شرح احاديث نهي حضرت آدم علیه السلام از خوردن گندم
از مصنفات:
عالم ربانی و حکیم صمدانی
مرحوم آقای حاج محمد باقر شریف طباطبایی
اعلیالله مقامه
«* رسائل جلد 7 صفحه 157 *»
بسم الله الرحمن الرحيم
و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين
و بعد بعضي از اعاظم و اعيان كه امتثال امر ايشان لازم بود مرا امر فرمودند به شرح احاديثي كه وارد شده است كه خداوند عالم جلّ شأنه نهي كرد آدم7 را از خوردن گندم و خواست كه از گندم بخورد و اگر او نخواسته بود كه آدم گندم بخورد نميتوانست بخورد و مشيت آدم غلبه نميكرد بر مشيت خدا. و همچنين امر كرد شيطان را به سجده آدم و نخواست كه شيطان سجده كند و الا غلبه نميتواند بكند مشيت شيطان بر مشيت خدا و راه اشكال ايشان اين است كه اگر چنين است پس از براي چه حكم به اخراج آدم شد از بهشت و هرگاه خواست كه شيطان سجده نكند و نكرد، از براي چه معذّب است؟
جواب: پس عرض ميكنم خدمت ايشان كه اين مطلب را در وجود خودتان و ساير مردم ميتوانيد مشاهده كنيد.
پس فكر كنيد كه خداوند جلّ شأنه عقل و هوش و شعور و چشم و گوش به شما عطا فرموده و شما ميدانيد كه اگر خود را از مكان بلندي بيندازيد هلاك خواهيد شد و اگر نيندازيد نجات خواهيد يافت. پس اگر به اختيار خود از روي عمد بدون غفلت خود را از مكان بلند انداختيد و هلاك شديد، خداوند عالم جلّ شأنه خواسته بود و اگر نخواسته بود شما نميتوانستيد خود را بيندازيد و مشيت شما نميتوانست غلبه كند بر مشيت خدا و حال آنكه خداوند به عقل و به شعور و قدرت و چشم و گوشي كه به شما داده بود به شما رسانيده كه در اين كار هلاكت شما است و ملامت شما بر خود شما است در نزد جميع عقول و اگر خود را نينداختيد و هلاك نشديد خدا نخواسته بود كه بيندازيد و الا مشيت شما غلبه نميكرد بر مشيت خدا و حال آنكه در اين احتراز مدح شما است و شما به نعمت حيات منعم شدهايد و در نزد صاحبان شعور ممدوحيد.
پس در اين مثل فكر كنيد و منعّم بودن درستكاران را و معذّب بودن بدكاران را بيابيد و بدانيد كه از براي خداوند جلّ شأنه دو مشيت است: يكي مشيت كونيه كه آنچه در عالم
«* رسائل جلد 7 صفحه 158 *»
حدوث موجود شده به همان مشيت موجود شده و بدون آن مشيت و بيخواست او چيزي موجود نخواهد شد، و يكي مشيت شرعيه است كه مشيت محبوبه و مبغوضه است و اين مشيت همراه اختيارات خلق است…([1]) و ميشود كه يكي از اين دو چيز را خدا بخواهد مانند مشيتي كه همراه فعل شما است كه شما هلاك خود را نميخواهيد و راضي نيستيد و كراهت داريد و همين كراهت شما مشيت مسخوطه خدا است در حق شما به مسخوطه بودن آن در نزد شما. در خانه اگر كس است اين حرف بس است و اگر تفصيل ميخواهيد به رساله جبر و تفويض رجوع فرمائيد كه مطالب آن را در هيچ كتابي به آنطور نخواهيد ديد. حرره محمدباقر في عاشر شهر شوال.
([1]) ظاهرا نسخه خطي موجود افتادگي دارد.