صفر ماه زینب… ماه اربعین حسینی….


 


قال مولانا العسکری علیه السلام: علامات المؤمن خمس صلاة الاحدی و الخمسین و زیارة الاربعین و التختم بالیمین و تعفیر الجبین و الجهر ببسم الله الرحمن الرحیم


اربعین یکی از گنجینه های فرهنگ اسلامی-شیعی است. اربعین آخرین فرصت در دو ماه محرم و صفر است که شخص بصیر می تواند خود را محک زند و کاستی های خود را نسبت به امر سیدالشهدا یادآور شده و در پی اصلاح آنها برآید.


حقیقت اربعین که عبارت است


قال مولانا العسکری علیه السلام: علامات المؤمن خمس صلاة الاحدی و الخمسین و زیارة الاربعین و التختم بالیمین و تعفیر الجبین و الجهر ببسم الله الرحمن الرحیم


اربعین یکی از گنجینه های فرهنگ اسلامی-شیعی است. اربعین آخرین فرصت در دو ماه محرم و صفر است که شخص بصیر می تواند خود را محک زند و کاستی های خود را نسبت به امر سیدالشهدا یادآور شده و در پی اصلاح آنها برآید.


حقیقت اربعین که عبارت است از اربعین حسینی، چنان تأثیر کلی ای دارد که حتی به واژه ی اربعین جایگاه ویژه ای بخشیده است. در گذشته و حال و آینده اربعین (یعنی چهل) نقش به سزایی داشته و دارد و خواهد داشت. یونس نبی چهل شبانه روز در شکم ماهی گرفتار بود و خدا را تسبیح می کرد و طلب آمرزش داشت و به برکت همان اربعین خدا او را نجات داد. دیگر آن که در 40 سالگی انسان به بلوغ عقلانی و شرعی می رسد. حد همسایگی تا 40 خانه است. شهادت 40 مؤمن بر جنازه ی مسلمان موجب آمرزش او است. کسی که غیبت برادر مسلمان را کند 40 شبانه روز نماز و روزه ی او قبول نمی شود. کسی که شراب زهر مار کند تا 40 روز نمازش قبول نیست. گذشته از آن که عدد 40 در ترقی و دسترسی به مقامات قرب تأثیر شگرفی دارد. در حدیث است که فرمودند: من اخلص لله اربعین صباحاً ظهرت ینابیع الحکمة عن قلبه علی لسانه. و نمونه های بسیار دیگری از جایگاه ویژه ی عدد چهل. گذشته از آن که تألیف” اربعینیات” در میان علما مرسوم بوده و هست. اربعینیات یا اربعین نویسی عنوان کتاب هایی است که توضیح و تفسیر 40 حدیث و یا 40 باب از حدیث است که ظاهراً از قرن چهارم هجری شایع شده و در عربی به کتب الاربعینیات معروف است. این حرکت با توجه به  حدیثی از رسول خدا است که فرمود: من حفظ من امتی اربعین حدیثا مما یحتاجون الیه من امر دینهم بعثه الله یوم القیامة عالماً فقیهاً.


تمام آنچه ذکر شد، موقعیت های ظاهری عدد چهل است. حال باید پرسید: وقتی ظاهر لفظ اربعین چنین است؛ حقیقت آن که تمام این فضیلت ها از مبدء اصلی آن است چه موقعیتی دارد؟….. “اربعین حسینی” دارای چه موقعیتی است؟


در فضیلت اربعین حسینی همین مقدار کافی است که حضرت عسکری علیه السلام فرمود: علامات المؤمن خمس: صلاة الاحدی و الخمسین و زیارة الاربعین. زیارت سیدالشهدا زیارتی استثنائی است. تفاوتی نمی کند که این زیارت در چه زمانی انجام شود. فرمودند: زوروه فی کل زمان فان زیارته خیر مقرّر مَن اکثر منها کثر نصیبه من الخیر و من اقلّ قلّ نصیبه منه. (سیدالشهدا را زیارت کند چرا که زیارت کردن او، خیر ثبت شده ای است. کسی که او را بسیار زیارت کند، بهره اش از خیر زیاد خواهد شد و کسی که او را کم زیارت کند، بهره اش کم خواهد بود). اما در ادامه فرمود: واجتهدوا فی زیارته فی الاوقات الشریفة ففیها یضاعف اجر الصالحات و تنزل الملائکة من السماء لزیارته علیه السلام (تلاش کنید تا او را در اوقات شریفه زیارت کنید چرا که در آن اوقات پاداش دو برابر می شود و ملائکه از آسمان برای زیارت سیدالشهدا فرود می آیند). و احادیث بسیار دیگری که در این باب فرموده اند.


اربعین یکی از آن اوقات شریفه است. مگر اربعین چه روزی است؟ چگونه چنین موقعیت والایی را به دست آورده است؟…


اربعین احیاء یک سنت است. اربعین احیاء یک تُراث و میراث نبوی و علوی است. اربعین احیاء تشیع است. از این جهت باید به اربعین به شکل دیگری نگریست. باید جایگاه ویژه ی آن را در نظر داشت. درست است که چهلم گرفتن رسم شایعی در میان عرب بوده و اربعین حسینی در واقع چهلم گرفتن برای سیدالشهدا است ولی باید توجه داشت که این چهلم گرفتن برای سیدالشهدا چه پیامی دارد؟ هرگز نباید به آن با چشم ظاهری نگاه کرد و آن را با چهلم های اشخاص عادی مقایسه نمود. خیر, چنین نیست.


اربعین حسینی (علیه السلام) از جهت های مختلفی ممتاز شده است. اولین جهت آن, ورود جابر بن عبد الله حرام انصاری به کربلا است. جابر رحمه الله و رضوان الله تعالی علیه با انجام این کار,  سنتی شیعی را بنا نهاد و بر خلاف تمام عمری ها که می گویند به غیر از مسجد النبی و مسجد الحرام و بیت المقدس شدّ رحال (یعنی سفر کردن به قصد زیارت) جایز نیست، با این حرکت، این عقیده ی ایشان را در هم ریخت.


 درباره ی جابر است که: کان اول من زاره من الناس (جابر اولین کسی است که سیدالشهدا زیارت کرد). جابر در 20 صفر وارد کربلا شد. دل شکسته از نبودنش در کربلا. دل شکسته از آن که در محضر مولایش شهید نشد….در آب فرات غسل کرد؛ لباس تمیز پوشید؛ رفت و در کنار برابر آن عزیزان خدا ایستاد: السلام علیکم یا آل الله؛ السلام علیکم یا صفوة الله؛ السلام علیکم یاخیرة الله من خلقه؛ السلام علیکم یا سادة السادات…. زیارت یک مسئله ی عادی نیست. هرگز نمی توان با معیارهای ظاهری زائر را تعیین کرد.هرگز نمی توان معیاری برای انتخاب زائر بیان کرد: هرچه هست از جانب خود ایشان است. هرگز نمی توان برای انتخاب زائر معیار خاصی را معرفی کرد: غدوتنی بنعمتک من غیر استحقاق منی لها (نعمتت را به من عطا فرمودی بدون هیچ گونه استحقاقی از جانب من).


باری؛ اولین امتیاز اربعین احیاء سنت زیارت است. و دومین امتیاز آن، ورود کاروانی خسته دل از سوی شام است: از شام بلا آمده ایم ای پدر جان ای پدر: کاروانی غم زده و ماتم کشیده وارد کربلا شده است. اگرچه به حسب تاریخ ممکن است یک روز و یا چند روز پس از اربعین حسینی وارد کربلا شده باشند. ولی اربعین به این سبب نیز ممتاز است.


انگیزه ی آزادی این کاروان از دست اشقیا مشخص است. خواب دختر سیدالشهدا “سکینه” انگیزه ی آزادی این کاروان بود که پس از بیان آن خواب، دیگر یزید بیدار شد (اگرچه بیداری ای که هرگز نتیجه ای نداشت). به ایشان احترام گذارد و ایشان را رها ساخت. بسیار به جاست که خواب آن مظلومه را به طور کامل نقل کنیم. بعضی نوشته اند سکینه سلام الله علیها در چهارمین روز ورود به شام این خواب را دید.


سکینه می فرماید: در خواب مشاهده کردم پنج مرکب خوب که از نور بودند پیش می آیند و بر هر کدام شخص بزرگواری سوار است و فرشته ها گرد آنها را گرفته اند و همراه آنها خدمتکاری پیاده راه می رود. مرکب ها نزدیک شدند و گذشتند و فقط آن خدمتکار نزد من آمد و گفت: ای سکینه، جدّت به تو سلام می رساند. گفتم بر او سلام باد. ای فرستاده تو که هستی؟ گفت: من یکی از خدمتکاران بهشت هستم. پرسیدم: این بزرگان که سوار بر مرکب ها بودند کیانند؟ گفت: نخستین ایشان آدم صفوة الله است. دومین ایشان ابراهیم خلیل الله. سومین ایشان موسی کلیم الله و چهارمین ایشان عیسی روح الله است.


 گفتم: و آن که دست بر محاسن گرفته و می افتد و باز برمی خیزد کیست؟ گفت: جدت رسول خدا است. گفتم کجا می روند؟ گفت: نزد پدرت حسین. سکینه می فرماید: فاقبلتُ اسعی فی طلبه لاعرفه ما صنع بنا الظالمون بعده (شتافتم تا او را بیابم تا به او بگویم که ستمکاران پس از او با ما چه کردند). می فرماید: در این میان پنج هودج نور پیش آمدند که در هر کدام بانویی بود. پرسیدم: این بانوان چه کسانی هستند؟ آن خدمتکار گفت: نخستین ایشان حوا مادر بشریت است. دومین ایشان آسیه دختر مزاحم. سومین ایشان مریم دختر عمران. چهارمین ایشان خدیجه دختر خویلد.


پرسیدم: و آن که دست بر سر نهاده و می افتد و بر می خیزد کیست؟ گفت: جده ات فاطمه دختر رسول الله و مادر پدرت. گفتم: و الله لاخبرتها ما صُنع بنا (به خدا سوگند به او خبر خواهم داد که چه بر سر ما آمد). خود را به او رسانیدم. در برابرش ایستادم و گریستم و گفتم: یا امتاه استباحوا والله حریمنا. یا امتاه قتلوا و الله الحسین ابانا. (ای مادر به خدا سوگند حرمت ما را پایمال کردند. ای مادر به خدا سوگند پدر ما حسین را کشتند). فاطمه زهرا فرمود: کفی صوتک یا سکینة فقد احرقت کبدی و قطعت نیاط قلبی هذا قمیص ابیک الحسین معی لایفارقنی حتی القی الله به. (فرمود: آرام گیر ای سکینه که جگرم را آتش زدی و پرده دلم را دریدی. این پیراهن پدرت حسین است که همراه من است. از من جدا نمی شود تا آن که با این پیراهن خدا را ملاقات کنم).می فرماید: از خواب بیدار شدم و سعی در پوشانیدن این خواب می کردم. با خانواده ام آن را در میان گذاردم. کم کم در میان مردم منتشر شد.


باری؛ خبر به یزید رسید. این خواب را شنید همان سبب آزادی ایشان شد. حال این کاروان وارد کربلا می شود. این کاروان با این همه غم چه باید کند؟ با این همه سختی ها. با این همه شکنجه ها و ناراحتی ها…. وقتی که حضرت سجاد با آن همه سختی ها و با آن تحملی که داشتند بفرمایند که جایی از همه جا بیشتر سخت گذشت شام بود و سه بار تکرار بفرمایند،  مقدار شرارت و عداوت و اذیت اشقیا در شام چگونه خواهد بود؟….


در روز اربعین کار دیگری هم انجام شد. حضرت سجاد سلام الله علیه رؤوس شهدا را به ابدان ایشان برگردانید: ای تشنه لب شهید بی غسل و کفن سر داده برای دوستان بر دشمن. سرهایی که در میان راه آن همه اذیت ها و توهین ها دیده بودند. انا لله و انا الیه راجعون و سیعلم الذین ظلموا آل محمد حقهم ای منقلب ینقلبون.


استحباب زیارت آن حضرت در روز اربعین به این دو علت بستگی دارد. و عجب موقعیتی دارد این اربعین که امام حسن عسکری علیه السلام این مهمّ را بلافاصله پس از نماز ذکر می فرمایند: صلاة الاحدی و الخمسین و زیارة الاربعین. و ان شاء الله ما که نتوانسته ایم در مثل چنین روزی را در کربلا باشیم؛ با ابدانی دور از کربلا و دلی و قلبی همراه و هم نوحه با آقا بقیة الله عجل الله فرجه به زیارت سیدالشهدا می رویم چرا که بُعد منزل نبود در سفر رُوحانی. و ان شاء الله که این سلام و زیارت ما را قبول فرموده و ذخیره قبر و برزخ و قیامت ما قرار می دهند ان شاء الله. پس عرضه می داریم: السلام علیک یا ابا عبد الله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابداً ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.


 صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین



مآخذ:


1. بحارالانوار ج 85 ص 75


2. بحارالانوار ج 101 صص 175 و 334


3. مصباح المتهجد ص 787


4. دارالسلام ج 1 ص 202


  . اطلاعات شخصی