نصيحت
از مصنفات:
عالم ربانی و حکیم صمدانی
مرحوم آقای حاج محمد باقر شریف طباطبایی
اعلیالله مقامه
«* رسائل جلد 6 صفحه 276 *»
بسم اللّه الرحمن الرحيم
الحمد للّه رب العالمين و صلي اللّه علي محمّد و آله الطاهرين.
و بعد چنين گويد اين بنده خاكسار كه مذكور شد در بعضي از بلاد بعضي از جهال خود را منسوب به شيخ مرحوم اعلي اللّه مقامه كردهاند و خود را معروف به انتساب به آن جناب كردهاند و زبان طعن و لعن به ساير علماء گشودهاند و اظهار عقايد فاسده كردهاند و مشغول به فسق و فجورند به طوري كه اهل آن بلاد به واسطه اقوال فاسده و اعمال كاسده ايشان چنين گمان كردهاند كه اين فساق فجار كفار در ادعاي خود صادقند و چنين گمان كردهاند كه طريقه شيخ مرحوم اعلي اللّه مقامه اين است كه در دست اين جهال است و علماي تابعين آن بزرگوار هم اعتقادشان اعتقاد همين جهال و عملشان مانند عمل ايشان است پس به اين واسطه بيزاري ميجويند از شيخ مرحوم اعلي اللّه مقامه و تابعين ايشان.
پس چون اين حكايات مذكور شد و شخص خيرخواهي اصرار نمود لازم شد كه چند كلمه به طور اختصار در اين خصوص عرضه دارم كه مردم حالت علماء را به حالت جهال قياس نكنند چرا كه اول كسي كه در دين خدا قياس كرد شيطان بود و بعد تابعان او.
پس عرض ميكنم كه اگرچه صدق و كذب اين حكايات بر من معلوم نشد و غالب اخبار اهل آخر الزمان بياصل است و لكن مختصري عرض ميكنم كه اگر كسي در جايي بدي گفته و بدي كرده معلوم شود كه آن بدي دخلي به شيخ مرحوم اعلي اللّه مقامه و تابعان ايشان ندارد و عقلا ميدانند كه بدي بعضي از جهال و فساق دخلي به بزرگان ندارد چرا كه اين جماعت فساق و فجار كه بد گفته و بد كردهاند و مع ذلك خود را نسبت به شيخ مرحوم اعلي اللّه مقامه دادهاند همين جماعت خود را نسبت به ائمه طاهرين سلام اللّه عليهم هم ميدهند و ميگويند ماها شيعه اثنيعشري هستيم و همچنين اين فساق و فجار كه ميگويند شيخي هستيم ميگويند كه ماها مسلمانيم و محمّد بن عبد اللّه9 را پيغمبر برحق
«* رسائل جلد 6 صفحه 277 *»
ميدانيم و همچنين ميگويند كه ماها بندگان خداييم پس اگر كسي بدي ايشان را قياس ميكند به بدي بزرگان، بايد بگويد كه بدي ايشان از جانب ائمه هدي و رسول خدا: بلكه بدي ايشان از جانب خداي عز و جل است چرا كه اين جماعت ادعا ميكنند كه ماها بنده خدا و امت پيغمبر و شيعه ائمه طاهرين: هستيم و اگر بدي ايشان دخلي به خدا و رسول او9 و ائمه طاهرين: ندارد و از خود ايشان است و خودشان معصيت خدا و رسول و ائمه: را كرده و ايشان او را امر به معصيت نكردهاند همچنين شيخ مرحوم اعلي اللّه مقامه و تابعان ايشان هم اين فساق و فجار را امر به فسق و فجور نكردهاند و فسق و فجور ايشان از خود ايشان است و دخلي به مشايخ و تابعان ايشان ندارد.
پس چه واداشته مردم را به اينكه محض اينكه كسي گفت من شيخي هستم و فسق و فجوري از او ديدند چنين حمل ميكنند كه بزرگان ايشان ايشان را امر به فسق و فجور كردهاند و ميكنند. آيا هركس كه گفت من شيخي هستم بايد معصوم از همه گناهان باشد؟ و حال آنكه اتفاقي كل اهل ايمان است كه معصوم از همه گناهان چهارده نفر مخصوصند و باقي مردم معصوم از همه گناهان نيستند و معصيتي ميكنند و معصيت ايشان از جانب خدا و رسول و ائمه سلام اللّه عليهم نيست پس چرا بايد معصيت كسي كه خود را نسبت به مشايخ ميدهد تقصير مشايخ باشد؟ آيا مردم تقليد از ساير مجتهدين نميكنند و آيا مقلدين مجتهدين معصيت نميكنند؟ و آيا معصيت مقلدين موجب نقصي در اجتهاد مجتهدين ميشود؟ پس چرا بايد معصيت كسي را كه گفت من مقلد شيخ مرحوم اعلي اللّه مقامه و تابعان او هستم نسبت داد به ايشان؟ آيا اين قاعده در هيچ ديني و مذهبي بوده و هست يا محض هواست و حكم به غير ما انزل اللّه است.
باري پس هركس كه نخواهد خود خود را هلاك كند بداند كه از براي مذهب شيعه اثنيعشري ضرورياتي چند است كه آن ضروريات مسلّميات خواص و عوام شيعه
«* رسائل جلد 6 صفحه 278 *»
اثنيعشري است پس هركس از آن مسلّميات تخلّف كند كافر و فاسق شود. و از جمله مسلميات اين است كه مال هركسي مال او است و بدون رضاي او نميتوان در آن تصرف كرد حتي مال يهود و نصاري كه در ذمه اسلام باشند حرامست تصرف در آن بدون اذن صاحب آن چه جاي مال مسلمانان و چه جاي مال شيعيان اثنيعشري و هركس مال كسي را بدون اذن او بر خود حلال داند حتي مال يهود و نصاري كه در ذمه اسلامند كافر است و مخلد در آتش جهنم است و واللّه شيخي نيست چنين كسي و واللّه شيعه نيست و مسلمان نيست.
و همچنين از جمله مسلّميات است كه علماي اثنيعشري بزرگان و آقايان و مقربان درگاه خدا و رسول و ائمه طاهرين: ميباشند و تابعان و پيروان ايشان ميباشند و رد بر ايشان رد بر خدا و رسول9 و رد بر ائمه طاهرين: ميباشد و طعن بر ايشان و لعن و سب ايشان جميعاً برميگردد به خدا و رسول و ائمه طاهرين: و ردكننده و طعنزننده و لعنكننده بر علماي اثنيعشري كافر است و مخلد در آتش جهنم است و مسلمان نيست و مؤمن نيست و مانند سگ نجس است در ظاهر و باطن و در دنيا و آخرت و احترام علماي اثنيعشري از اعظم شعاير ايمان است اگرچه عالمي همه علمها را نداند و بعضي از احاديث ائمه طاهرين سلام اللّه عليهم را بداند و عمل كند و معلوم است كه در ميان علماء اعلم و غير اعلم و افضل و غير افضل و اتقي و اورع و داناتر و مقدستر يافت ميشود و همه آنها آقايان و تابعان ائمه هدي: هستند و عداوت با ايشان در امر دين و مذهب و طعن و لعن بر همه ايشان كفر است و ردكننده و طعنزننده و لعنكننده ايشان كافر است و اين دين شيعه اثنيعشري است و هركس غير از اين بگويد شيعه نيست و كافر است هر اسمي ميخواهد بر سر خود بگذارد.
و همچنين هركس خلاف شرع بكند مثل مال مردم خوردن و شراب خوردن و رشوه خوردن و دزدي كردن و زنا و لواط كردن و ترك واجبي از واجبات كردن و فعل حرامي از محرمات
«* رسائل جلد 6 صفحه 279 *»
كردن فاسق و فاجر است و واجب است بيزاري جستن از اعمال فاسقان و فاجران.
پس اگر كسي نسبت به يكي از علماي اثنيعشري بياحترامي بكند و حلال داند عمل خود را واللّه ما او را كافر و ناصب ميدانيم چرا كه به ضرورت اسلام و ايمان احترام ايشان از اعظم شعاير اسلام است.
اين بود مختصري كه ذكر شد از براي غافلان و بيغرضان و هركس به تفصيل بخواهد مطلع شود رجوع كند به كتاب ميزان كه اين حقير نوشتهام و السلام علي من اتبع الهدي حرّره العبد محمّد باقر در همدان در پنجم شهر شعبان سنه 1295 حامداً مصلّياً مستغفراً.