06-04 رسائل فارسی جلد ششم – رساله در جواب سؤالات شاهزاده عباسقلي ميرزا (1) ـ مقابله

 

 

جواب سؤالات

شاهزاده عباسقلي ميرزا

 

از مصنفات:

عالم ربانی و حکیم صمدانی

مرحوم آقای حاج محمد باقر شریف طباطبایی

اعلی‌الله مقامه

 

 

«* رسائل جلد 6 صفحه 54 *»

بسم اللّه الرحمن الرحيم

الحمد للّه رب العالمين و صلي اللّه علي محمّد و آله خاتم النبيين و لعنة اللّه علي اعدائهم اجمعين.

و بعد قد صدر الصادر و ورد الوارد من الحضرة العلية و السدة السنية اعني النواب الاشرف الارفع الامجد الافخم عباسقلي ميرزا جعله اللّه في عافية الاخري خيراً من الاولي و قد صدرت الصادر بعنوان القال لتطبيق المقال.

قال ايده اللّه تعالي: در كلمات مشايخ اعلي اللّه مقامهم مذكور است كه عالم خواب نمونه عالم برزخ است و چنانچه عالم برزخ هفتاد مرتبه الطف از اين عالم است، خواب هم هفتاد مرتبه الطف از اين عالم خواهد بود و حال آنكه آنچه ما خواب مي‏بينيم و آنچه در خواب مي‏بينيم مثل همين عالم و اجزاي اين عالم محسوس است بلا تفاوت. اگر در خواب غذا بخوريم همين اغذيه است، اگر لباس بپوشيم همين لباس است، اگر سوار شويم همين مراكب دنيويه است و قس علي هذا و لذايذ خواب بيش از يقظه نيست و همچنين جميع صدمات، چگونه هفتاد مرتبه الطف از اين عالم خواهد بود؟ بيان فرماييد.

عرض مي‏شود: كه از براي عالم برزخ و همچنين از براي عالم خواب درجاات است و اداني آن عالم شبيه به اعالي اين عالم است و اعالي آن عالم شبيه به عالم نفوس ملكوتيه است و از اين جهت اسم آن برزخ شده و در ميان دنيا و آخرت واقع شده. و مراد مشايخ اعلي اللّه مقامهم حكم مجموع آن عالم است كه از مجموع اين عالم هفتاد مرتبه الطف است. پس اگر خوابي در اداني آن عالم ديده شد كه عالم حس مشترك و حيات حيوانيه باشد چندان تفاوتي با اين عالم نمي‏كند مثل آنكه اگر در اين درجه خوابي ديده شود كه مثلاً غذائي مي‏خورد يا لباسي مي‏پوشد بسا آنكه چون بيدار شود غذائي بخورد يا لباسي بپوشد و بسا آنكه همان غذائي كه در خواب ديده به همان طعم

 

 

«* رسائل جلد 6 صفحه 55 *»

در بيداري بخورد و همان لباسي را كه در خواب ديده به همان رنگ در بيداري بپوشد و بر همين نسق است سواري و بعضي از لذايذ و شدايدي كه در حس مشترك در خواب ديده شود اما اگر در اواسط و اعالي آن عالم خوابي ديده شود، هفتاد مرتبه الطف از اين محسوسات دنيويه است مثل آنكه اگر در خواب ديده شود كه كفشي به پا كرده زني خواهد گرفت كه لذت او از لذت كفش پوشيدن دنيوي هفتاد مرتبه بيشتر است بلكه هفتاد مرتبه تعبيري است از كثرت و در واقع لذت جماع هزار مرتبه بلكه بيشتر از لذت كفش پوشيدن بيشتر است و اگر در آن درجات خوابي ديده شد كه مثلاً كاهو مي‏خورد علم فقهي در اين عالم نصيب او مي‏شود كه لذت آن از لذت جميع مأكولات بيشتر است و اگر خوابي ديده شد كه كبابي مي‏خورد يا شرابي مي‏آشامد، علم حكمتي نصيب او مي‏شود كه در دنيا و آخرت لذت آن از لذت كباب و شراب و جميع مأكولات و مشروبات بي‏نهايت بيشتر است و اگر خوابي ديده شود كه لباس سفيدي پوشيده، تقوايي نصيب او شود بدون رياء و سمعه كه لذت آن از جميع لباسها بيشتر است و اگر جامه سياهي را در خواب بپوشد به مصيبتي مبتلا شود كه كدورت آن بي‏نهايت از كدورت سياهي بيشتر است. و اگر خوابي ديده شود كه بر اسبي سوار است به منصبي برسد و مسلط شود كه لذت آن از سواري اسب دنيوي بي‏نهايت بيشتر است و اگر خوابي ديده شود كه از اسب افتاد، از منصب معزول شود كه صدمه معزولي بي‏نهايت از صدمه از اسب افتادن بيشتر است. خلاصه تفصيل احوال و لذات و اهوال آن عالم را از همين نوع بيان بايد يافت و در مختصرات گنجايش ندارد.

قال ايّده اللّه تعالي: ثانياً حضرت موسي علي نبينا و آله و عليه السلام به فرعون مي‏فرمايد يك چيز از من قبول كن چهار چيز عوض به تو مي‏دهم آن يكي ايمان است به خدا يعني اقرار به توحيد و گفتن لا اله الاّ اللّه، چهار چيز صحّت بدن، عمر دراز، مملكت و سلطنت زياده از آنچه داري و جواني. البته اين چهار چيز در اين دنيا داده مي‏شد@مي‌شود خ‌ل@، بهشت جاوداني هم در آن دنيا مرحمت مي‏كردند. اين

 

 

«* رسائل جلد 6 صفحه 56 *»

چه خصوصيتي بود كه خداوند عالم و حضرت موسي با فرعون داشته‏اند؟! صدهزار نفر اين اقرار را خدمت حضرت كردند به همان ذلت دنيا ناخوشي فقر كوتاهي عمر پيري عجز گرفتار بودند و اين اقرار توحيد هيچ‏يك از اين چهار را به ايشان نداد، اين موهبت و مرحمت چرا مخصوص فرعون عليه اللعنة بود؟ جواب صريح مرقوم داريد.

عرض مي‏شود: اولاً كه چون حضرت موسي علي نبينا و آله و عليه السلام در دامن تربيت فرعون نشو و نما كرد از حال طفوليت تا وقت رشد، خواست كه حق نمك و زحمات او را ضايع نكرده باشد پس چون او را حريص در دنيا يافته بود و مي‏دانست كه با اين همه حرص محال است ترك دنيا كند خواست به مقتضاي كرامت خود كه قطع عذرهاي او را كرده باشد لعلّه يتذكّر او يخشي. پس به او وعده فرمود تمام تمنّيات او را بلكه او را نجات دهد از عذاب آخرت و البته به وعده خود وفا مي‏فرمود و او را هم از عذاب آخرت نجات مي‏داد و چنين اختصاصي را به غير فرعون نداشت و كسي ديگر آن‏قدر كه فرعون زحمت او را كشيده بود نكشيده بود با اين حال فرعون پا به بخت خود زد و قبول نكرد. و اگر اثر اقرار به توحيد را چنين قرار مي‏دادند كه صحت بدن و درازي عمر و سلطنت و جواني باشد مؤمن‏تر از جميع مؤمنين، حريصان در دنيا مي‏شدند و حال آنكه انبياء: از براي تحريص دنيا نيامده‏اند و از براي ترغيب در زهد در دنيا و خلاف نفس امّاره آمده‏اند و تفصيل حالت انبياء: و دعوت ايشان در دست است و محتاج به تفصيل نيست.

و ثانياً ايماني كه منظور انبياء: و مراد الهي است ايمان قلبي است نه اقرار ظاهري. قالت الاعراب آمنّا قل لم‏تؤمنوا و لكن قولوا اسلمنا و لمّا يدخل الايمان في قلوبكم فهو الاذعان في الجنان و العمل بالاركان و كسي كه ايمان آورد حرص دنيا و متاع دنيا از او زائل خواهد شد و به قدري كه حرص باقي است ايمان ناقص است و كسي كه ايمان آورد و اذعان در جنان و عمل به اركان كند، بدن اصلي او صحيح ماند و آن بدن بدن انسان است نه بدن حيوان فراهم آمده از گندم و جو و

 

 

«* رسائل جلد 6 صفحه 57 *»

برنج و گوسفند و گاو و شتر و هريك از اينها عود به اصل خود خواهند كرد و بدن انساني برقرار خود است و مركب از گندم و جو نيست و آن بدن است كه به ايمان صحيح خواهد ماند و به كفر مريض خواهد شد و اما عمر دراز،

هرگز نميرد آن كه دلش زنده شد به عشق   ثبت است بر جريده عالم دوام ما

و لاتحسبنّ الذين قتلوا في سبيل اللّه امواتاً بل احياء عند ربّهم يرزقون و كل مؤمنين به شهادت آقايان خود: مقتول و شهيدند و زنده جاويد.

و اما سلطنت بيش از آنچه فرعون داشت، سلطنت آخرت بود كه اگر ايمان آورده بود به او مي‏دادند و به هر مؤمني اقلاً هفت همسرِ اين دنيا خواهند داد و اختصاصي به فرعون نداشت اگر ايمان مي‏آورد. اگرچه سلطنت ظاهري هم به او مي‏دادند در عوض احسانهاي او به موسي. و اما جواني، انّهم فتية آمنوا بربّهم و زدناهم هدي شاهد است كه مؤمنين بر جواني ايشان مي‏افزايد نه آنكه پير مي‏شوند پيري ظاهري را اصحاب كهف داشتند و مكثوا في كهفهم ثلاث‏مائة سنين و ازدادوا تسعاً و مع ذلك، انّهم فتية آمنوا بربهم و زدناهم هدي. پس به اين معاني كه تمام از كتاب و سنت است اختصاصي به فرعون ندارد و به وعده وفا خواهد شد از براي جميع مؤمنين و لكن فرعون و فرعونيان قبول آن يك چيز را نمي‏كنند و آن چهار را نمي‏خواهند. خر چه داند لذت قند و نبات؟

تمّ في غرّة شهر رجب المرجب من شهور سنة 1300 حامداً مصلّياً مستغفراً.

 

@در نسخه خطي بزرگ (ص ـ 2) صفحه 56 بعد از اين رساله (شاهزاده عباسقلي ميرزا) مقداري سؤال و جواب فقهي بود که ظاهرا تايپ نشده بود لذا در اينجا تايپ گرديد و مقابله با همان نسخه انجام شد@

بسم الله الرحمن الرحيم

و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين.

سؤال: شخصي قريب به طلوع آفتاب بيدار شده محتاج به غسل شده آيا مکلف به تحصيل آب و غسل است و لو نماز هم قضاء بشود و يا آنکه مکلف به تيمم است و بعد از اداي نماز مکلف به تحصيل آب و غسل است و همچنين در ماه صيام اگر قريب به طلوع فجر محتاج به غسل شود و وقتش ضيق باشد مکلف به تيمم است و يا به تحصيل آب؟

جواب: اگر در بيابان و امثال آن است و آب ندارد مکلف است که تيمم کند و نماز کند و اگر فاقد آب نيست و لکن وقت آن قدر تنگ است که اگر برود غسل کند وقت مي‌گذرد در اين صورت مکلف به تيمم باشد خالي از اشکال نيست اگرچه بعضي حکم به تيمم کرده‌اند و احوط اين است که تيمم کند و نماز کند و چون غسل کند نماز را قضاء و اعاده کند و همچنين اگر در ماه رمضان نزديک طلوع فجر بيدار شد و محتاج به غسل است و وقت تنگ است تيمم کند و بعد غسل کند.

سؤال: مؤمني وقت نماز در خواب است آيا بر ديگران لازم است که او را قهرا بر سبيل وجوب از خواب براي نماز بيدار کنند يا نه و فرقي در اول وقت و آخر وقت هست يا نه و آيا اگر يکي خواست او را بيدار کند و او بيدار نشد از ديگران اين تکليف ساقط است يا نه و حد اصرار و تأکيد در بيدار کردن چه حد است؟

جواب: مستحب است بيدار کردن نائم از براي نماز و حد آن اين است که اذان خود را بلند بگويد که او بيدار شود و در آخر وقت تأکيد کند که مؤمن به اداي نماز خود برسد بهتر است و اين استحباب از براي هرکس که حاضر است هست و وجوبي ندارد.

سؤال: نشستن بعد از سجده دويم که استقرار و طمأنينه در جلوس حاصل شود در رکعت اول و سوم از نماز واجب است يا نه؟

جواب: استقرار بعد از هر سجده‌اي در نماز واجب است خصوص در سجده دويم در رکعت اول و سيوم چرا که دويمي ترک مي‌کرد اين استقرار را و عمل عامه بر ترک است و عمل خاصه بر استقرار است.

سؤال: جوراب نجس در نماز در پاي داشتن چه صورت دارد؟

جواب: در چيزي که به تنهايي در آن نتوان نماز کرد مثل جوراب و موزه و بند زير جامه و نعل و کلاه و امثال اينها اگر نجس باشد مي‌توان در آنها نماز کرد و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته تمت.