09-02 مکارم الابرار جلد نهم ـ رساله قصر و اتمام ـ مقابله

رساله قصر و اتمام

 

از تصنیفات عالم ربانی و حکیم صمدانی

مرحوم آقای حاج محمد کریم کرمانی اعلی الله مقامه

 

 

 

«* مكارم الابرار فارسي جلد 10 صفحه 192 *»

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمدلله و سلام علي عباده الذين اصطفي.

و بعد چنين گويد بنده اثيم کريم بن ابراهيم که اين رساله‌ايست که به خواهش بعضي از دوستان در نماز قصر نوشته شده است و اکتفا کردم در آن به آنچه نصوص از اهل‌بيت اطهار: وارد شده و ذکر نکردم آنچه را که مأخذ آن رأي و اجتهاد است و من الله التوفيق و الاستعانة و در اين رساله مقدمه‌ايست و چند فصل:

مقدمه

بدان‌كه قصر واجب است در سفر در نمازهاي چهاررکعتي. و مغرب و صبح بر حال خود است و قصر نمي‌شود, پس هرکس از روي جهالت و ناداني در سفر نماز را تمام کند اعاده ندارد و تکليف از او ساقط مي‌شود، و اگر از راه فراموشي در سفر نماز را تمام کند پس اگر در وقت دانست که تمام کرده نمازش را اعاده می‌کند، و اگر ندانست تا آنکه وقت گذشت و بعد دانست که تمام کرده باکي نيست و اعاده ندارد، و اگر کسي عمداً نماز را در سفر تمام کند و مي‌دانست که قصر بايد بکند معصيت کرده و نمازش را بايد دوباره قصر بکند و اگر کسي قصد اقامه در جايي کرد بايد تمام کند پس اگر از روي جهالت کسي باز قصر کند اعاده ندارد و اگر کسي از روي جهالت نماز مغرب را نيز دورکعت بکند در سفر نيز بر او گناهي نيست و قضاء و اعاده ندارد.

فصل اول

بدان‌كه از براي قصر کردن نماز در سفر چند شرط است:

اول آنکه سفرش هشت فرسنگ که سير يک روز قافله شتر قطار است باشد چه رفتن تنها و چه رفتن و برگشتن با هم که چهار فرسخ رفتن باشد و چهار

 

 

«* مكارم الابرار فارسي جلد 10 صفحه 193 *»

فرسخ برگشتن چه همان‌روز برگردد و چه غير آن روز اگرچه تا يک ماه طول بکشد و حد آن آنست که سفر آن بر هم نخورد چنانکه بعد از اين ذکر خواهيم کرد پس اگر رفتن چهار فرسخ باشد و اراده برگشتن هم دارد تا سفر او بر هم نخورده نماز را قصر مي‌کند.

دويم قصد مسافت است يعني قصد هشت فرسخ را در رفتن و برگشتن داشته باشد از اول حرکت، پس هرگاه قصد ندارد نماز را تمام مي‌کند اگرچه صد فرسخ برود مثل آنکه کسي از عقب گريخته برود و نمي‌داند که تا کجا خواهد رفت در يک فرسخي او را خواهد ديد يا دو فرسخي يا ده فرسخي يا زيادتر يا کمتر، پس چنين کسي نماز را تمام مي‌کند مگر آنکه يقين بداند که رفتن و برگشتن هشت فرسخ است پس در اين صورت نماز را قصر مي‌کند، و اگر قدري راه را بي‌قصد مسافت برود بعد قصد مسافتي ديگر کند مثل آنکه دو فرسخ بي‌قصد برود و بعد بفهمد که مطلوب آن در سه فرسخ ديگر است، چون حالا قصد اين سه فرسخ کرده و برگشتن آن پنج فرسخ است و آن جمله هشت فرسخ می‌شود و مسافت شرعيست در دو فرسخ اول نماز را تمام مي‌کند و در سه فرسخ رفتن و پنج فرسخ برگشتن نماز را شکسته می‌کند، خلاصه حال رفتن و برگشتن را با هم ملاحظه بايد نمود و قصد داشته باشد پس اگر کسي بخواهد برود و هرگز اراده برگشتن نداشته باشد يا مي‌خواهد آنجا قصد اقامه ده روز بکند، پس اگر رفتن تنها هشت فرسخ باشد و قصد او را داشته باشد نماز را قصر می‌کند و الا فلا.

سيوم استمرار قصد است تا آخر مسافت پس اگر خيال سفر داشت و در عرض راه از خيال سفر برگشت پس اگر پيش از آن است که چهار فرسخ رفته باشد نماز را تمام می‌کند در همان‌جا هرچه بماند، و در وقت برگشتن هم نماز را تمام می‌کند و اگر در وقت رفتن نمازي قصر کرده باشد مستحب است که قضا کند بطور تمام و اگر بعد از آنکه فسخ عزيمت سفر کرد پيش از چهار فرسخ و نماز را تمام کرد دوباره قصد مسافت که هشت فرسخ باشد کرد دوباره قصر می‌کند خواه هشت فرسخ رفتن تنها باشد يا رفتن و برگشتن با هم و اگر

 

 

«* مكارم الابرار فارسي جلد 10 صفحه 194 *»

چهار فرسخ راه رفت بعد فسخ سفر کرد نماز را قصر مي‌کند در آنجا و در وقت برگشتن، و در حکم فسخ است تردد در رفتن و ماندن و برگشتن پس اگر قدري راه رود و بعد عارضي پيدا شود و نداند که سفر مي‌رود يا برمي‌گردد يا آنکه می‌ماند، نگاه مي‌کند اگر چهار فرسخ آمده نماز را قصر می‌کند چه بماند و چه برگردد و اگر پيش از تردد نمازي قصر کرده قضا می‌کند استحباباً و اگر ثانياً از آنجا قصد مسافت کرد قصر مي‌کند.

چهارم آنکه قصد ماندن ده روز در عرض راه نکند پس اگر قصد ده روز کرد در جايي، سفر بر هم مي‌خورد و حکم او حکم کسي است که در منزل خود است بايد در آنجا نماز را تمام کند پس اگر از منزل خود قصد جايي کند که از منزل او تا آنجا چهار فرسخ است و می‌خواهد که در آنجا ده روز بماند در عرض راه و در آنجا و در برگشتن همه تمام می‌کند چراکه قصد هشت فرسخ به عمل نيامده پس اگر به محلي رسد و قصد ماندن ده روز کرد، نماز را تمام می‌کند بعد اگر در اثناي ده روز عارضي پيش آمد که سفري شد وقتي که از آن محل بيرون رفت نماز را قصر می‌کند و اگر برگشت به آن محل دو مرتبه اگر قصد ده روز دارد نماز را تمام مي‌کند و الا قصر مي‌کند و همچنين است هرگاه در اثناي ده روز قصد قدري راه بکند که از محل اقامه بيرون رود اگر چه نيم فرسخ باشد و در برگشتن در آن محل نمی‌خواهد که ده روز ديگر بماند باز نماز را قصر مي‌کند چراکه قصد سفر کرده و آن سفر نيم فرسخ رفتن با مسافتي که برمی‌گردد تا منزل خود است و همچنين است هرگاه از شهر خود رود در دهي و ده روز قصد کند بعد در اثناي ده روز از آنجا به ده ديگر رود و قصد ده روز در ده ديگر نکند و در ده ديگر هم نخواهد ده روز بماند پس نماز را شکسته می‌کند و چون به ده اول برگردد هرگاه ثانياً قصد کرد نماز را تمام مي‌کند و الا قصر می‌کند اگرچه ده دفعه به ده دويمي برود و برگردد به ده اول پس نماز او قصر است تا آنکه قصد اقامه در جايي بکند يا به شهر خود برگردد و اگر وارد دهي شد و قصد اقامه کرد بعد از قصد خود برگشت اگر پيش از آنکه نمازي چهاررکعتي در آنجا بکند

 

 

«* مكارم الابرار فارسي جلد 10 صفحه 195 *»

برگردد همه نمازها را قصر مي‌کند هرچه بماند و اگر يک نماز چهاررکعتي کرد و بعد از قصد اقامه برگشت ديگر همه نمازها که در آنجا می‌کند تمام است و چون از آنجا سفر کند قصر مي‌کند، و اگر در اثناي نماز از قصد اقامه برگشت اگر پيش از رکعت سيوم برگشت نماز را قصر مي‌کند و در دويم سلام مي‌دهد و اگر داخل سيوم شده برگشت، اعاده مي‌کند به‌طور قصر و اگر قصد اقامه نداشت و در اثناي نماز قصد اقامه کرد نماز را تمام مي‌کند يعني چهار رکعت مي‌کند.

پنجم آن است که در اثناي سفر به وطن خود برسد پس اگر به وطن خود رسيد و داخل منزل خود شد نماز را تمام مي‌کند چه منزل ملک او باشد يا اجاره يا غير آن به هر تقدير حق‌السکون بر او مباح باشد، و در حکم وطن است منزلي که شخص شش ماه در آنجا باشد و معروف باشد که او در آنجا متوطن است پس اگر منزلي باشد که شش ماه در آنجا سکني می‌کند و پيشتر هم سکني کرده هروقت به آنجا مي‌رسد نماز را تمام مي‌کند پس اگر از منزل قصد سفر کند به منزلي ديگر که هردو وطن اوست يعني شش ماه در هرجايي می‌ماند و مابين آن دو منزل هشت فرسخ نباشد در عرض راه و در منزل نماز را تمام می‌کند، و اگر باشد در عرض راه قصر می‌کند و در منزل تمام، پس اگر منزلي تازه بگيرد که مي‌خواهد در آنجا بعد از اين شش ماه بماند و تا آن زمان نمانده باشد حکم وطن ندارد پس اگر قصد ده روز دارد نماز را تمام مي‌کند و اگر ندارد قصر می‌کند و واجب نيست که شش ماه متصل به هم در آن منزل بماند پس اگر متفرق بماند حکمش حکم وطن است و اگر منزل ندارد وليکن مزرعه‌اي دارد که سکني ندارد در آنجا مخير است که قصر کند يا تمام کند مگر آنکه قصد ده روز کند پس تمام می‌کند بعد از قصد ده روز، و اگر از منزلش تا ده هشت فرسخ باشد در عرض راه قصر مي‌کند و در ده خود مخير است ميانه قصر و اتمام و اگر رفتن و برگشتن هشت فرسخ نشود تمام می‌کند، و اگر بشود در عرض راه قصر مي‌کند و در ده تمام مي‌کند يا در عرض راه و در ده هردو قصر مي‌کند.

ششم آنکه سفرش معصيت و باطل نباشد پس اگر سفرش حلال و حق

 

 

«* مكارم الابرار فارسي جلد 10 صفحه 196 *»

است نماز را قصر مي‌کند و الا تمام مي‌کند و سفر باطل مثل شکار رفتن، و از پي امر حرامي رفتن، يا قاصد شدن براي امر حرامي، يا از پي دشمن رفتن، يا از پي تضرر مسلماني رفتن، يا به سخن‌چيني رفتن و مثل اينها است غلامي که از آقا بگريزد، يا زني که بي‌ اذن شوهر برود به سفر غير واجب، يا برود که کسي را مغبون کند، يا پول حرامي بگيرد، يا مال کسي را غصب کند، يا با مسلمي نزاع کند بي‌سبب، يا ايذاي مسلمي کند، يا به قصد ديدن ظلمه سفر کند، يا به قصد لهو و لعب و بازي سفر کند خلاصه به هريک از اين وجوه يا به وجهي ديگر که شرعاً آن امر حرام باشد و به قصد آن سفر رود و در جميع اين صورتها نمازش تمام است و روزه مي‌گيرد اگر ماه رمضان باشد، ولکن اگر شکار برود به قصد قوت خود و قوت عيال خود قصر مي‌کند چراکه سفر مستحب است بلکه اگر متردد شود که به مشايعت برود و روزه را بخورد يا بماند و روزه را بگيرد سفر مي‌کند و روزه را می‌خورد چراکه خوردن روزه در سفر مباح است و مشايعت مستحب.

هفتم آنکه کسي نباشد که سفر عمل اوست همچون مکاري و جمال و ملاح و قاصد و شبان و کسي که خراج سلطان حق جمع می‌کند و کسي که دايم سفر تجارت مي‌رود و تجارت او هميشه در سفر است مثل کسي که در دهات و شهرها دست‌فروشي مي‌کند و دايم در حرکت و سفر است و جايي نمی‌ماند و ايليات که دايم پي آب و علف مي‌روند و چادرهاي ايشان هميشه با ايشان است و هرکس که سفر عمل او باشد به غير اين وجوه پس همه اين جماعت هميشه نماز خود را تمام می‌کنند مگر اينکه در جايي ده روز بمانند پس اگر ده روز ماندند سفر خود را قصر مي‌کنند و بعد از سفر دويم باز اگر ماندند در جايي ده روز، سفر ايشان باز قصر مي‌شود در سفر سيوم، و اگر نماندند و عمل ايشان باز سفر شد باز تمام مي‌کنند و روزه مي‌گيرند و اگر مکاري و جمال در يکي از اسفار دو منزل يکي رفتند برخلاف عادت در عرض دو منزل قصر مي‌کنند و چون منزل کردند تمام مي‌کنند.

هشتم آنکه از منزل خود بيرون آيد پس اگر از منزل خود به قصد سفر بيرون

 

 

«* مكارم الابرار فارسي جلد 10 صفحه 197 *»

آمد بايد نماز را قصر کند خواه صداي اذان بشنود و خواه نشنود و خواه پنهان شود از اهل شهر و خواه نشود، و همچنين در وقت برگشتن نماز را قصر مي‌کند تا داخل منزل خود شود يا داخل قريه‌اي شود که در آن قصد اقامه کرده، و هرگاه مسافر در قريه يا شهري که قصد اقامه کرده پس اگر از آن زمين بيرون رود کمتر از چهار فرسخ، در برگشتن اگر قصد ده روز ديگر دارد پس در رفتن و برگشتن نماز را تمام می‌کند، و اگر قصد ده روز ديگر ندارد پس در رفتن و برگشتن و هرچه در آن ده بماند نماز را قصر می‌کند و اگر نمي‌داند که ده روز خواهد ماند يا نه حکم مسافر دارد.

نهم آن است که در يک سرزمين متردد نماند زياده از يک ماه پس اگر وارد شد به قريه‌اي و نداند که در آنجا ده روز مي‌ماند يا نه و همين مي‌گويد که امروز مي‌روم و فردا می‌روم نماز را قصر مي‌کند تا مدت يک ماه و بعد از يک ماه اگرچه يک نماز باشد تمام می‌کند پس اگر اول ماه را در شک و تردد است در امروز و فردا تا آخر ماه نماز را قصر می‌کند اگرچه بيست و نه روز باشد و بعد از بيست و نه روز که ماه نو شد نماز را تمام می‌کند اگرچه يک نماز باشد و اگر در اول ماه وارد نشود و دويم و سيوم تا اواخر ماه وارد شود از روز ورود سي‌روز می‌شمرد و روز سي و يکم را تمام می‌کند اگرچه يک نماز باشد و اگر در اثناي تردد جزم بر ده روز کرد نماز را تمام مي‌کند تا هرچه در آنجا باشد و اگر در اثناي ده روز فسخ ماندن کرد چنانچه گذشت عمل مي‌کند.

فصل دويم

مستحب است از براي مسافر که هرگاه به حرم مکه يا مدينه برسد نماز را تمام بکند اگرچه قصد اقامه نداشته باشد و حرم مکه چهار فرسخ در چهار فرسخ است و همچنين حرم مدينه چهار فرسخ در چهار فرسخ است پس در اين دو حرم نماز را تمام می‌کند و همچنين هرگاه به حرم حضرت اميرالمؤمنين7 برسد يا حرم امام حسين7 مستحب است که نماز را تمام بکند اگرچه قصد اقامه نکند و حرم اميرالمؤمنين7 شهر کوفه است و حرم حضرت امام حسين7 پنج فرسخ است از چهار طرف قبر و يک

 

 

«* مكارم الابرار فارسي جلد 10 صفحه 198 *»

فرسخ هم روايت شده و منافات ندارد چراکه يک فرسخ افضل است و حد آن تا پنج فرسخ است پس در کربلا و کوفه هم نماز را مستحب است که تمام بکند و اگر بخواهد قصر هم بکند جايز است مگر آنکه قصد اقامه کند پس واجب است که تمام کند و نماز نافله را مي‌توان در اين مواضع شريفه بجا آورد اگرچه قصر کند نماز واجب را خواه نافله يوميه بوده باشد و خواه غير يوميه و همچنين نماز سنتي مي‌توان بجا آورد و مواضعي که حضرت رسول9 به آنجاها گشته‌اند.

فصل سيوم

هرگاه شخص در حضر باشد و وقت نماز داخل شود و نماز نکرده سفر رود نماز خود را قصر مي‌کند در سفر، و اگر در سفر باشد و وقت نماز داخل شود و نماز نکرده وارد منزل شود در منزل تمام مي‌کند و اگر يک نماز در منزل کند و يکي در سفر آنکه در منزل مي‌کند تمام مي‌کند و آنکه در سفر می‌کند قصر.

فصل چهارم

مستحب است که شخص مسافر بعد از هر نماز که قصر می‌کند سي دفعه بگويد سبحان‌الله و الحمدلله و لااله‌الا‌الله و الله‌اکبر و اين از عوض آن دو رکعت است که ترک کرده و تا مي‌تواند اين تسبيحات را ترک نکند چراکه بسيار تأکيد فرموده‌اند در آن.

فصل پنجم

مسافر در دريا حکم مسافر در زمين دارد هرگاه قصد هشت فرسخ کرد به همان شروط که سابق ذکر شد نماز را قصر می‌کند و الا فلا.

و کتب ذلک بيمناه الداثرة کريم بن ابرهيم امتثالاً لامر بعض الاخوان حفظه الله عن طوارق الحدثان في يوم الثلثاء سادس‌عشر شهر شعبان من شهور سنة 1256 حامداً مصلياً مستغفراً.