احسن الله لک العزاء و ساعدالله قلبک یا بقیة الله و قلب من حولک فی مصیبة جدک المظلوم الشهید قتیل العبرات و اسیر الکربات علیه الصلوة و السلام
محرم الحرام، ماهی است که ریشه در زمان های قبل از اسلام دوانیده است. قبل از اسلام، محرم ماهی بود که در آن جنگ ها تعطیل می شد؛ خشونت ها کنار گذاشته می شد و صلح و آرامش تمام شبه جزیره عربستان را فرا می گرفت. در زمان جاهلیت این ماه به نام مؤتر معروف بود. محرم از جهتی به معنی حرام شده و از جهتی به معنی حرمت شده است. هر دو معنی درباره ی این کلمه صادق بوده و هر دو به یک معنا اشاره دارد. این رسم ادامه داشت. در اسلام نیز به این ماه احترام می شد. این رسم ادامه یافت تا سال شصت و یک هجری. از آن زمان محرم رنگ و بوی دیگری به خود گرفت. محرم معنی دیگر یافت. دیگر از سال شصت و یک هجری، محرم یعنی ماه حسین. محرم یعنی ماه غصه و غم. ماه عزا و ماتم. در آن سال، محرم معنای اولی خود را از دست داد. حرمت شکسته شد. جسارت ها و ناپروایی ها رخ نمایان ساخت. کینه ها و حسدها و بغض های دفن شده در زیر خاکسترها، یکباره سینه ی آرامش را درید. یکباره بشریت را به هم ریخت. مُحرّم آمد و شخصی مُحرِم شروع به جا آوردن مناسک حج کرد. کدام حج؟…
کعبهى ديگر بود در كربلا *** روح كعبه آن امام سر جدا
حج اين كعبه بود اعظم يقين***حج كعبه چون تن و جان حجّ اين
غسل احرامش بود با خون دل***نيّتش دلكندن از اين آب و گل
تلبيه از خود گذشتن باشدش***دست و سر افكندن از جان بايدش
طوف آن از جسم تا عقل باختن***شد نمازش هرچه بُت انداختن
سعى آن باشد تلاش زينبى***شد خجل هاجر ز زهرا و نبى
شيعه دارد حجّ روحانى چنين***شيعه دارد كعبهها در آن زمين
كعبهى اعظم حسين تشنهلب***حاجيانى دارد او در روز و شب
حج اكبر حج سبط مصطفى است***عيد اضحايش مناى كربلا است
کعبه ی ظاهری ارکانی دارد. حدود و مشخصه هایی دارد. این کعبه ی ظاهری منسوبات و متعلقاتی دارد. کعبه ی حقیقی هم چنین است. در کربلا هم حسین علیه السلام منسوبات و متعلقات و ارکانی داشت. علی اکبر داشت؛ اباالفضل داشت؛ قاسم داشت؛ عبدالله داشت؛ علی اصغر داشت…ارکان حسین بودند. ایشان حدود و مشخصه های کعبه ی حقیقی بودند. و همه ی آن بزرگواران را در راه دین خدا فِدا کرد. گاهی اوقات، انسان با کمی دقت و ژَرف نگری، به حقیقت هایی برخورد می کند که بسیار روشن هستند اما از کثرت روشنی انگار مخفی شده اند. کربلا و عاشورا، بزرگترین نمایشگاه این گونه اثرها است.
در زیارتی که از ناحیه ی مقدسه صادر شده است می خوانیم: لقد قتلوا بقتلک الاسلام و عطلوا الصلاة و الصیام و نقضوا السنن و الاحکام و هدموا قواعد الایمان و حرّفوا آیات القرآن و هملجوا فی البغی و العدوان…عرضه می داریم: با کشته شدن تو، اسلام کشته شد. ما معتقدیم که با کشته شدن امام حسین علیه السلام اسلام رشد کرد. دین الهی محکم شد. پس این عبارت به چه معناست؟ ما معتقدیم با کشته شدن حضرت اسلام رشد کرد زیرا بوسیله ی شهادت آن حضرت بود که مؤمن واقعی و منافق واقعی از هم جدا شدند. اگر حکومت یزید – لعنه الله – همان طور مقتدرانه ادامه می یافت و امام حسین علیه السلام همچون امام حسن سکوت اختیار می کرد، دیگر مجالی برای اظهار حق باقی نماند. دیگر دین از بین می رفت. اما با قیام آن حضرت، دین مشخص شد. حدود دین تعیین گردید و مؤمن از کافر جدا شد. اما این عبارت جهت دیگری را بیان می کند. قتلوا بقتلک الاسلام یعنی حسین جان: تو اسلام بودی. با کشتن تو اسلام را کشتند. تو نماز بودی و با کشتن تو نماز را کشتند. و این عبارت با این مطلب منافاتی ندارد با کشته شدن تو حسین؛ دین برپا شد.
باری؛ لقد قتلوا بقتلک الاسلام. اسلام یعنی چه؟ اسلام یعنی حسین. و وقتی از این واژه استفاده می شود؛ مراد و هدف و مقصود؛ تمام ارکان اسلام است. وقتی اسلام گفته می شود مقصود اسلام صحیح و پیراسته از هرگونه آلایشی است. حسین اسلام است. اسلام ارکان دارد. خداشناسی. حسین جان: با کشته شدن تو خداشناسی کشته شد. اسلام ارکان دارد. پیغمبر شناسی. با کشته شدن تو پیغمبر شناسی کشته شد. اسلام ارکان دارد. امام شناسی. با کشته شدن تو امام شناسی کشته شد. اسلام ارکان دارد. شناخت شیعه. حسین جان – حسین جان – با کشته شدن تو؛ رکن رابع دین کشته شد.
رکن رابع دین از زمان شهادت امام حسین – علیه السلام – همچون امام حسین مظلوم واقع شد. رکن رابع دین از همان وقت دیگر یاوری نداشت. دیگر ناصری نداشت. ندای امام حسین در روز عاشورا و فریاد استغاثه ی : هل من ناصر ینصری؛ درباره ی رکن رابع دین هم بود. حسین جان؛ با کشته شدن تو رکن رابع دین هم کشته شد. با شهادت امام حسین دین برپا شد. دین هویدا گشت ولی حسین جان خود تو اسلامی و اسلام را کشتند. یعنی تمام ارکان اسلام را کشتند. یعنی رکن رابع را هم کشتند.
رکن رابع دین مظلوم بود و به مظلومیت ادامه داد تا آن که امر شیخ اوحد – اعلی الله مقامه – انتشار یافت. سید مرحوم – اعلی الله مقامه – به تشریح و تبیین کلمات شیخ پرداخت. کالبد دین جنبش دیگری کرد. رکن رابع دین چهره ی دیگری به خود گرفت. آقای مرحوم – اعلی الله مقامه – به انتشار آن پرداختند و توسط مولای بزرگوار – اعلی الله مقامه – تثبیت شده و دیگر هیچ رخنه در آن راه نمی یابد. مگر رکن رابع دین چیست؟ رکن رابع یعنی ولایت و برائت. یعنی شناخت مقامات کاملین شیعه. و برخلاف تمام کسانی که این مهم را در آخر فروعات ذکر می کنند باید گفت: این مهم، جایگاه حساسی دارد. بوسیله این رکن است که دوست و دشمن شناخته شده و تمییز داده می شوند. و این رکن را آقای مرحوم – اعلی الله مقامه – در کتاب مبارک ارشادالعوام با انواع دلایل ثابت کرده اند.
زیارت عاشورا را همه قبول دارند و می خوانند. در این زیارت چه می گوییم؟ عرضه می داریم: یا اباعبدالله؛ انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم. در جای دیگر: اتقرب الی الله ثم الیکم بموالاتکم و مولاة ولیکم و بالبرائه من اعدائکم. در فقره ای دیگر: حرب لمن حاربکم و ولی لمن والاکم و عدو لمن عاداکم. و در اواخر زیارت، صد بار برائت را تکرار می کنیم و صد بار هم ولایت را. و جالب آن که برائت مقدم بر ولایت ذکر شده است. و این نشانه ی آن است که این اصل اصیل؛ جایگاه ویژه ای در نزد اولیای خدا دارد. رکن رابع امری فطری است و هر که منکر آن است از فطرت مستقیم خود منحرف شده است. با توجه به احادیث مشخص شده است که رکن رابع چون چهارمین از ارکان دین است، الطف ارکان است و همچنین با دقت در احادیث روشن شده است که رکن رابع، محکم ترینِ دستگیره های ایمان و اشرف از نماز و روزه و زکات و حج و جهاد است و چون اشرف است، اهتمام به آن اعظم است. و چون امر چنین است و حادثه ی کربلا هم واقع شد فقط برای حفظ دین، پس این رکن نیز حفظ شده و به آن توجه شده است. و این، نکته ای است بسیار روشن و از کثرت روشنایی مخفی مانده است.
در واقعه ی کربلا در چند مورد صریحاً به این مهم – رکن رابع – اشاره شد.
امام حسین – علیه السلام- بر بالین هر شهیدی که می رفت؛ در حق او دعا می کرد. بشارت به بهشت می داد ولی تأثر خود را نشان نمی دادن اما… اما در دو مورد تأثر شدیدی نشان داد. و آن دو مورد؛ ارزش این بحث را بالا می برد.
علی اکبر اجازه گرفته و به میدان رفته بود. در پشت سرش سیدالشهدا محاسن در دست و مناجات کرده بود: اللهم اشهد علی هؤلاء القوم و قد برز الیهم غلام اشبه الناس خلقا و خلقا و منطقا برسولک… گذشت و گذشت. علی اکبر مدتی جنگید. برگشت و از عطش شکایت کرد. واقعه را شنیده اید. به میدان برگشت. هنوز خبری نبود. ناگاه ندایی حسین را از خود بی خود کرد: یا ابتاه؛ هذا جدی رسول الله قد سقانی بکأسه الأوفی شربة لم اظمأ بعده ابدا. امام حسین از جا پرید. جمیعت دشمن را پراکنده کرد و سر آقازاده را بر دامن گرفت. چه فرمود؟عبارتی فرمود که در جای دیگر آن را نفرمود. فرمود: قتل الله قوما قتلوک؛ ما أجرأهم علی الرحمن و علی رسوله و علی انتهاک حرمة الرسول. علی الدنیا بعدک العفا… چرا این جمله را بر سر بالین شهدای دیگر نفرمود؟ این جا این عبارت را بیان کرد چون علی اکبر از بزرگان شیعه بود. علی اکبر دارای مقام نقابت است. برای اظهار اصل رکن رابع این عبارت را فرمود.
خسرو دین تا که سلامش شنید***کنار آن سرو فتاده رسید
پیکر صد چاک علی را بدید
آه ز دل برکشید؛رنگ ز رویش پرید***جامه طاقت درید؛قلب پیمبر تپید
این بحث در حادثه ی کربلا جایگاه دیگری هم دارد. اباالفضل به طرف فرات حرکت کرده بود. در پی جرعه ای آب از آن شطّ لبالب پر آب…خبری نبود. سر و صدایی به گوش نمی رسید. حسین – علیه السلام – از طرفی نگران خیمگاه و اهل بیت خود بود. از طرفی به شهدا نگاه می کرد و از طرفی خیره به سمت شط فرات که شاید خبری از برادر بیاید. گذشت؛… گذشت و گذشت تا صدای برادر را شنید: ادرکنی یا اخاه… همچون باز شکاری به بالین برادر حاضر شد. جمله ای فرمود. عبارتی فرمود. فرمود: الان انکسر ظهری و قلت حیلتی… چرا جای دیگر نفرمود. عباس – علیه السلام چه موقعیتی دارد که باعث شد چنین بگوید. آری؛ برای اظهار اصل رکن رابع دین بود.
این قدر تأخیر باید کآوری آب روان؛ ای عموجان ای عمو؟
در سر راهت نگر این کودکان دل کباب ؛ منتظر از بهر آب
واعطش گویان ترا جویند ای خضر زمان؛ای عموجان ای عمو
ناامید از عمّ خود کی گشت و از ماء معین؛ دخت شه؟ برگو غمین
آن زمانی کز جگر نالید با آه و فغان؛ای عموجان ای عمو
حسین جان؛ و امروز ما پس از هزار و اندی سال از کشته شدن اسلام، از کشته شدن رکن رابع دین نشسته ایم و می سوزیم و بابصیرتو توجه به این نکته عزاداری می کنیم. حسین جان حلاوت دین داری را به کام ما بچشان. ما را با مقامات و فضایل و مصایب آل الله بیش از پیش آشنا فرما. حسین جان: محبت به تو دین ما است و ان شاء الله لحظه ای از دین خود دست برنخواهیم داشت. با ذکر تو زنده ایم و باذکر تو خواهیم مرد و ان شاء الله در آخرت با ذکر تو محشور خواهیم شد. با ذکر یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین…
الا لعنة الله علی القوم الظالمین. و سیعلم الذین ظلموا آل محمد حقهم ایّ منقلب ینقلبون
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین