گويا احقاقيها (معتقدان به شيخ و سيد مرحوم اعلي الله مقامهما و منكران ركن رابع) هرگز خود به فكر بررسي نيفتادهاند و به گفته اساتيد خود اكتفا كردهاند. با مراجعه به كتابهاي شيخ مرحوم و سيد مرحوم اعلي الله مقامهما مييابيم كه آن بزرگواران هم به اين مسئله قائل هستند. اگر توفيق رفيقم شد عبارتهاي اين دو بزرگوار را كه تصريح به اين مطلب دارد ذكر خواهم كرد. در اين قسمت به ذكر اين عبارت كه سيد مرحوم مرقوم فرمودهاند اكتفا ميكنم:
پس ابواب اربعه يكي ايمان كه از او تعبير به صلاح شده و دوم معرفت بالله و باولياء الله سيم تصديق لامرالله و چهارم تصديق بر ولي الله. پس اول درجه صلاح است و آن كلمه لاالهالاالله است و دوم درجه معرفت است و آن كلمه محمد رسول الله صلي الله عليه و آله است و سيم درجه تصديق و آن علي ولي الله و الائمه من ولده اولياء الله و چهارم تسليم است و آن اوالي من والوا و اعادي من عادوا و اجانب من جانبوا و اقرار به هر يك از اين چهار بدون ديگري تحقق نپذيرد و صورت نبندد.
آنچه ذكر كردم موضع استشهاد بود. براي تيمن و تبرك و البته استفاده از مضامين بسيار عالي آن تمام رساله شريفه را كه در جواب ميرزا نعمه الله شيرازي است (مطبوع در جلد سوم جوامع الحكم صفحه دويست و شصت و شش) ذكر ميكنم:
سؤال كردم از جناب مستطاب عالم رباني و فاضل صمداني المؤيد بالله و المسدد من الله العالم العامل الكامل صاحب الشريعة و الطريقة و الحقيقة نخبة السادة و زبدة الاجلة حاجي سيد كاظم رشتي اقل خلق الله نعمت الله از اين حديث شريف و صورت سؤال اين است كه:
حديثي است در اصول كافي كه اول او اين است عن ابيعبدالله عليهالسلام قال انكم لاتكونون صالحين حتي تعرفوا و لاتعرفون حتي تصدقوا الخ (تا آخر حديث) في الجمله طولي دارد البته در نظر هست بيان فرمايند مراد از ابواب اربعه چيست؟
در جواب نوشته بودند به اين نحو:
اما معني حديث شريف بدانكه صلاح يعني صالحشدن و قابلبودن از براي دخول جنت به جميع معاني ظاهريه و باطنيه و استيهال استفاضه از عالم اعلي و مرآتبودن به جهت تجليات غير متناهيه حاصل نميشود الا به معرفت حقتعالي چه جاهل مدبر است از حقتعالي و ادبار مستلزم حصول ظلمات و انيات و جهات بعد از جانب حق سبحانه و تعالي و دخول جهنم و عذاب ابد است پس صلاح حاصل نميشود الا به معرفت توحيد و مقامات و درجات و معرفت تنها كافي نيست در تحقق صلاح الا بعد از اقترانش به تصديق جميع آنچه از جانب حقتعالي از معرفت اوليا و انبيا و خلفاء ثابت شده هرگاه معرفت بي تصديق كفايت ميكرد در تحقق صلاح پس بايست جميع رؤساي كفر و اهل ضلالت صالحين باشند و خداوند عالم از ايشان در قرآن خبر داده يعرفون نعمة الله ثم ينكرونها و اكثرهم الكافرون و قولهتعالي يعرفونه كما يعرفون ابناءهم و ان فريقاً منهم ليكتمون الحق و هم يعلمون و امثال اينها از آيات و روايات فوق احصا است پس آن معرفتي كه نافع است و انسان به او صالح ميشود به جهت جذب خيرات و مستأهل ميشود براي انحاء افاضات الهيه آن معرفتي است كه مقرون به تصديق باشد و تصديق هرچند در صورت ظاهريه مقتضي صلاح ظاهري است ولكن صلاح حقيقي كه موجب فتح ابواب و فيوضات الهيه باشد و كذب و صدق مدعي را ظاهر ميسازد آن تصديق مقرون به تسليم است كه از براي خود انيت و شهوت و اراده و مشيت نبيند و مضمحل كند اراده خود را در جنب ارادة الله و مشيت خود را در جنب مشية الله پس در اينصورت تسليم كند خود را مثل ميت كه پيش دست غسال است براي خود شهوتي و مشيتي و اراده ملاحظه نكند و اين مقام فوق مقام رضاست به جهت اينكه راضي براي خود مشيتي بيند و رضا به مشيت الهيه ميشود پس خود را مشاهده ميكند و اما در مقام تسليم جز ارادة الله چيزي مشاهده نميكند و بالجمله چون مقام تسليم در او ظاهر شد علامت و دليل بر تصديق اوست و تصديق علامت و دليل معرفت است و معرفت دليل ايمان و صلاح است پس صلاح بدون معرفت متحقق نميشود و مدعي آن كاذب است و معرفت بدون تصديق تحقق نيابد و مدعي معرفت بدون تصديق كاذب است و تصديق بدون تسليم صورت نبندد و مدعي آن كاذب است پس اين ابواب اربعه و اركان اربعه مجتمعه دليل هبوط تجليات و حصول افاضات است كه هرگاه يكي از آنها ناقص شود صلاح و اهليت خير نخواهد به هم رسانيد و اين مراتب اربعه في الحقيقه متلازمند احدي از ديگري منفك نميشود ولكن در عالم ظهور به حسب ادعاي اهل ضلال مختلف شده و تخلف كرده چنانچه مذكور شد لهذا امام عليهالسلام فرموده كه هر يكي از اينها بدون ديگري سبب هلاك و خسران و وبال در دنيا و آخرت خواهد بود پس ابواب اربعه يكي ايمان كه از او تعبير به صلاح شده و دوم معرفت بالله و باولياء الله سيم تصديق لامرالله و چهارم تصديق بر ولي الله پس اول درجه صلاح است و آن كلمه لاالهالاالله است و دوم درجه معرفت است و آن كلمه محمد رسول الله صلي الله عليه و آله است و سيم درجه تصديق و آن علي ولي الله و الائمة من ولده اولياء الله و چهارم تسليم است و آن اوالي من والوا و اعادي من عادوا و اجانب من جانبوا و اقرار به هر يك از اين چهار بدون ديگري تحقق نپذيرد و صورت نبندد.
پ.ن: مطابق رسمالخط روز تايپ كردم و مقابله كرديم.