بازم سلام
میخواستم من را کمی راهنمایی کنیدبرای اینکه چگونه میتوان ازمطالب سایتتون که در مورد حقانیت مکتب است وهمچنین جواب ودفاعیه هاتون دربرابر شبهات وسوالات وارده برمکتب آگاه شد؟
راستی میخواستم منبعی رابشما معرفی کنم تااز شما برای پاسخ دادن به بطوردقیق به ان بهرمند شویم انشاا…
درسایت کتاب قائمیه اصفهان کتاب پرسش و پاسخ ها پیرامون عقاید شیخیه (زمینه ساز بابیت)ازتالیفات
حاج سیدمحمدباقرشفتی/www.ghaemiyeh.com
خداشماوپدربزرگوارتان راحفظ کند
باتشکر
السلام علی مولانا بقیه الله صلوات الله علیه و علی آبائه الکرام و امهاتهم الطاهرات و شیعتهم المنتجبین و سرورنا المکرم حفظه الله تعالی و اخوانناو اخواتناالمستبصر و محبیهم
ایام شهادت حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها و علی ابیها و بعلها و بنیها صلوات الله علیهم را خدمت آقا امام زمان عجل الله فرجه الشریف و بزرگان محضرش اعلی الله مقامهم و سرور معظم (میخواهم بنویسم وجودم فدایشان یاد این شعر افتادم که صلاحکار کجا و من خراب کجا) و شما و همه برادران و خواهران ایمانی تسلیت عرض مینمایم و امیدوارم به بزرگواری بیحدشان از تقصیرات و قصورات بیحدم درگذرند.بافتخار دوست داشتنتان بیزیم و انشاءالله خواهم مرد و در محشر خوام آمد. دوستتان میدارم.
با سلام و احترام
از اینکه در سال جدید به نوسازی و بهسازی ظاهر وبلاگ اقدام کرده و به قولی دستی به سر و گوش آن کشیدید بسیار خوشحالم و تشکر میکنم. البته همیشه جا برای بهتر شدن هست…
سلام علیکم. منظورتان از این همه اختلاف چیست؟ هیاهوی زیادی به وجود آمد؛ ولی محور همه اختلافات بحث لزوم وحدت ناطقی شیعی بود که به تبع آن بحث ضرورت هم پیش آمد و البته در این مباحث اختلافیِ پیشآمده،آقای مرحوم، حاج محمد کریم کرمانی اعلی الله مقامه میزان را بیان فرموده بودند و منکرین لزوم وحدت ناطق شیعی از عبارات صریح ایشان بر مدعای خود دلیل آوردند. اگر با ابعاد این قضیه آشنایی دارید، پاسخ خود را دریافتهاید و گرنه به مقدمات نیاز است… .
سلا م خدمت معتقد عزیز وسایر دوستان.یه مدتی برایم این موضوع سوال شده که طبق اصول اعتقادی مکتب تمام مخلوقات در عالم ذر با عقل سلیم وکامل سرنوشت وتمام امور مربوط به خودشون راانتخاب واختیار میکنند وهیچ اجبار وتفویض در امور نیست.در این صورت پس چرا برای خود مشکلات وگرفتاری اختیار کرده ایم؟مگر عقل کامل وسالم نداشتیم؟برای مثال چرا یک شخصی که مسلمان است برای خود پدر ومادر یا همسر غیر مسلمان انتخاب کرده است؟؟که هم در این دنیا سختی بسیار بکشد ومسلما همین انتخابش اورا از خیلی از توفیقات وخیرات منع ودور میکند.پس دراین صورت دیگر اجر اخروی وپاداش او هم کمتر از یک فرد معمولی که در خانواده ی اسلامی رشد کرده میشود.لطفا جواب سوالم را کامل وجامع با در نظر گرفتن تمام شبهات عرض کنید.ممنون ومن الله التوفیق
سلام علیکم. بحث جبر و تفویض و مسئله سرّ اختیار، از مباحث دامنهدار و مهمی است که از قدیم تا امروز درباره آن کتابها نوشته شده است. مخصوصا وقتی مبحث «قابلیت» مطرح میشود که هر کسی به اندازه قابلیتش فیضیابی کرد. و تازه اینجا ابتدای پرسش است که این اختلاف قوابل (قابلیتها) از کجاست و اگر این اختلاف از جانب خداست پس باز قوابل مجبورند و مسئله، جبر خواهد شد و اگر این اختلاف از خود ایشان است که این سخن معقولی نیست! و بزرگان اعلی الله مقامهم نظر خود را در این زمینه بیان فرمودهاند و حل اشکال کردهاند.
پاسخ به این سؤال، طولانی است و خود مقالهای مستقل میطلبد. مقالهای که در آن، ابتداءً باید مقدماتی ذکر شود و مطالبی؛ از جمله معنای قابلیت، معنای لفظ ذرّ و عالم ذر (ذر اول و ذر ثانی)، معنای نزول به این عالم، عهدهای علام ذر، کیفیت اخراج ذریه آدم از صلبها، عالم اَعراض و خلط و لخطهای آن و… .
ازاین رو عجالةً دو منبع معرفی میکنم که بیشک، بیش از آنچه در سؤال مطرح کردهاید به دست خواهید آورد. نخست رساله سِرّ اختیار، نگاشته عالم ربانی مرحوم حاج محمدباقر شریف طباطبایی اعلی الله مقامه که به زبان فارسی و روان این موضوع را بررسی فرمودهاند و دوم، کتاب پیشگفتار نبوت و ولایت، جلد سوم که مفصلتر از منبع اول به این موضوع پرداختهاند. در پایان از نداشتن فرصت برای تنظیم پاسخی مفصل پوزش میطلبم.
سلام علیکم جمیعا-بتازگی تصمیم به مطالعه مطالب سایت و شرکت در گفتگوها گرفتم.
واقعا خداوند را بخاطر این همه نعمت های ظاهری و باطنی شکر میکنم
حقیقتا که هر کدامشان از قال الفاظ و کلمات برون اند_فقط هر لحظه میتوانم، میگویم
اللهم ان هذا منک و من محمد و آل محمد ( ع )
الحمد لله علی اول النعم
اللهم انفعنا من علوم محمد و آل محمد
اللهم لا تجعل مصییتنا فی دینتا
الحمد لله الذی جعلنی من المتمسکین بولایه علی بن ابی طالب ( ع )
بنده با توجه به فرمایشات سرورعزیزمان فکر میکنم اصولیها به علت کنار گذاشتن امام زمان عج به انحراف رفته اند و اخباریها هم مشکلات خودشان را دارند و به غیر از مکتب استبصار کسی به هدف از خلقت نرسیده است . اما من چند چیز را میخواهم بدانم اول اینکه عده ای هستند میگویند اصولی هستند اما از نوع مرحوم مجلسی و مثل بقیه اصولیها نیستند.
دوم اینکه اگر مبنای کار اصولیها اشتباه است هر نوعی باشد دچار اشکال میباشد
وسوم اینکه اصلا مرحوم مجلسی اخباری بوده یا اصولی؟؟؟که به نظرمن مجلسی با هیچکدام به طور صد درصد اتفاق نظر ندارد.البته عقل من در حد اینکه نظر بدهد نیست.
اگر ممکنست حقیقت امر را در اختیار این حقیر نیز قراردهید
التماس دعا
سلام علیکم.
نخست اینکه بزرگان اعلی الله مقامهم از این بزرگوار به نیکی یاد کردهاند و فرمودهاند «و قد قال العلامة المجلسی» و… . همچنین در مقدمات کفایةالمسائل است که آقای شریف طباطبایی اعلی الله مقامه میفرمایند بعضی از متأخرین از اصولیین ادعای انسداد باب علم کردند و «قد انکر علیهم جمعٌٍ من العلماء الابرار» و از این علمای ابرار برخی انکارِ همراه تصلب داشتند مانند مرحوم استرابادی و برخی انکار بدون تصلب «کالمجلسی و الشیخ حرّ العاملی و الشیخ یوسف و امثالهم رحمهم الله جمیعا من الاولین و الاخرین.» و در مواضع مختلف به کتاب زادالمعاد این مرحوم و دیگر کتب ایشان ارجاع دادهاند.
نکته دیگر اینکه در سخنرانی 29ذیقعده1407 صریحا مرحوم مجلسی را از فقها و اخباریین و محدثین بر میشمارند و در سخنرانی 7شوال1408 موضع شفاف این بزرگوار را ذکر میفرمایند که «مخالف صریح و سرسخت با فلاسفه و عرفاست و حتی در بسیاری از مواضع با مباحث آنها مخالفت کرده است.»
نکته آخر اینکه در کنار تمام ویژگیهای این بزرگوار و در کنار مقام والای ایشان، باید گفت بنابر مبانی مکتب استبصار به بعضی از بررسیهای ایشان نقدهایی وارد است؛ از جمله بررسی ایشان درباره حدیث «ان میتا اذا مات لمیمت…» که در کتب مکتبی شرح و بسط داده شده است.
سلام علیکم.باتشکر از شما.اصولیها هم چند دسته هستند. بعضی هاشون قائل به وحدت وجودند و بعضی به وحدت وجود قائل نیستن.من میخام اولا بفرمایید ایا انحراف اصولی بودن مانند وحدت وجود باعث هلاکت میشود ؟واگر مقاله یا مطلب ویا کتابی که توضیح کامل در باره اصولی ها و مبنای فکری انها باشدمرا راهنمایی نمایید .
سلام علیکم. اینگونه نیست که نوشتهاید… به مقدمات فصلالخطاب صغیر مراجعه کرده و مجملاً تفاوت مبنای مکتبی و اصولیین و اخباریین را مطالعه نمایید.
سلام باعرض سلام خدمت شما همه عزیزان
یک سوال دارم در موردکراهت لباس مشکی
باتوجه به مطلب کتاب شریف گزیده حدیقه الاخوان مورد526 منظور مولای بزرگوار اعلی الله… چه بوده است.؟؟؟
سلام علیکم
یک شخصی نظرش راجع وحدت وجود اینست:
در پاسخ این جانب که پرسیدم : « آیا وحدت وجودی را که اهل عرفان می گویند ، قبول دارید یا نه ؟ » ، فرمودند :
آنان از این جهت مصیب هستند و از یک جهت ، در اشتباه . جهت اصابه ، آن است که آنچه می بینند ، دروغ نیست ، و جهت اشتباه ، آن که آنچه میبینند ، با کثرت حقیقیه منافات ندارد .
آنچه می بینند واحد است ، تجلی حضرت حق است . موضوع تجلی ،در قرآن و روایات اسلامی ، مطرح است ، الی ماشا الله .
آنان وحدت حُکمیه را با وحدت حقیقیه اشتباه کرده اند .من معتقد به وحدت حُکمیه و کثرت حقیقیه هستم و ندیدم کسی (این مطلب را)گفته باشد .
آنها هم که قائل به وحدت حقیقیه هستند ، عملا همین اعتقاد را دارند .مثل سید ……. ، که یک شب تا صبح گریه میکند . اگر وحدت حقیقیه باشد ،گریه برای چه ؟
قرآن و احادیث اسلامی وحدت حقیقیه را رد میکند (کانا یاکلان الطعام). سپس اضافه کردند : (جمع میان ) کثرت حقیقیه و وحدت حقیقیه ، محال است ،مگر اینکه کسی بگوید تناقض محال نیست .
آنچه در روایات آمده که (یبصر به) و (یسمع به) ، اشاره به همان وحدت حُکمیه است . همچنین (لا فرق بینک و بینها الا انهم عبادک و خلقک و حدیث قرب نوافل )
…………. در ادامه ی توضیحاتشان در باره ی وحدت حقیقیه فرمودند : وقتی خورشید آمد ستارگان ، دیده نمی شوند اما واقعا هستند …
سلام علیکم.در مور انتقال جسد اموات به مشاهد مشرفه
جسم هورقلیایی بعد ازمرگ انشا ءلله توسط ملائکه به کربلا انتقال داده میشود .باتوجه به اینکه فرموده اند نباتیت بعد از چهل روز اثرش از جسم عنصری برداشته میشود و حیوانیت نیز به افلاک تعلق میگیرد. حال اثر انتقال جسم عنصری به کربلا چیست؟
سلام علیکم. وصیت به انتقال جسد اول (طبق اصطلاح شیخ مرحوم اعلی الله مقامه) به مشاهد مشرفه برای اظهار عقیده و درک ثواب دفنشدن در آن مشاهد است. چراکه این مشاهد مشرفه به ویژه کربلای معلا خانه سلامتی شیعیان است (لهم دارالسلام عند ربهم) و سلامتی از هر مرض و امن از هر خوفی است. و این سلامتی و این امنیت و این ثوابهای بزرگ، برای آخرتِ انسان بسیار مفید است. برای همین است که مرحوم آقای کرمانی اعلی الله مقامه میفرمایند حتی اگر کسی در آن سرزمین دفن نشود بلکه وصیت کرده باشد که او را به کربلا ببرند و نبرده باشند، باز سؤال نکیر و منکر ندارد و آزاری به او نمیرسد چرا که داخل وجه عنایت حسین علیهالسلام شده است و او کوتاهی نکرده، نهایت عیال او کوتاهی کردهاند. و میفرمایند حتی اگر در دل داشت که وصیت کند ولی به جهت مرضی یا عرضی وصیت میسر نشد و به همان نیت مُرد، باز هم رُعبی به او نخواهد رسید.
و چون مطلقاً نوشتهاید که ملائکه نقاله جسد دوم را به محل اصلی و قبر اصلی منتقل میکنند، باید عرض کنم که البته این انتقال هم شرایطی دارد که اگر مهیا شد، انجام میشود. به این عبارت از کتاب مبارک ارشاد توجه مینمایید:
«پس آن ملك [نقال] موكل است به پاككردن نسبتهاي عرضي بدن انسان. پس چون عرض را پاك كرد او را ميبرد. و بسا باشد كه كسی را نقاله ببرند پيش از پاكشدن اعراض او به واسطه اسبابی كه خدا خواهد و بسا آنكه بگذارند تا اعراض او پاك شود و نقاله طبيعي بدن اصلي او را ببرند به محل اصلی او و بسا آنكه اهل و عيالش آن را ببرند به محل اصلی كه ديگر حاجتی به نقاله نباشد.»
سلام علیکم.در مورد زائران مستبصر که به مشهد الرضا مشرف میشوند ودر خیابان امام رضا ع و کلا مکانهایی که پشت به حضرت میشود تذکر داده میشودکه نماز در این مکانها اشکال دارد میگویند سختگیری است.ایا استقرار در این مهمانسراها که پشت به حضرت است اشکال دارد چون به هر حال در اینجاها نماز هم خوانده میشود.؟
مورد دوم زیارت امامزادگان و یا سایر بزرگانی که دارای مقام هستند پشت نکردن در هنگام نماز بسیار خوب است ولی اگر در حرمهای ایشان جایی برای نماز در شرایط رو به ایشان نباشد الویت با اینست که نماز بعدا در جایی دیگر خوانده شود ؟ و ایا مرحوم مجلسی هم شامل این بزرگان میشوند که پشت به ایشان بی احترامی باشد؟
سلام علیکم. برای ما فرمودهاند که حُکم «الامام لایقدم و لایساوی» مربوط به خود قبرهای مطهر و مقدس معصومین علیهم السلام است و نظر به اینکه ضریحهای حرمها نشانه آن قبور است، از باب احترام بر آن ضریحها نباید مقدم شد و نباید مساوی هم ایستاد به طوری که با قبر مطهر برابر باشد ولی اگر حائلی باشد از قبیل دیوار حرمها در رواقها و یا در صحنها اشکالی ندارد.
درباره سؤال دیگر: در این باره فرمایشی صریحی نیافتم؛ اگرچه مجملا باید سعی کنیم اعمالی که منافیِ با احترامگذاردن به آن شخصیت است انجام ندهیم و این شخصیت به ترتیب مراتب (بعد از ائمه علیهمالسلام) شامل انبیا، کاملان، امامزادگان و علما و صلحا است.
سلام علیکم .باسپاس فراوان. در مورد حرمهای ائمه ظاهرا کلا در داخل حرمها پشت به حضرت نماز خواندن صحیح نمیباشد.البته براساس اینکه مثلا فرموده اند مسجد گوهرشاد نماز صحیح نیست و یا اینکه استاد بزرگوار در سفر به اعتاب مقدسه طوری منزل اختیار میکنند که پشت به امام نباشد . در این باب یک حدیث هم در جلد 13 بحار هست که اینرا تایید میکند. ضمن اینکه در مشهد هم منزل رفقا طوری انتخاب میشود که پشت به حضرت نباشد. البته من منظور شما را درست متوجه نشدم که مثلا درب مانع حساب میشود یعنی نماز خواندن در صحن جامع رضوی یا مسجد گوهر شاد مثلا بلا اشکال است؟
سلام علیکم.با تشکر از شماالبته من نمیدانستم که دیوار مانع میشود و خواندن نماز صحیح است.البته دیگران هم تا این حد را رعایت میکنند.اهل ایمان طبق دیده ها در حرمهای مطهر طوری نماز میخوانند که در هیچ کجای حرم پشت به حضرات معصومین قرار نگیرند یا شیخ مرحوم و سید بزرگوار طوری منزل اختیار می نمودند که پشت به حضرت نباشندکه این عمل بزرگان و اهل ایمان دلایل متعددی دارد.حتی من در گذشته از معلمهای عزیز شنیدم منزلهایشان را طوری انتخاب کرده اند که پشت به حرم نباشد.چند تا مطلب در اینباره شنیده بودم که اگر سندهایش را یافتم بیشتر مزاحمتان در این باب خواهم شد. باز هم ممنون از راهنماییهایتان.
سلام علیکم. اشتباه من این بود که بین احترام به حضرت و صحت نماز فرق نگذاشته بودم.اینکه در حرمهای مطهر به احترام پشت به حضرت نماز خوانده نشودرا فکر میکردم در صحت نماز هم اشکال ایجاد میشود و بحث مانع را نمیدانستم.باز هم تشکر از شما
سلام علیکم
در یک جمعی صحبت از روز جمعه بود یک شخصی نظرش راجع به غمگین بودن عصرهای جمعه این بود که به خاطر امام زمان عج نیست بلکه به خاطر اینست که عصرهای پنجشنبه اموات ازاد میشوند به اهل خود سر بزنند ولی عصر جمعه به خاطر اینکه اموات ناراحت میشوند به علت غفلت اقوامشان از خیرات دادن بر انها و برگشتن به حالت ناراحتی عصرهای جمعه انسان احساس ناراحتی میکند.شخص دیگری گفت عصرهای جمعه هم باروزهای دیگر تفاوتی ندارد و این یک احساس بی اساس است.
اگر این واقعیت دارد نظر مکتب استبصار چیست؟
سلام علیکم. با توجه به آن سخن مشهور عربی که «ثبت الأرش ثم انقش» (طبق ضبطی؛ اگرچه مشهور العرش است) ابتدا باید وجود این حزن را ثابت کرد و سپس به دنبال فلسفه آن گشت. حقیر به فرمایش مکتبیِ صریحی دراین باره برخورد نکردم که وجود چنین حزنی را اثبات و سپس علتش را بیان کند و اگر شخصی به دست آورد، خوشحال میشوم که آگاه شوم.
در احادیثی بیان فرمودهاند که با شروع شب، مؤمنان محزون میشوند و گریه میکنند که شاید روی جهاتی باشد از جمله اینکه یک روز دیگر از عمر گذشت؛ در این روز چه کردیم… یا اینکه فرصتی است برای توبه و انابه. به هر وجهی که باشد، امام علیهالسلام این حزن را با شب مقرون میفرماید: إِذَا جَنَّهُمُ اللَّيْلُ اتَّخَذُوا الْأَرْضَ فِرَاشاً وَ اسْتَقْبَلُوهَا بِجِبَاهِهِمْ، كَثِيرٌ سُجُودُهُمْ، غَزِيرَةٌ دُمُوعُهُمْ، كَثِيرٌ دُعَاؤُهُمْ، كَثِيرٌ بُكَاؤُهُمْ، يَفْرَحُ النَّاسُ وَ هُمْ يَحْزَنُونَ.
سلام علیکم.
سوالی برایم پیش امده که اگر ممکن است جواب مختصری عنایت بفرمایید.
در فرمایشات مختلف،مکرر به این موضوع اشاره شده است که باذات خدا چیزی قرین وشریک نیست.و اول چیزیکه خداوند افرید مشیت بود.که در روایت داریم که مشیت را به خودش وسایر مخلوقات را به مشیت افرید.
از طرفی دیگر به اجماع شیعه وسنی محمد وال محمد اول ما خلق الله هستند.
لطفا سازگاری این دو بحث را که هر دوهم حق ودرست هست را مطرح بفرمایید.
سلام علیکم. جواب مختصر این است که در این گونه روایات اشاره به یک حقیقت است؛ اما از حیثها و جهتها و اعتبارهای مختلف. مثلا از حیثی و به اعتباری میفرمایند اول ما خلق الله مشیت است، و به اعتباری میفرمایند عقل است و به اعتباری میفرمایند «اول ما خلق الله نور نبیک یا جابر» و… . اما چه اعتباری و چه حیثی، بحث مفصلی است که بزرگان هم اشاره فرمودهاند.
سلام علیکم. برخی از اهل فضل احتمال میدهند که جناب حبیب رحمة الله علیه نیز با سایر شهدا دفن شده است و این ضریح فعلی، نمادی است برای این بزرگوار که به علت شهادتش هنگام نمازخواندن حضرت صلوات الله علیه ساخته شده است.
سلام علیکم،دریکی از سایت ها این مطلب را در مورد مکتب شیخیه نوشته بودند:
در حال حاضر یکی از فقهای شیعه در عراق به نام حاج سید علی موسوی ساکن بصره زعامت طایفهٔ شیخیه را بر عهده دارد.
برایم سوال شد که این سید علی موسوی کیست؟
التماس دعا
سلام علیکم. وی وکیل زینالعابدینخان کرمانی است و ساکن بصره است. و منظور از طایفه شیخیه در عبارتی که نقل کردید، «شیخیه ناطقیه» است (بنا بر این فرض که این اصطلاح صحیح باشد.)
سلام علیکم
نظرتون راجبه قانون جذب چیه؟ اصل مسئله این است که هر کسی مثل خودش را جذب میکند وبه همین دلیل میگویند که خودتان خوب باشید تا انسان های خوب جذبتان شوند ودر علم روانشناسی این یکی از قانون های عالم است که به آن قانون جذب میگویند.
مثلا برای اثبات این موضوع از ایات قرآن استناد میکنند.
برای مثال ایه ی۲۶ سوره نور که میفرماید:
الطیبات لطیبین والخبیثات للخبیثین….
ایا همچنین قانونی در عالم امکان وجود دارد واستناد به این ایه در این زمینه درست است؟
سلام علیکم
متأسفانه فعلا به علت کارهایی که در دست است، فرصت پاسخگویی مفصل ندارم. قانون جذبی که مطرح شده است، فراتر از این دو خطی است که نوشتهاید. باید گفت بحثی است که در آن غث و سمین به هم بافته شده است. چند سال پیش درباره این قانون متنی را در وبلاگ منتشر کردم. برای آشنایی با بحث جذب از دیدگاه حق، کتاب تأویل الاحادیث را تورقی داشته باشید.
سلام علیکم
درصفحه۳۴۸ کتاب ارشادالعوام جلد اول( چاپ قدیم)در بخش توضیح مقام ابواب اینطور امده است:
بپرهیز از انکه چون بباب برسی خود باب را ببینی و از او چیزی طلبی. اگر چنین کردی رو به حجاب کرده وباب وقتی باب است که خودش پیدا نباشد و اندرون خانه از آن پیدا باشد و انکه خودش پیداست حجابست………
بفهم چه میگویم میگویم از باب باید داخل شد ودر باب ایستاد و از باب طلب باید کرد تا صاحب خانه از ان باب هر چه میخواهی بتو بدهد…..
آیا اینگونه دعا کردن که ما حاجاتمان را از اولیاء خدا ( محمد وال محمد علیهم السلام) بخواهیم ولی ایشان را به درگاه خدا بنده ونیازمند بدانیم و ایشان را مستقل ندانیم، صحیح است؟؟؟ منظور از اینکه میفرمایند که باب وقتی باب است که خودش پیدا نباشد و اندرون خانه از آن پیدا باشد، چیست؟؟؟
آیا منظور اینست که چون این بزرگواران خودرا به درگاه خدا نیست ونابود کرده اند ودیگر هیچ خودی از خود برجای نگذاشته اند و سر تا پا خدا نما شده اند،از این جهت اندرون خانه( صفات واسما ءالهی) را برای خلق نمایش میدهند.
آیا منظور از پیدا بودن اندرون خانه را درست متوجه شده ام و اینگونه دعا کردن صحیح است؟؟
اگر توضیح اجمالی یا مطلب وکتابی را برای مطالعه بیشتر در این مورد اشاره بفرمایید ممنون میشوم.
التماس دعا وتشکر فراوان
سلام علیکم
من مدت زیادیه که دارم روی مکتب شیخیه تحقیق میکنم و خدا را شکر تقریبا به یقین رسیدم درباره حقیت این سلسله جلیله با مطالعه کتب مشایخ اع ولی هنوز یک سری ابهامات برایم باقی مانده که نتوانستم به جواب قانع کننده ای برسم.
دربعضی کتب مرحوم کرمانی مثل ارشادالعوام چندین بار تاکید کردند که این زمین است که ثابت است و اسمانها و ستارگان به دور زمین میچرخند و در کتابی از اقای همدانی که در سایت کتابخانه مجلس نسخه دیجیتال ان هست باز در این باره کتابی مخصوص به این امر نوشته شده است که شبهه ای نمیماند که واقعا و نه از باب تشبیه عقیده بزرگان بر این است ودر این زمانه بدیهی شده است که امربرعکس است.
بسیار سپاسگزار میشوم که پاسخ این شبهه را بفرمایید یا منبعی برای مطالعه بیشتر در اختیار بنده قرار دهید.
التماس دعا
سلام علیکم
در بررسیهایی که مدتها پیش داشتم، به نتایجی درباره این مسئله رسیدهام که اگر فرصتی شد باید تنظیم کرده و برایتان ایمیل کنم.
در کنار مسئلهای که ذکر کردهاید، مسئلههای دیگری، شاید مسئلههای مهمتری وجود دارد. آیا بحث وحدت ناطق را حل فرمودهاید یا خیر؟ خوشحال میشوم نتایج خود را در این باره به اشتراک بگذارید.
سلام علیکم
درباره ناطق واحد چند کتاب را خواندم ازکتب مشایخ سلسله شیخیه ناطقیه مثل رساله اسحاقیه که از اقای محمد خان کرمانی فرزند محمد کریم خان کرمانی است که در ظاهر ایشان مساله ناطق واحد را بیان کردند.
در این کتاب ناطق را دسته بندی کردند و ناطق واحد را در اصل باب امام میدانند که قطب زمینی است قطب نقبا است و ولایت امام از ایشان جاری است مثل حضرت سلمان و سفینه و رشید هجری و جابر جعفی و مفضل و امثال این بزرگان که حضرات معصومین ع انان را باب خود معرفی کرده اند و در انجا مطرح شده که در این زمان ایشان هم مانند امام در غیبت هستند به استناد حدیث حضرت صادق ع که فرمودند با غیبت امام دوازدهم باب ایشان هم غایب میشود.
اما ان چیزی که موجب اختلاف شده این است که درباره ناطق مساله دیگیری هم بیان میکنند و ان این است که در هر زمان به عالمی زنده و ظاهر اشاره دارند که مسلط به علوم اهل بیت است و حلال و حرام را در هر مساله ای میداند و میتواند از قران و احادیث و دلیل عقلانی و … حکم هرحلال و حرامی را بیان کند و وجود این عالم را ضروری میدانند در هر عصری و ان را در هر عصر یک نفر میدانند که حامل علوم مشایخ است و مرجع کل میباشد و بقیه از او روایت میکنند و در رساله اسحاقیه ویژگی ها وصفات این شخص را بیان کرده اند و این شخص باید این صفات را داشته باشد.
در این موضوع اختلاف پیش امد بین اقای محمد خان و اقای همدانی و اقای همدانی در نامه ها و کتب بسیاری هم ردیه نوشته اند بر این موضوع و حتی در یک کتاب که در جواب کسی بود بیان داشتند که این مذهب ازاسمان نیامده است و خود مرحوم کرمانی این ادعا را نداشتند و در زمان مرحوم کرمانی ایشان کتابی به نام میزان مینویسند و وقتی به اقای کرمانی ان را نشان میدهند ایشان میفرمایند که خود میرزا محمد باقر میزان هستند.
در کتابی که از کتابخانه دیجیتال مجلس پیدا کردم در انتهای ان ماجرای ملا صادق بابی فرستاده باب به کرمان برای دعوت اقای کرمانی به سوی خودش را بیان کرده که در انجا اقای کرمانی به فرستاده باب که خودش شاگرد مرحوم سید کاظم رشتی اع بوده است نکاتی رار بیان میکنند که بسیار جالب است از انجمله این است که خیلی شفاف ایشان ادعای تسلط بر نقطه علم را میکنند و تمام سلسله و شاگردان سید مرحوم را در همه علوم محتاج به خود میدانند و ملا صادق میگوید من از خود مرحوم رشتی شنیدم که فرمودند که نقطه علم نزد تو است.
به هر حال در این مساله هر دو طرف ادعا میکنند که مشایخ قبلی طرف ایشان بوده اند و دلایل از کتب انان می اورند.
البته من درباره این مساله هنوز در حال تحقیق هستم و اینها بخشی از نتایج تحقیقات من بود چون هنوز به نظر خودم در این باره نظر دادن برای من زود است ولی تا اینجا به حقانیت مرحوم اقای کرمانی و مشایخ قبل ایشان یقین پیدا کردم و تا به حال بسیار سخت گیرانه این تحقیق را انجام دادم و به این مقدار شناخت رسیدم و الان تحقیق بر سر جانشینی ایشان را با جدیت بیشتری دنبال میکنم و هنوز مسایل بسیاری وجود دارند که باید تلاش کرد تا فهمید و البته به این وعده الهی یقین دارم که کسی که دنبال حق باشه به اون میرسه.
سپاس از شما. به علت اهمیت این موضوع، اگر صلاح دانستید و مناسب، انشاء الله در فرصتی مقتضی این بحث را به طور مستدل ادامه دهیم و شواهد گوناگون را تحلیل کنیم.
باسلام وخسته نباشید
لطفا توضیحی درباره این قسمت از کتاب مبارک ارشادالعوام به آدرس جلد اول/مقصود سوم در معرفت مقام ابوابیت پیغمبر/فصل5(صفحه379 چاپ جدید) بدهید که فرموده اند:(( پس علت فاعلی که قبل از همه معلولات است باید عین ذات پیغمبر باشد وآن بزرگوار صفت فاعلیت خدا باشد وعلت همه اشیاء))
لطفا توضیحی در خور فهم ناقصی همچو من بدهید.
سلام علیکم
مقاله ای که درباره حسادت به مشایخ بزرگوار و همچنین پیشینه آن در سلسله علما نوشتید بسیار جالب بود.
اگر امکانش هست درباره اختلافات درون سلسله شیخیه بر سر جانشینی مرحوم کرمانی هم مقاله ای بنویسید.
با تشکر
بازم سلام
میخواستم من را کمی راهنمایی کنیدبرای اینکه چگونه میتوان ازمطالب سایتتون که در مورد حقانیت مکتب است وهمچنین جواب ودفاعیه هاتون دربرابر شبهات وسوالات وارده برمکتب آگاه شد؟
راستی میخواستم منبعی رابشما معرفی کنم تااز شما برای پاسخ دادن به بطوردقیق به ان بهرمند شویم انشاا…
درسایت کتاب قائمیه اصفهان کتاب پرسش و پاسخ ها پیرامون عقاید شیخیه (زمینه ساز بابیت)ازتالیفات
حاج سیدمحمدباقرشفتی/www.ghaemiyeh.com
خداشماوپدربزرگوارتان راحفظ کند
باتشکر
السلام علی مولانا بقیه الله صلوات الله علیه و علی آبائه الکرام و امهاتهم الطاهرات و شیعتهم المنتجبین و سرورنا المکرم حفظه الله تعالی و اخوانناو اخواتناالمستبصر و محبیهم
ایام شهادت حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها و علی ابیها و بعلها و بنیها صلوات الله علیهم را خدمت آقا امام زمان عجل الله فرجه الشریف و بزرگان محضرش اعلی الله مقامهم و سرور معظم (میخواهم بنویسم وجودم فدایشان یاد این شعر افتادم که صلاحکار کجا و من خراب کجا) و شما و همه برادران و خواهران ایمانی تسلیت عرض مینمایم و امیدوارم به بزرگواری بیحدشان از تقصیرات و قصورات بیحدم درگذرند.بافتخار دوست داشتنتان بیزیم و انشاءالله خواهم مرد و در محشر خوام آمد. دوستتان میدارم.
با عرض سلام می خواستم ببینم آیا می شود سوالات شرعی را هم از طریق این سایت مطرح نمود و جواب گرفت
سلام علیکم. از طریق سایت یا ایمیل.
با سلام و احترام
از اینکه در سال جدید به نوسازی و بهسازی ظاهر وبلاگ اقدام کرده و به قولی دستی به سر و گوش آن کشیدید بسیار خوشحالم و تشکر میکنم. البته همیشه جا برای بهتر شدن هست…
ان شا ا… که در ظاهر و باطن از بهترینها باشید
سلام علیکم. سپاسگزارم
سلام با این همه اختلافی که در سلسله بین باقریه و ناطقیه رخ داده میزان چیست و اگر فردی میزان است باید چه ویژگی داشته باشد؟
سلام علیکم. منظورتان از این همه اختلاف چیست؟ هیاهوی زیادی به وجود آمد؛ ولی محور همه اختلافات بحث لزوم وحدت ناطقی شیعی بود که به تبع آن بحث ضرورت هم پیش آمد و البته در این مباحث اختلافیِ پیشآمده،آقای مرحوم، حاج محمد کریم کرمانی اعلی الله مقامه میزان را بیان فرموده بودند و منکرین لزوم وحدت ناطق شیعی از عبارات صریح ایشان بر مدعای خود دلیل آوردند. اگر با ابعاد این قضیه آشنایی دارید، پاسخ خود را دریافتهاید و گرنه به مقدمات نیاز است… .
سلا م خدمت معتقد عزیز وسایر دوستان.یه مدتی برایم این موضوع سوال شده که طبق اصول اعتقادی مکتب تمام مخلوقات در عالم ذر با عقل سلیم وکامل سرنوشت وتمام امور مربوط به خودشون راانتخاب واختیار میکنند وهیچ اجبار وتفویض در امور نیست.در این صورت پس چرا برای خود مشکلات وگرفتاری اختیار کرده ایم؟مگر عقل کامل وسالم نداشتیم؟برای مثال چرا یک شخصی که مسلمان است برای خود پدر ومادر یا همسر غیر مسلمان انتخاب کرده است؟؟که هم در این دنیا سختی بسیار بکشد ومسلما همین انتخابش اورا از خیلی از توفیقات وخیرات منع ودور میکند.پس دراین صورت دیگر اجر اخروی وپاداش او هم کمتر از یک فرد معمولی که در خانواده ی اسلامی رشد کرده میشود.لطفا جواب سوالم را کامل وجامع با در نظر گرفتن تمام شبهات عرض کنید.ممنون ومن الله التوفیق
سلام علیکم. بحث جبر و تفویض و مسئله سرّ اختیار، از مباحث دامنهدار و مهمی است که از قدیم تا امروز درباره آن کتابها نوشته شده است. مخصوصا وقتی مبحث «قابلیت» مطرح میشود که هر کسی به اندازه قابلیتش فیضیابی کرد. و تازه اینجا ابتدای پرسش است که این اختلاف قوابل (قابلیتها) از کجاست و اگر این اختلاف از جانب خداست پس باز قوابل مجبورند و مسئله، جبر خواهد شد و اگر این اختلاف از خود ایشان است که این سخن معقولی نیست! و بزرگان اعلی الله مقامهم نظر خود را در این زمینه بیان فرمودهاند و حل اشکال کردهاند.
پاسخ به این سؤال، طولانی است و خود مقالهای مستقل میطلبد. مقالهای که در آن، ابتداءً باید مقدماتی ذکر شود و مطالبی؛ از جمله معنای قابلیت، معنای لفظ ذرّ و عالم ذر (ذر اول و ذر ثانی)، معنای نزول به این عالم، عهدهای علام ذر، کیفیت اخراج ذریه آدم از صلبها، عالم اَعراض و خلط و لخطهای آن و… .
ازاین رو عجالةً دو منبع معرفی میکنم که بیشک، بیش از آنچه در سؤال مطرح کردهاید به دست خواهید آورد. نخست رساله سِرّ اختیار، نگاشته عالم ربانی مرحوم حاج محمدباقر شریف طباطبایی اعلی الله مقامه که به زبان فارسی و روان این موضوع را بررسی فرمودهاند و دوم، کتاب پیشگفتار نبوت و ولایت، جلد سوم که مفصلتر از منبع اول به این موضوع پرداختهاند. در پایان از نداشتن فرصت برای تنظیم پاسخی مفصل پوزش میطلبم.
سلام علیکم جمیعا-بتازگی تصمیم به مطالعه مطالب سایت و شرکت در گفتگوها گرفتم.
واقعا خداوند را بخاطر این همه نعمت های ظاهری و باطنی شکر میکنم
حقیقتا که هر کدامشان از قال الفاظ و کلمات برون اند_فقط هر لحظه میتوانم، میگویم
اللهم ان هذا منک و من محمد و آل محمد ( ع )
الحمد لله علی اول النعم
اللهم انفعنا من علوم محمد و آل محمد
اللهم لا تجعل مصییتنا فی دینتا
الحمد لله الذی جعلنی من المتمسکین بولایه علی بن ابی طالب ( ع )
با سپاس فراوان،جزاکم الله خیرا
سلام علیکم
ایا مرحوم مجلسی اصولی بوده یا خباری؟
و ایا اصولی خوب هم داریم؟
سلام علیکم. شما چه فکر میکنید؟
بنده با توجه به فرمایشات سرورعزیزمان فکر میکنم اصولیها به علت کنار گذاشتن امام زمان عج به انحراف رفته اند و اخباریها هم مشکلات خودشان را دارند و به غیر از مکتب استبصار کسی به هدف از خلقت نرسیده است . اما من چند چیز را میخواهم بدانم اول اینکه عده ای هستند میگویند اصولی هستند اما از نوع مرحوم مجلسی و مثل بقیه اصولیها نیستند.
دوم اینکه اگر مبنای کار اصولیها اشتباه است هر نوعی باشد دچار اشکال میباشد
وسوم اینکه اصلا مرحوم مجلسی اخباری بوده یا اصولی؟؟؟که به نظرمن مجلسی با هیچکدام به طور صد درصد اتفاق نظر ندارد.البته عقل من در حد اینکه نظر بدهد نیست.
اگر ممکنست حقیقت امر را در اختیار این حقیر نیز قراردهید
التماس دعا
سلام علیکم.
نخست اینکه بزرگان اعلی الله مقامهم از این بزرگوار به نیکی یاد کردهاند و فرمودهاند «و قد قال العلامة المجلسی» و… . همچنین در مقدمات کفایةالمسائل است که آقای شریف طباطبایی اعلی الله مقامه میفرمایند بعضی از متأخرین از اصولیین ادعای انسداد باب علم کردند و «قد انکر علیهم جمعٌٍ من العلماء الابرار» و از این علمای ابرار برخی انکارِ همراه تصلب داشتند مانند مرحوم استرابادی و برخی انکار بدون تصلب «کالمجلسی و الشیخ حرّ العاملی و الشیخ یوسف و امثالهم رحمهم الله جمیعا من الاولین و الاخرین.» و در مواضع مختلف به کتاب زادالمعاد این مرحوم و دیگر کتب ایشان ارجاع دادهاند.
نکته دیگر اینکه در سخنرانی 29ذیقعده1407 صریحا مرحوم مجلسی را از فقها و اخباریین و محدثین بر میشمارند و در سخنرانی 7شوال1408 موضع شفاف این بزرگوار را ذکر میفرمایند که «مخالف صریح و سرسخت با فلاسفه و عرفاست و حتی در بسیاری از مواضع با مباحث آنها مخالفت کرده است.»
نکته آخر اینکه در کنار تمام ویژگیهای این بزرگوار و در کنار مقام والای ایشان، باید گفت بنابر مبانی مکتب استبصار به بعضی از بررسیهای ایشان نقدهایی وارد است؛ از جمله بررسی ایشان درباره حدیث «ان میتا اذا مات لمیمت…» که در کتب مکتبی شرح و بسط داده شده است.
سلام علیکم.باتشکر از شما.اصولیها هم چند دسته هستند. بعضی هاشون قائل به وحدت وجودند و بعضی به وحدت وجود قائل نیستن.من میخام اولا بفرمایید ایا انحراف اصولی بودن مانند وحدت وجود باعث هلاکت میشود ؟واگر مقاله یا مطلب ویا کتابی که توضیح کامل در باره اصولی ها و مبنای فکری انها باشدمرا راهنمایی نمایید .
سلام علیکم. اینگونه نیست که نوشتهاید… به مقدمات فصلالخطاب صغیر مراجعه کرده و مجملاً تفاوت مبنای مکتبی و اصولیین و اخباریین را مطالعه نمایید.
سلام باعرض سلام خدمت شما همه عزیزان
یک سوال دارم در موردکراهت لباس مشکی
باتوجه به مطلب کتاب شریف گزیده حدیقه الاخوان مورد526 منظور مولای بزرگوار اعلی الله… چه بوده است.؟؟؟
سلام علیکم. در مقالهای که درباره لباس سیاه نوشتم، توضیحاتی درباره این مطلب ذکر کردهام.
سلام علیکم
یک شخصی نظرش راجع وحدت وجود اینست:
در پاسخ این جانب که پرسیدم : « آیا وحدت وجودی را که اهل عرفان می گویند ، قبول دارید یا نه ؟ » ، فرمودند :
آنان از این جهت مصیب هستند و از یک جهت ، در اشتباه . جهت اصابه ، آن است که آنچه می بینند ، دروغ نیست ، و جهت اشتباه ، آن که آنچه میبینند ، با کثرت حقیقیه منافات ندارد .
آنچه می بینند واحد است ، تجلی حضرت حق است . موضوع تجلی ،در قرآن و روایات اسلامی ، مطرح است ، الی ماشا الله .
آنان وحدت حُکمیه را با وحدت حقیقیه اشتباه کرده اند .من معتقد به وحدت حُکمیه و کثرت حقیقیه هستم و ندیدم کسی (این مطلب را)گفته باشد .
آنها هم که قائل به وحدت حقیقیه هستند ، عملا همین اعتقاد را دارند .مثل سید ……. ، که یک شب تا صبح گریه میکند . اگر وحدت حقیقیه باشد ،گریه برای چه ؟
قرآن و احادیث اسلامی وحدت حقیقیه را رد میکند (کانا یاکلان الطعام). سپس اضافه کردند : (جمع میان ) کثرت حقیقیه و وحدت حقیقیه ، محال است ،مگر اینکه کسی بگوید تناقض محال نیست .
آنچه در روایات آمده که (یبصر به) و (یسمع به) ، اشاره به همان وحدت حُکمیه است . همچنین (لا فرق بینک و بینها الا انهم عبادک و خلقک و حدیث قرب نوافل )
…………. در ادامه ی توضیحاتشان در باره ی وحدت حقیقیه فرمودند : وقتی خورشید آمد ستارگان ، دیده نمی شوند اما واقعا هستند …
ایا این نظر تایید وحدت وجود به شکلی دیگر نیست؟
سلام علیکم. این نظریه آقای بهجت است که در کتاب زمزم عارفان نقل شده است.
ایا این نظر تایید وحدت وجود به نوعی دیگر نیست؟؟؟
سلام علیکم.در مور انتقال جسد اموات به مشاهد مشرفه
جسم هورقلیایی بعد ازمرگ انشا ءلله توسط ملائکه به کربلا انتقال داده میشود .باتوجه به اینکه فرموده اند نباتیت بعد از چهل روز اثرش از جسم عنصری برداشته میشود و حیوانیت نیز به افلاک تعلق میگیرد. حال اثر انتقال جسم عنصری به کربلا چیست؟
سلام علیکم. وصیت به انتقال جسد اول (طبق اصطلاح شیخ مرحوم اعلی الله مقامه) به مشاهد مشرفه برای اظهار عقیده و درک ثواب دفنشدن در آن مشاهد است. چراکه این مشاهد مشرفه به ویژه کربلای معلا خانه سلامتی شیعیان است (لهم دارالسلام عند ربهم) و سلامتی از هر مرض و امن از هر خوفی است. و این سلامتی و این امنیت و این ثوابهای بزرگ، برای آخرتِ انسان بسیار مفید است. برای همین است که مرحوم آقای کرمانی اعلی الله مقامه میفرمایند حتی اگر کسی در آن سرزمین دفن نشود بلکه وصیت کرده باشد که او را به کربلا ببرند و نبرده باشند، باز سؤال نکیر و منکر ندارد و آزاری به او نمیرسد چرا که داخل وجه عنایت حسین علیهالسلام شده است و او کوتاهی نکرده، نهایت عیال او کوتاهی کردهاند. و میفرمایند حتی اگر در دل داشت که وصیت کند ولی به جهت مرضی یا عرضی وصیت میسر نشد و به همان نیت مُرد، باز هم رُعبی به او نخواهد رسید.
و چون مطلقاً نوشتهاید که ملائکه نقاله جسد دوم را به محل اصلی و قبر اصلی منتقل میکنند، باید عرض کنم که البته این انتقال هم شرایطی دارد که اگر مهیا شد، انجام میشود. به این عبارت از کتاب مبارک ارشاد توجه مینمایید:
«پس آن ملك [نقال] موكل است به پاككردن نسبتهاي عرضي بدن انسان. پس چون عرض را پاك كرد او را ميبرد. و بسا باشد كه كسی را نقاله ببرند پيش از پاكشدن اعراض او به واسطه اسبابی كه خدا خواهد و بسا آنكه بگذارند تا اعراض او پاك شود و نقاله طبيعي بدن اصلي او را ببرند به محل اصلی او و بسا آنكه اهل و عيالش آن را ببرند به محل اصلی كه ديگر حاجتی به نقاله نباشد.»
سلام علیکم.در مورد زائران مستبصر که به مشهد الرضا مشرف میشوند ودر خیابان امام رضا ع و کلا مکانهایی که پشت به حضرت میشود تذکر داده میشودکه نماز در این مکانها اشکال دارد میگویند سختگیری است.ایا استقرار در این مهمانسراها که پشت به حضرت است اشکال دارد چون به هر حال در اینجاها نماز هم خوانده میشود.؟
مورد دوم زیارت امامزادگان و یا سایر بزرگانی که دارای مقام هستند پشت نکردن در هنگام نماز بسیار خوب است ولی اگر در حرمهای ایشان جایی برای نماز در شرایط رو به ایشان نباشد الویت با اینست که نماز بعدا در جایی دیگر خوانده شود ؟ و ایا مرحوم مجلسی هم شامل این بزرگان میشوند که پشت به ایشان بی احترامی باشد؟
سلام علیکم. برای ما فرمودهاند که حُکم «الامام لایقدم و لایساوی» مربوط به خود قبرهای مطهر و مقدس معصومین علیهم السلام است و نظر به اینکه ضریحهای حرمها نشانه آن قبور است، از باب احترام بر آن ضریحها نباید مقدم شد و نباید مساوی هم ایستاد به طوری که با قبر مطهر برابر باشد ولی اگر حائلی باشد از قبیل دیوار حرمها در رواقها و یا در صحنها اشکالی ندارد.
درباره سؤال دیگر: در این باره فرمایشی صریحی نیافتم؛ اگرچه مجملا باید سعی کنیم اعمالی که منافیِ با احترامگذاردن به آن شخصیت است انجام ندهیم و این شخصیت به ترتیب مراتب (بعد از ائمه علیهمالسلام) شامل انبیا، کاملان، امامزادگان و علما و صلحا است.
سلام علیکم .باسپاس فراوان. در مورد حرمهای ائمه ظاهرا کلا در داخل حرمها پشت به حضرت نماز خواندن صحیح نمیباشد.البته براساس اینکه مثلا فرموده اند مسجد گوهرشاد نماز صحیح نیست و یا اینکه استاد بزرگوار در سفر به اعتاب مقدسه طوری منزل اختیار میکنند که پشت به امام نباشد . در این باب یک حدیث هم در جلد 13 بحار هست که اینرا تایید میکند. ضمن اینکه در مشهد هم منزل رفقا طوری انتخاب میشود که پشت به حضرت نباشد. البته من منظور شما را درست متوجه نشدم که مثلا درب مانع حساب میشود یعنی نماز خواندن در صحن جامع رضوی یا مسجد گوهر شاد مثلا بلا اشکال است؟
سلام علیکم. اگر میسر است حدیث بحار را ذکر کنید و همچنین مستندات خود را از فرمایشها. آنچه در پاسخ نوشته بودم از بیانات مکتبی است.
سلام علیکم.با تشکر از شماالبته من نمیدانستم که دیوار مانع میشود و خواندن نماز صحیح است.البته دیگران هم تا این حد را رعایت میکنند.اهل ایمان طبق دیده ها در حرمهای مطهر طوری نماز میخوانند که در هیچ کجای حرم پشت به حضرات معصومین قرار نگیرند یا شیخ مرحوم و سید بزرگوار طوری منزل اختیار می نمودند که پشت به حضرت نباشندکه این عمل بزرگان و اهل ایمان دلایل متعددی دارد.حتی من در گذشته از معلمهای عزیز شنیدم منزلهایشان را طوری انتخاب کرده اند که پشت به حرم نباشد.چند تا مطلب در اینباره شنیده بودم که اگر سندهایش را یافتم بیشتر مزاحمتان در این باب خواهم شد. باز هم ممنون از راهنماییهایتان.
سلام علیکم. اشتباه من این بود که بین احترام به حضرت و صحت نماز فرق نگذاشته بودم.اینکه در حرمهای مطهر به احترام پشت به حضرت نماز خوانده نشودرا فکر میکردم در صحت نماز هم اشکال ایجاد میشود و بحث مانع را نمیدانستم.باز هم تشکر از شما
سلام علیکم
در یک جمعی صحبت از روز جمعه بود یک شخصی نظرش راجع به غمگین بودن عصرهای جمعه این بود که به خاطر امام زمان عج نیست بلکه به خاطر اینست که عصرهای پنجشنبه اموات ازاد میشوند به اهل خود سر بزنند ولی عصر جمعه به خاطر اینکه اموات ناراحت میشوند به علت غفلت اقوامشان از خیرات دادن بر انها و برگشتن به حالت ناراحتی عصرهای جمعه انسان احساس ناراحتی میکند.شخص دیگری گفت عصرهای جمعه هم باروزهای دیگر تفاوتی ندارد و این یک احساس بی اساس است.
اگر این واقعیت دارد نظر مکتب استبصار چیست؟
سلام علیکم. با توجه به آن سخن مشهور عربی که «ثبت الأرش ثم انقش» (طبق ضبطی؛ اگرچه مشهور العرش است) ابتدا باید وجود این حزن را ثابت کرد و سپس به دنبال فلسفه آن گشت. حقیر به فرمایش مکتبیِ صریحی دراین باره برخورد نکردم که وجود چنین حزنی را اثبات و سپس علتش را بیان کند و اگر شخصی به دست آورد، خوشحال میشوم که آگاه شوم.
در احادیثی بیان فرمودهاند که با شروع شب، مؤمنان محزون میشوند و گریه میکنند که شاید روی جهاتی باشد از جمله اینکه یک روز دیگر از عمر گذشت؛ در این روز چه کردیم… یا اینکه فرصتی است برای توبه و انابه. به هر وجهی که باشد، امام علیهالسلام این حزن را با شب مقرون میفرماید: إِذَا جَنَّهُمُ اللَّيْلُ اتَّخَذُوا الْأَرْضَ فِرَاشاً وَ اسْتَقْبَلُوهَا بِجِبَاهِهِمْ، كَثِيرٌ سُجُودُهُمْ، غَزِيرَةٌ دُمُوعُهُمْ، كَثِيرٌ دُعَاؤُهُمْ، كَثِيرٌ بُكَاؤُهُمْ، يَفْرَحُ النَّاسُ وَ هُمْ يَحْزَنُونَ.
سلام علیکم.
سوالی برایم پیش امده که اگر ممکن است جواب مختصری عنایت بفرمایید.
در فرمایشات مختلف،مکرر به این موضوع اشاره شده است که باذات خدا چیزی قرین وشریک نیست.و اول چیزیکه خداوند افرید مشیت بود.که در روایت داریم که مشیت را به خودش وسایر مخلوقات را به مشیت افرید.
از طرفی دیگر به اجماع شیعه وسنی محمد وال محمد اول ما خلق الله هستند.
لطفا سازگاری این دو بحث را که هر دوهم حق ودرست هست را مطرح بفرمایید.
ممنون ومن الله التوفیق
سلام علیکم. جواب مختصر این است که در این گونه روایات اشاره به یک حقیقت است؛ اما از حیثها و جهتها و اعتبارهای مختلف. مثلا از حیثی و به اعتباری میفرمایند اول ما خلق الله مشیت است، و به اعتباری میفرمایند عقل است و به اعتباری میفرمایند «اول ما خلق الله نور نبیک یا جابر» و… . اما چه اعتباری و چه حیثی، بحث مفصلی است که بزرگان هم اشاره فرمودهاند.
سلام علیکم.
چرا از نظر ظاهر حبیب بن مظاهر جدا از سایر شهدا مدفون شده اند؟وجداگانه زیارت میشوند؟
سلام علیکم. برخی از اهل فضل احتمال میدهند که جناب حبیب رحمة الله علیه نیز با سایر شهدا دفن شده است و این ضریح فعلی، نمادی است برای این بزرگوار که به علت شهادتش هنگام نمازخواندن حضرت صلوات الله علیه ساخته شده است.
ﺑﺴﻢ ﷲ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺍﻟﺮﺣﻴﻢ
ﺳﻼﻡ ﻋﻠﻴﮑﻢ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﻋﺰﻳﺰ
ﺍﮔﺮ ﻓﺮﺍﻏﺘﯽ ﺑﺮﺍﻳﺘﺎﻥ ﺣﺎﺻﻞ ﺷﺪ ﺩﺭ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺗﺤﺮﻳﻒ ﻗﺮﺁﻥ ﻫﻢ ﺑﻨﻮﻳﺴﻴﺪ
ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﺸﺘﺎﻗﻢ
ﺑﺎ ﺗﺸﮑﺮ
سلام بر شما بزرگوار. سپاس از پیشنهادتون. در فکر خواهم بود؛ تا خدا چه تقدیر کند.
سلام علیکم،دریکی از سایت ها این مطلب را در مورد مکتب شیخیه نوشته بودند:
در حال حاضر یکی از فقهای شیعه در عراق به نام حاج سید علی موسوی ساکن بصره زعامت طایفهٔ شیخیه را بر عهده دارد.
برایم سوال شد که این سید علی موسوی کیست؟
التماس دعا
سلام علیکم. وی وکیل زینالعابدینخان کرمانی است و ساکن بصره است. و منظور از طایفه شیخیه در عبارتی که نقل کردید، «شیخیه ناطقیه» است (بنا بر این فرض که این اصطلاح صحیح باشد.)
سلام علیکم
نظرتون راجبه قانون جذب چیه؟ اصل مسئله این است که هر کسی مثل خودش را جذب میکند وبه همین دلیل میگویند که خودتان خوب باشید تا انسان های خوب جذبتان شوند ودر علم روانشناسی این یکی از قانون های عالم است که به آن قانون جذب میگویند.
مثلا برای اثبات این موضوع از ایات قرآن استناد میکنند.
برای مثال ایه ی۲۶ سوره نور که میفرماید:
الطیبات لطیبین والخبیثات للخبیثین….
ایا همچنین قانونی در عالم امکان وجود دارد واستناد به این ایه در این زمینه درست است؟
سلام علیکم
متأسفانه فعلا به علت کارهایی که در دست است، فرصت پاسخگویی مفصل ندارم. قانون جذبی که مطرح شده است، فراتر از این دو خطی است که نوشتهاید. باید گفت بحثی است که در آن غث و سمین به هم بافته شده است. چند سال پیش درباره این قانون متنی را در وبلاگ منتشر کردم. برای آشنایی با بحث جذب از دیدگاه حق، کتاب تأویل الاحادیث را تورقی داشته باشید.
سلام علیکم
درصفحه۳۴۸ کتاب ارشادالعوام جلد اول( چاپ قدیم)در بخش توضیح مقام ابواب اینطور امده است:
بپرهیز از انکه چون بباب برسی خود باب را ببینی و از او چیزی طلبی. اگر چنین کردی رو به حجاب کرده وباب وقتی باب است که خودش پیدا نباشد و اندرون خانه از آن پیدا باشد و انکه خودش پیداست حجابست………
بفهم چه میگویم میگویم از باب باید داخل شد ودر باب ایستاد و از باب طلب باید کرد تا صاحب خانه از ان باب هر چه میخواهی بتو بدهد…..
آیا اینگونه دعا کردن که ما حاجاتمان را از اولیاء خدا ( محمد وال محمد علیهم السلام) بخواهیم ولی ایشان را به درگاه خدا بنده ونیازمند بدانیم و ایشان را مستقل ندانیم، صحیح است؟؟؟ منظور از اینکه میفرمایند که باب وقتی باب است که خودش پیدا نباشد و اندرون خانه از آن پیدا باشد، چیست؟؟؟
آیا منظور اینست که چون این بزرگواران خودرا به درگاه خدا نیست ونابود کرده اند ودیگر هیچ خودی از خود برجای نگذاشته اند و سر تا پا خدا نما شده اند،از این جهت اندرون خانه( صفات واسما ءالهی) را برای خلق نمایش میدهند.
آیا منظور از پیدا بودن اندرون خانه را درست متوجه شده ام و اینگونه دعا کردن صحیح است؟؟
اگر توضیح اجمالی یا مطلب وکتابی را برای مطالعه بیشتر در این مورد اشاره بفرمایید ممنون میشوم.
التماس دعا وتشکر فراوان
سلام علیکم
در همین کتاب شریفِ ارشادالعوام، در جلد اول به بخش توضیحِ جهت عبادت مراجعه فرمایید و در جلد چهارم به بحث مقام ابوابیت. وفقکم الله تعالی.
سلام علیکم
من مدت زیادیه که دارم روی مکتب شیخیه تحقیق میکنم و خدا را شکر تقریبا به یقین رسیدم درباره حقیت این سلسله جلیله با مطالعه کتب مشایخ اع ولی هنوز یک سری ابهامات برایم باقی مانده که نتوانستم به جواب قانع کننده ای برسم.
دربعضی کتب مرحوم کرمانی مثل ارشادالعوام چندین بار تاکید کردند که این زمین است که ثابت است و اسمانها و ستارگان به دور زمین میچرخند و در کتابی از اقای همدانی که در سایت کتابخانه مجلس نسخه دیجیتال ان هست باز در این باره کتابی مخصوص به این امر نوشته شده است که شبهه ای نمیماند که واقعا و نه از باب تشبیه عقیده بزرگان بر این است ودر این زمانه بدیهی شده است که امربرعکس است.
بسیار سپاسگزار میشوم که پاسخ این شبهه را بفرمایید یا منبعی برای مطالعه بیشتر در اختیار بنده قرار دهید.
التماس دعا
سلام علیکم
در بررسیهایی که مدتها پیش داشتم، به نتایجی درباره این مسئله رسیدهام که اگر فرصتی شد باید تنظیم کرده و برایتان ایمیل کنم.
در کنار مسئلهای که ذکر کردهاید، مسئلههای دیگری، شاید مسئلههای مهمتری وجود دارد. آیا بحث وحدت ناطق را حل فرمودهاید یا خیر؟ خوشحال میشوم نتایج خود را در این باره به اشتراک بگذارید.
سلام علیکم
درباره ناطق واحد چند کتاب را خواندم ازکتب مشایخ سلسله شیخیه ناطقیه مثل رساله اسحاقیه که از اقای محمد خان کرمانی فرزند محمد کریم خان کرمانی است که در ظاهر ایشان مساله ناطق واحد را بیان کردند.
در این کتاب ناطق را دسته بندی کردند و ناطق واحد را در اصل باب امام میدانند که قطب زمینی است قطب نقبا است و ولایت امام از ایشان جاری است مثل حضرت سلمان و سفینه و رشید هجری و جابر جعفی و مفضل و امثال این بزرگان که حضرات معصومین ع انان را باب خود معرفی کرده اند و در انجا مطرح شده که در این زمان ایشان هم مانند امام در غیبت هستند به استناد حدیث حضرت صادق ع که فرمودند با غیبت امام دوازدهم باب ایشان هم غایب میشود.
اما ان چیزی که موجب اختلاف شده این است که درباره ناطق مساله دیگیری هم بیان میکنند و ان این است که در هر زمان به عالمی زنده و ظاهر اشاره دارند که مسلط به علوم اهل بیت است و حلال و حرام را در هر مساله ای میداند و میتواند از قران و احادیث و دلیل عقلانی و … حکم هرحلال و حرامی را بیان کند و وجود این عالم را ضروری میدانند در هر عصری و ان را در هر عصر یک نفر میدانند که حامل علوم مشایخ است و مرجع کل میباشد و بقیه از او روایت میکنند و در رساله اسحاقیه ویژگی ها وصفات این شخص را بیان کرده اند و این شخص باید این صفات را داشته باشد.
در این موضوع اختلاف پیش امد بین اقای محمد خان و اقای همدانی و اقای همدانی در نامه ها و کتب بسیاری هم ردیه نوشته اند بر این موضوع و حتی در یک کتاب که در جواب کسی بود بیان داشتند که این مذهب ازاسمان نیامده است و خود مرحوم کرمانی این ادعا را نداشتند و در زمان مرحوم کرمانی ایشان کتابی به نام میزان مینویسند و وقتی به اقای کرمانی ان را نشان میدهند ایشان میفرمایند که خود میرزا محمد باقر میزان هستند.
در کتابی که از کتابخانه دیجیتال مجلس پیدا کردم در انتهای ان ماجرای ملا صادق بابی فرستاده باب به کرمان برای دعوت اقای کرمانی به سوی خودش را بیان کرده که در انجا اقای کرمانی به فرستاده باب که خودش شاگرد مرحوم سید کاظم رشتی اع بوده است نکاتی رار بیان میکنند که بسیار جالب است از انجمله این است که خیلی شفاف ایشان ادعای تسلط بر نقطه علم را میکنند و تمام سلسله و شاگردان سید مرحوم را در همه علوم محتاج به خود میدانند و ملا صادق میگوید من از خود مرحوم رشتی شنیدم که فرمودند که نقطه علم نزد تو است.
به هر حال در این مساله هر دو طرف ادعا میکنند که مشایخ قبلی طرف ایشان بوده اند و دلایل از کتب انان می اورند.
البته من درباره این مساله هنوز در حال تحقیق هستم و اینها بخشی از نتایج تحقیقات من بود چون هنوز به نظر خودم در این باره نظر دادن برای من زود است ولی تا اینجا به حقانیت مرحوم اقای کرمانی و مشایخ قبل ایشان یقین پیدا کردم و تا به حال بسیار سخت گیرانه این تحقیق را انجام دادم و به این مقدار شناخت رسیدم و الان تحقیق بر سر جانشینی ایشان را با جدیت بیشتری دنبال میکنم و هنوز مسایل بسیاری وجود دارند که باید تلاش کرد تا فهمید و البته به این وعده الهی یقین دارم که کسی که دنبال حق باشه به اون میرسه.
سپاس از شما. به علت اهمیت این موضوع، اگر صلاح دانستید و مناسب، انشاء الله در فرصتی مقتضی این بحث را به طور مستدل ادامه دهیم و شواهد گوناگون را تحلیل کنیم.
سلام علیکم
ان شاالله
باسلام وخسته نباشید
لطفا توضیحی درباره این قسمت از کتاب مبارک ارشادالعوام به آدرس جلد اول/مقصود سوم در معرفت مقام ابوابیت پیغمبر/فصل5(صفحه379 چاپ جدید) بدهید که فرموده اند:(( پس علت فاعلی که قبل از همه معلولات است باید عین ذات پیغمبر باشد وآن بزرگوار صفت فاعلیت خدا باشد وعلت همه اشیاء))
لطفا توضیحی در خور فهم ناقصی همچو من بدهید.
درباره علل اربعه، نوشتاری به ایمیل ارسال خواهم کرد که هم پاسخگوی این پرسش باشد و هم پاسخگوی پرسشی دیگر که لینکی را معرفی کرده بودید.
سلام علیکم
مقاله ای که درباره حسادت به مشایخ بزرگوار و همچنین پیشینه آن در سلسله علما نوشتید بسیار جالب بود.
اگر امکانش هست درباره اختلافات درون سلسله شیخیه بر سر جانشینی مرحوم کرمانی هم مقاله ای بنویسید.
با تشکر
سلام علیکم
در فکر هستم
اگر دوستان منابعی در این باره در نظر دارند، معرفی بفرمایند تا نوشتاری پربارتر تنظیم شود.