فرمایش
دیگری از مولای بزرگوار، حاج میرزا محمد باقر شریف طباطبایی اعلی الله مقامه، در
دست است که در پاسخ این پرسش نگاشتهاند:
پرسش: میگویند که حضرت بقیة الله عجل
الله فرجه در روز جمعه ظهور میفرمایند و چند بز پیش روی ایشان هست. اینگونه
عبارات توجیه و تأویل و تفسیر دارد؟
جواب میفرمایند:
حجت خدا باید شناخته شود
جواب: اولاً اين مقدمه را متذكر باشيد كه
حجت الهى در جميع زمانها و مكانها از براى جميع مكلّفين واضح و ظاهر است و هيچ
نقصانى در آن راه ندارد و از جميع حجتهاى مخلوقات بالغتر و واضحتر است؛ چرا كه
او اقدر القادرين و احكم الحاكمين و ارحم الراحمين است. پس از اين جهت است كه حجتى
را كه او برپا مىكند اگر جن و انس و جميع خلق جمع شوند و بخواهند خدشهاى كنند،
نتوانند. پس از اين جهت اگر خداوند عالم جلّشأنه بخواهد خبرى دهد از حجت آينده و
علامتى قرار دهد از براى آن آينده، آن خبر و آن علامت را به طورى قرار خواهد داد
كه محل شك و شبهه نباشد.
همه علامتهای حجت خدا، رمزی نیست
پس آن حجت آينده اگر حجت است بر جميع مردم از
مرد و زن و عالم و عامى، بايد علامت او علامتى باشد كه مرد و زن و عالِم و عامى
بتوانند آن علامت را بفهمند و بشناسند و نبايد آن علامت را به طور رمز قرار دهد كه
بعضى آن رمز را نفهمند و بعضى آن رمز را به طور مخصوصى بفهمند و بعضى به طورى ديگر؛
چرا كه در اين صورت حجت او بر جميع مكلّفين تمام نخواهد بود و بايد كسانى كه آن
رمز را نفهميدهاند، معاف باشند و آن حجت، مطاع آنها نباشد. و بايد آنهايى كه آن
رمز را به طورهاى مختلف فهميدهاند همه در فهمهاى مختلف معاف باشند؛ چرا كه خود
او گفته «لايكلف اللّه نفساً الّا ما آتاها» و «لايكلف اللّه نفساً الّا وسعها» و
گفته «قل فللّه الحجة البالغة» و علامتى كه به طور رمز قرارداد شود، محل شك و شبهه
خواهد بود و حجت الهى را بر جميع مكلّفين تمام نخواهد كرد. پس حجت بالغه واضحه
الهى كه بايد به جميع مكلّفين برسد و از براى همه واضح و ظاهر باشد، در علامات
مرموزه نخواهد بود؛ اگرچه علامات مرموزه هم در ميان باشد كه مخصوص بعضى از مردم
است يا به جهت امتحان و بهانه به دست مردم دادن ذكر كرده باشند. و از اين جهت است
كه در قرآن هم محكمى و متشابهى هست به جهت امتحان مردم. پس هميشه اهل حق متمسك
مىشوند به محكمات و از پى متشابهات نمىروند و هميشه اهل باطل از پى متشابهات
مىروند و اعتنا به محكمات نمىكنند و گمراه مىشوند «ليهلك من هلك عن بيّنة و
يحيى من حىّ عن بينة».
علامتهای محکم را نباید تأویل کرد
پس چون اين مقدمه را دانستيد، خواهيد دانست كه
اگر قرار دهند كه حق مثلاً از كوه فاران ظاهر خواهد شد، بايد كوه فاران معلوم باشد
و نبايد تأويل كرد كه هر كوهستانى از كوهى آمد و ادعائى كرد برحق است و نبايد
تأويل كرد كه مراد از جبل، جبلّت انسان كامل است نه جبل ظاهرى و نه كوه فاران
ظاهرى. و اگر علامت را به اينطور قرار دادند كه آن حقى كه ظاهر مىشود، حيوانِ
سوارى او الاغ خواهد بود مثل آنكه عيسى بر خر سوار مىشد يا شتر خواهد بود مثل
آنكه پيغمبر صلی الله علیه و آله بر شتر سوار مىشدند، نبايد خر را تأويل كرد كه
مراد اين است عيسى بر جماعت نافهم مسلط خواهد شد و پيغمبر صلی الله علیه و آله بر
گردنكشان غالب مىشود؛ چرا كه همين كه پاى تأويل در ميان آمد، هر ادعاكنندهای
مىتواند علامت را به طورى تأويل كند كه حق را از براى خود اثبات كند. پس در اين
صورت حجت الهى بالغ و واضح نخواهد بود و حق واقعى كه از جانب خدا است از ميان
خواهد رفت و معلوم نخواهد شد كه اين جماعتى كه در روى زمين هستند كدام برحقند و
كدام بر باطل. و حال آنكه معقول و منقول نيست كه حق و باطل معلوم نباشند. و حقِ
غير معلوم، مثل باطل معلوم است. و حق هميشه بايد معلوم و واضح باشد كه هر مكلفى
حقيت آن را بفهمد چنانكه باطل بايد معلوم باشد كه هر مكلفى بطلان آن را بفهمد. پس
بايد بدانيد كه جماعتى كه تأويل مىكنند محكمات علامات را، از اهل باطلند و
نمىتوانند جواب مخالف خود را بدهند؛ چرا كه مخالف هم مىتواند مثل ايشان حق را از
براى خود اثبات كند به تأويل خود.
نمونههایی از علامتهای محکم
باری؛
پس بدانيد كه از براى امام زمان روحى فداه [و] عجل اللّه فرجه علاماتى است واضح كه
از براى هيچ مكلفى مخفى نخواهد بود مثل آمدن دجال هشت ماه قبل از ظهور او علیهالسلام
و فرو رفتن قشون سفيانى در زمين در بيابان ميان مكه و مدينه و كشته شدن دجال بر
دست حضرت و ظاهر شدن صورت حضرت امير در قرص آفتاب و صيحهاى كه همه مردم بشنوند از
آسمان و كشتهشدن نفس زكيه در مكه معظمه پانزده روز قبل از ظهور. و چون ظاهر شدند
مسلط خواهند شد بر جميع سلاطين روى زمين و اين ظلمها و جورهايى كه برَ و بحر عالم
را فرا گرفته رفع خواهد فرمود از روى زمين و عدل و داد او فرو خواهد گرفت جميع روى
زمين را و كفار و منافقين كه ايمان به او نياورند از روى حقيقت، همه را خواهد كشت
با همان شمشير ذوالفقارى كه حضرت امير صلوات اللّه عليه و آله با آن مىكشتند و
مردم آن شمشير را مىديدند و همچنين مردم خواهند ديد آن ذوالفقار را در دست او
چنانكه ديدند او را در دست حضرت امير صلوات اللّه عليه و آله و اين امور، امورى
است حتمى كه تأويلى در آنها نيست.
بعضی رمزها را میتوان تأویل کرد
پس چون چنين شخصى با اين علامات واضحه ظاهر شد
اگر بعضى از رمزها هم باشد، آن رمزها را مىتوان تأويل كرد. مثل آنكه آفتاب از
مغرب طلوع مىكند، مراد از آفتاب عالمتاب، وجود مبارك خود او باشد كه از مغربِ
خفاى خود طالع شده. يا هر روزى كه در آن روز ظاهر شد، روز نوروز است و روز اول
دوره اهل حق است. يا روز جمعه و جمعيت است و روز عيد و جمعه عيد مسلمانان است و
حتم نيست كه عيد معينى و نوروز معينى باشد. پس ممكن است كه با اين جمعه و نوروز
معيّن مطابق باشد و همچنين است حكايت بزها كه در جلو او هستند كه قابل تأويل است و
از علامات حتميه هم نيست. بارى؛ پس متذكر این باشيد كه جميع علامات را نبايد تأويل
كرد؛ چراكه اگر جميع را تأويل كنى، حق از باطل جدا نخواهد شد و اهل هر باطلى
مىتوانند كه جميع آنها را درباره خود تأويل كنند. مثل آنكه بابيه تأويل كردند و
مىكنند و خود را هلاك كردند و مىكنند.