رساله
در جواب سؤالات
شاهزاده محمد ولي ميرزا
از تصنيفات:
عالم رباني و حكيم صمداني
مرحوم آقاي حاج محمدكريم كرماني
اعلي الله مقامه
«* مكارم الابرار فارسي جلد 10 صفحه 232 *»
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله و سلام علي عباده الذين اصطفي.
و بعــد چنين گويد بندة اثيم كريم بن ابرهيم كه رقيمهاي رسيد از سركار نواب شاهزاده اعظم افخم و اجل اكرم نواب كامياب محمدولي ميرزا ادام الله مجده و علاه و سؤالي فرموده بودند در خصوص شب رغايب كه آيا آن شب اول جمعه است از ماه رجب كه پنجشنبه آن از آن ماه مبارك باشد يا شب اول جمعه است مطلقاً اگرچه پنجشنبه آن از ماه جماديالثانيه باشد؟
پس عرض ميشود كه شب رغايب شب اول جمعه است اگرچه غرّه ماه باشد و پنجشنبه آن سلخ جماديالثانيه باشد. و اين نص حديث است كه هيچ احتمال خلاف نميرود و هركس به غير از اين گويد اشتباه محض است. زيرا كه اصل حديث اين است كه در كتاب وسائلالشيعه روايت كرده است از حسن بن مطهر; كه در اجازه خود براي بنيزهره نوشته است روايت كرده است به سند خود از حضرت رسول9 كه فرمود: رجب ماه خداست و شعبان ماه من است و رمضان ماه امت من است. پس فرمود هركس همه آن را روزه گيرد مستوجب ميشود از خداوند سهچيز را: آمرزش جميع گناهان گذشته و عصمت در بقيه عمر و امان از عطش در روز فزع اكبر. پس پير ضعيفي برخاست و عرض كرد يا رسولالله من عاجزم از روزه كل آن، حضرت فرمودند روزه گير روز اول آن را به جهت آنكه يك حسنه به دهبرابر است و وسط آن را و آخر آن را، به تو داده ميشود ثواب كسي كه كل آن را روزه گرفته باشد. ولكن غافل نشويد از شب اول جمعه آن چراكه آن شبي است كه ملائكه آن را شب رغايب مينامند. و اين به جهت آن است كه چون ثلث
«* مكارم الابرار فارسي جلد 10 صفحه 233 *»
شب بگذرد باقي نميماند ملكي در آسمان و زمين مگر آنكه همه جمع ميشوند در كعبه و حوالي آن و خداوند بر ايشان مطلع ميشود و ميفرمايد اي ملائكه من بخواهيد از من آنچه ميخواهيد. عرض ميكنند اي پروردگار ما حاجت ما به تو آن است كه بيامرزي براي روزهداران رجب. پس خداوند ميفرمايد كه چنين كردم يعني آمرزيدم آنها را. پس پيغمبر9 فرمود كه هركس روزه گيرد پنجشنبه اول رجب را و نماز كند مابين مغرب و عشاء دوازده ركعت و بيان فرمود كيفيت نماز و ذكر آن شب را و ثواب آن را تا آخر حديث.
حال چون به نظر دقت كسي در اين حديث نظر كند ميفهمد كه آخر حديث عملي جداگانه است مثل آنكه در صدر حديث بيان احوال روزه بود و عملي ديگر بود و دخلي به شب رغايب نداشت. همچنين آخر حديث عملي ديگر است براي پنجشنبه اول و شب جمعه بعد از آن و دخلي به شب رغايب ندارد. پس اگر غرّه رجب پنجشنبه باشد عمل آخر حديث را ميكند و شب همان جمعه شب رغايب است چراكه فرمود شب جمعه اول شب رغايب است و بر همان شب صدق ميكند. و اگر جمعه غره باشد شب آن كه شب اول ماه است شب رغايب است و عمل آخر حديث را در پنجشنبه آينده ميكند و دخلي به شب رغايب ندارد و عملي جداگانه است. و همچنين است دلالت حديثي كه صاحب بلدالامين از اختيار «ابن باقي» روايت كرده است. زيراكه آن حديث هم به همان لفظ است كه حسن بن المطهر; روايت كرده است بعينه. پس براي فقيه عارف به احاديث شبهه نميماند كه شب رغايب شب اول جمعه است اگرچه غرّه باشد و عمل آخر حديث را نميتوان در آن شب كرد و بايد آن عمل را در پنجشنبه آينده كند. اين است مقتضاي نص آن دو حديث بر حسب متفاهم ظاهر از آنها. والله اعلم بحقايق احكامه.
كتبه العبد الاثيم في الليلة الاولي من شهر شعبان من شهور سنة ثلث و سبعين بعد المأتين و الالف حامداً مصلياً مستغفراً.