليهالسلام را مىبينيم. و نه اول مرگ، بلكه از آن موقع تا ابد الآباد كه انتهايى ندارد، فقط عنايات و الطاف حسين است و بس. اللّهم ارزقنا معرفته و زيارته و ارزقنا شفاعته
محرم الحرام 1431 (دیماه 1388)
وبلاگ عقاید (معتقد)
پی نوشت ها:
1. عبارت های ابتدایی مقاله، اشاره به گفتگوهای فراوان نگارنده با شخصی “روشنفکر”! در سفری به عتبات عالیات حجاز است که ثمره ی آن گفتگوها، بصیرت بیشتر و آشنایی با تفکرات مکاتب و دسته های فکری گوناگون شد.
2. ر.ک: پیام عاشورا، عباس عزیزی، ص 28، از زبان امام صادق(ع) و بدون مأخذ و مستند و: فرهنگ عاشورا، جواد محدثی، ص 371.
3. الامالی، شیخ صدوق، ص177
4. همان، ص547
5. نهجالحق و کشف الصدق، علامه حلّی، ص356
6. نمونه ای ناچیز، استعمال اصطلاح روحانیت با توجه به معنای فعلی آن است که در روایات اسلامی این واژه برای معنای مصطلح امروزی (قشر خاصی از جامعه و با وظیفه ی تبلیغ دین) استعمال نشده است.
7. دکتر مهاجرانی در کتاب انقلاب عاشورا می نویسد: عبارت کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا که مشهور و پر نکته است را نتوانستم در مجموعه ی بحارالانوار، کتب اربعه و مستدرک الوسائل پیدا کنم. آنچه در استفاده و اطمینان نسبت به این عبارت قانعم کرد، اشاره امام راحل به آن است.
8. دیوان الشیخ الاوحد الاحسائی ص 169 چ: سوریه
9. همان، ص 291
10. همان، ص 445
11. اسرار الشهادة ص 45
12. شرح خطبه طتنجیه، خطی ص 137
13. نیایش، ص 140 و 141
14. نقش عاشورا در عوالم پیشین, ص 213
15. موعظه هفتم و دهم سال 1264
16. منبرهای محرم الحرام 1418
17. نینوا در نوای آشنا، ص 138
18. شیعه داغداری ستیزه جو، (شیعه در کربلا)