مسلمانى يعنى چه و مسلمان چه كسى است؟
مسلمانى، يعنى معتقد شدن به عقايدى كه هر كسى كه ادّعاى اسلام دارد، بايد به آن معتقد باشد و مسلمان كسى است كه معتقد به اين عقايد باشد. كلّيات آن عقايد، عبارتست از:
- احد، واحد، قديم و بىشريك بودن خداوند در صفات و افعال خود.
- همه، از عرش تا فرش عبد اويند و كسى جز او شايستهى پرستش نيست.
- توحيد خدا كردن در چهار مرتبهى ايمان با تمام تفاصيلشان: توحيد ذات، توحيد صفات، توحيد افعال و توحيدعبادت.
- خدا عادل است و ظلم نمىكند؛ نه خلق را براى ايمان آوردن جبر كرده (زور كرده) و نه هم امور را به ايشان تفويض كرده (واگذارده).
- بدا از براى خدا ممكن است و توضيح بدا براى خدا، احتياج به دانستن مقدمهاى دارد. و آن اين است كه خداوند »سخى« و »غنى« (سخاوتمند و ثروتمند) است و اثر اين دو صفت، بخشش و عدم احتياج است و خدا كارى را كه مىخواهد انجام دهد، مطابق تقاضاى خلق، انجام مىدهد اما وقتى اين تقاضا متوقف شد، كار خداوند انجام نمىشود و بدا حاصل مىگردد. مانند سقط شدن جنين كه به مقتضاى خواست جنين، كار خدا انجام مىشود ولى اين درخواست در او منقطع شد، كار خدايى انجام نمىگردد و بدا حاصل مىشود. و يا ذبح شدن اسماعيل كه بدا حاصل شد و قوچى به جاى اسماعيل ذبح گشت.
- پيغمبران گذشته، صد و بيست و چهار هزار پيغمبر و همه از جانب خدا بودهاند و ايشان و اوصياى ايشان همه بر حق و معصوم و مطهر بودند.
- پيغمبر ما، پيغمبر آخرالزمان »محمّد بن عبد اللّه«صلى الله عليه وآله است و معصوم از سهو و خطا و نسيان و معصيتهاى كوچك و بزرگ قبل از بعثت و بعد از بعثت مىباشد.
- آن بزرگوار، معراج فرمود به آسمان به جسم شريف خود و معتقد به معراج روحانى و صورى تنها، كافر است و آن بزرگوار، معراج فرمود به جسم و روح خود و معتقد شدن به تفاصيل آن.
- قرآن كتاب اوست و معجزهى باقى وى مىباشد و داراى محكمات و متشابهات است و هر دو بر حق است محكمات قرآن را بايد قبول كرد و متشابهات را بايد به خدا و رسولش برگردانيد و علم هر چيزى از اولين و آخرين در قرآن است و معجزهاى است كه هيچ كس نمىتواند مانند آن بياورد.
- ما جاء به النّبى (آنچه را كه پيغمبر آورده) همه راست و صدق است و شكّى در آنها نيست.
- معاد (يعنى برگشتن ارواح به اجسام) حق است و جسمانى است و همين جسم دنيايى انسان عود مىكند و عذاب بر روح و جسم هر دو مىشود و نعمت بر روح و جسم هر دو مىشود.
- بهشت و جهنم واقعى هستند و تأويلى در كار نيست بلكه به طور واقع در بهشت نهرها و قصرها و حورالعينها و درختها و پرندگان و هرآنچه كه نفْس بخواهد وجود داد و به طور واقع در جهنم آتش و درد و عذاب است.
- آنچه كه در كتاب و سنّت وارد شده همه حق است از جمله: مردن، سؤال نكير و منكر، بهشت و جهنم برزخى، نفخهى صور (نفخهى صَعِق، نفخهى احيا)، حشر، نشر، صراط، ميزان، تطاير كُتُب، منبرِ وسيله، حساب و نشر ديوان، پنجاه هزار سال بودن قيامت و باقى چيزها.
- سنّت رسول خدا، ضرورى دين و مذهب است و واجبالاطاعة و منكر يكى از ضروريات دين و مذهب، مكذّب خدا و رسول و كافر است.
- آنچه كه به حدّ ضرورت و اجماع (اتّفاق علماى دين يا مذهب) نرسيده باشد، موقوف به نظر فقيه است و آنچه از كتاب و سنت و اجماع فهميد، عمل به آن لازم است. و اختلاف علما در مسائل نظرى (در مقابل مسائل ضرورى كه همه بايد به آن معتقد باشند)، موجب كفر و فسق نمىشود بلكه هركسى هرچه بعد از جدّ و جهد فهميد، تكليف او همان است و بايد به آن عمل كند.