مكتب استبصار/ قسمت سوم

شناخت كاملين شيعه (۱)



 در قسمت گذشته، معيار و ملاكى براى شناخت بزرگان – اعلى اللّه مقامهم – بيان شد. در اين قسمت، ترجمه و مضمون عبارتى از آقاى مرحوم – اعلى اللّه مقامه – براى شناخت بزرگان نقل مى‏شود و اميدواريم كه مثمر ثمر واقع شود. البته نكته‏اى كه در هنگام خواندن متن بايد به آن توجه داشت، اين است كه اگر عبارات قدرى مشكل به نظر رسيد، نبايد دست از مطالعه و خواندن كشيد؛ بلكه با اندكى تأمّل و تفكر، مطلب فهميده خواهد شد.
 سيّد مرحوم – اعلى اللّه مقامه – در قسمتى از كتاب »اَلّلوامِعُ الحُسَيْنيّة« كه در معرّفى ائمّه‏عليهم‏السلام است، مى‏فرمايند: عِلْمُنا هذا … آقاى كرمانى، هنگام شرح كلمه‏ى »علمُنا؛ يعنى علمِ ما« بعد از ذكر تمام علوم ظاهرى و باطنى مى‏فرمايند:


 


شناخت كاملين شيعه (1)


 در قسمت گذشته، معيار و ملاكى براى شناخت بزرگان – اعلى اللّه مقامهم – بيان شد. در اين قسمت، ترجمه و مضمون عبارتى از آقاى مرحوم – اعلى اللّه مقامه – براى شناخت بزرگان نقل مى‏شود و اميدواريم كه مثمر ثمر واقع شود. البته نكته‏اى كه در هنگام خواندن متن بايد به آن توجه داشت، اين است كه اگر عبارات قدرى مشكل به نظر رسيد، نبايد دست از مطالعه و خواندن كشيد؛ بلكه با اندكى تأمّل و تفكر، مطلب فهميده خواهد شد.
 سيّد مرحوم – اعلى اللّه مقامه – در قسمتى از كتاب »اَلّلوامِعُ الحُسَيْنيّة« كه در معرّفى ائمّه‏عليهم‏السلام است، مى‏فرمايند: عِلْمُنا هذا … آقاى كرمانى، هنگام شرح كلمه‏ى »علمُنا؛ يعنى علمِ ما« بعد از ذكر تمام علوم ظاهرى و باطنى مى‏فرمايند:



 
    1- موقعيت مشايخ (اع) در درك علوم:



 »اين بزرگواران در شناخت اين علوم تنها هستند و در حقيقت »يكتا« هستند. آنچه را كه ديگران از آن وحشت داشتند، ايشان نسبت به آن نَرمَند. ديگران از وحشت تكذيب كردند ولكن ايشان به آن علوم اُنس گرفتند. ايشان به نور چراغدان محمّدوآل‏محمّدعليهم‏السلام و دلالت و هدايت كردن پيشوايان و راهنمايان خلق و با قدم‏هاى ولايت در اين علوم حركت كردند. با قدم‏هاى ولايت و با توشه‏ى تقوا اين راه را رفتند. ايشان به درجات اين علم و حقيقت بالا رفتند در حالى كه به ريسمان محكم الهى چنگ زده بودند. با دو بال »خوف« و »رجا« در مراتب آن پرواز كردند و پس از آن به آخرين مرتبه‏ى مقصد از افق اعلى رسيدند.


    2- الهام خداوند بر بزرگان (اع):



 خداى ايشان به ايشان وحى كرد آنچه را كه وحى كرد (و معلوم است كه مراد از وحى، الهام به مؤمن است؛ زيرا مؤمنان كامل را »مُحدث« مى‏گويند و اين بزرگواران هم كه كامل هستند). فؤاد ايشان دروغ نمى‏گويد. آنچه را كه ديده، درست ديده است. ديده‏هاى ايشان طغيان و خطا نكرده (حقيقت و واقعيت را ديده‏اند). آيات بزرگ خداى خود را در نزد »سدرة المنتهى« ديدند. ايشان از روى ميل و هواى نفس، سخن نمى‏گويند؛ هرچه مى‏گويند چيزهايى است كه خدا به دل‏هاى مبارك ايشان انداخته و نورى است از انوار علوم محمّدوآل‏محمّدعليهم‏السلام كه به دل‏هاى مبارك ايشان تابيده«.
 آن بزرگوار – اعلى اللّه مقامه – بعد از بيان اين مطلب، كسانى را كه قبل از اين بزرگواران بوده‏اند به چند دسته تقسيم مى‏نمايند و هر دسته را با خصوصياتشان ذكر مى‏فرمايند و پس از آن به ذكر مناقب و صفات بزرگان مى‏پردازند و مقام اصلى و باطنى ايشان را معرّفى مى‏نمايند كه: و هم القرى الظاهرة للسير الى القرى الباطنة آمناً من كلّ خطر (اين بزرگوارانند قريه‏هاى ظاهرى كه خدا قرار داده براى سير به سوى قريه‏هاى باطن در حال ايمنى از هر خطرى) كه قريه‏هاى باطنى، محمّدوآل‏محمّدعليهم‏السلام هستند. بعد از بيان اين مطلب و توضيح آن مى‏فرمايند:


    3- وصف اين بزرگواران؟!



 »كجا من قدرت دارم كه اين بزرگواران را توصيف كنم و اوصافشان را شماره كنم؟ تا اين‏كه اميد داشته باشم كه بتوانم اوصافشان را بگويم؟! و ان‏تعدّوا نعمة اللّه لاتحصوها (هرچه نعمت‏هاى خدا را شماره كنيد، نمى‏توانيد آنها را بشماريد). نوع اناسى (يعنى تمامى ايشان) از شناخت اين بزرگواران عاجز و ناتوانند؛ اگرچه خدا باز عرصه‏ى انسانى را دو چندان كند (هرچه اضافه بشنوند باز هم مقام ايشان را نخواهند فهميد). اگر دريا مداد (يعنى مركّب) بشود براى نوشتن فضل اين بزرگواران، دريا تمام مى‏شود و فضل اين بزرگواران تمام نخواهد شد اگرچه خداوند به مدد اين دريا درياى ديگرى را بياورد، فضل اين بزرگواران تمام نخواهد شد. اگر فضل محمّد وآل‏محمّدعليهم‏السلام تمام شود فضل ايشان هم تمام مى‏شود به جهت اينكه فرمودند نحن خزان علم اللّه و شيعتنا خزان علومنا (هركس بگويد فضل ايشان تمام مى‏شود يا نعوذباللّه اين سخنان را حمل بر غلو كند، محمّد وآل‏محمّدعليهم‏السلام را نشناخته است).



    4- منظور از كنايه‏ى مع‏الغير در كلمه‏ى »عِلمُنا«



 روى اين جهاتى كه ذكر شد، (سيّد مرحوم) اين علم را مخصوص خودشان فرمودند به اين‏كه فرمودند: عِلمُنا هذا اين علم كه مخصوص ما است. (سيّد مرحوم – اعلى اللّه مقامه – مرادشان از »ما« چه كسانى هستند؟ زيرا فرموند »علمنا« و »نا« كنايه‏ى متكلّم مع الغير است. مقصود از اين اشخاص چه كسانى هستند؟).
 و هم استاذه و سناده و ملاذه و عماده و دليله و رشادة نور الدنيا و الدين، زين الايمان و اليقين عضد الاسلام و المسلمين مزيل تحريف الغالين و انتحال المبطلين مربى ايتام المؤمنين فى التشريع و التكوين قطب الملة و الدين، الكهف الحصين و البلد الامين و ملجأ الخلق اجمعين الشيخ الاوحد و الامام الامجد، الشيخ احمد بن زين الدين الاحسائى اعلى اللّه مقامه و رفع فى الخلد اعلامه مراد از كسانى كه اين علم مخصوص ايشان است، استاد و پشتوانه و پناهگاه آن بزرگوار است، عماد و ركن و راهنماى آن بزرگوار است، نور دنيا و دين، زينت ايمان و يقين، بازوى اسلام و مسلمين، كسى كه تحريف غلوكنندگان را از بين برد، كسى كه باطل‏ها و آنچه را كه اهل باطل، بى‏جا به دين نسبت داده‏اند از بين برد، كسى كه يتيم‏هاى مؤمنين را تربيت مى‏كرد (و اى واى بر ما كه از تربيت اين بزرگواران محروم باشيم! اى واى بر كسانى كه خود و فرزندانشان را از اين علوم و از اين درگاه محروم مى‏كنند!) كسى كه در تشريع و تكوين تربيت‏كننده يتيمان مؤمنين بود، قطب ملّت و دين، پناهگاه محكم (هر جا بخواهند تشبيه كنند كسى را كه هر كس پناهنده به او شود از دشمن ايمن است، تشبيه مى‏كنند به كهف و غار، آن بزرگوار غارى بود كه هر كس به او پناهنده مى‏شد از شرّ شيطان و جن و شيطان‏هاى انسى در امان بود) كهف محكم، سرزمين امان، ملجأ و پناهگاه همه‏ى خلق، شيخ يگانه، پيشروِ عالى‏مقدار و بزرگوار، شيخ احمد بن زين الدين احسائى كه خدا مقامش را بلند گرداند.
 و يكى ديگر از آنان (مراد، كسانى هستند كه فرمودند: علمُنا و كنايه‏ى جمع ذكر كردند) خود سيّد بزرگوار – اعلى اللّه مقامه الشريف – است؛ كسى كه داراى همّت‏هاى بلند است. كسى كه صفات بسيار عالى و ارزنده‏اى دارد«. بعد مى‏فرمايند: »خدا عمر ايشان را طولانى بگرداند و سايه‏اش را بر سر كسانى كه دوستش دارند، بادوام بگرداند«.
  


  5- آن بزرگواران، افتخارند…



 اين بزرگواران كه تاكنون چهار نفر ايشان امرشان ظاهر شده است هر يك نسبت به استاد خود در حكم »الضوء من الضوء« هستند، چراغى كه از چراغ ديگر درگرفته‏اند. اگر چه هركدام در جاى خود اصلند. در ضوء و نور بودن، اصلند ولى نسبت به استاد خود فرعند. البته اصل و مؤسس شيخ بزرگوار اعلى‏اللّه مقامه است.
 آقاى مرحوم ادامه مى‏دهند: »ايشان غار و كهف تمام علم‏ها هستند. ايشان زنگ‏هاى خيالات را برطرف كردند، غبار انديشه‏ها را برطرف كرده‏اند، حقايق را آشكار فرموده‏اند. خدا براهين و دلايل ايشان را نورانى‏تر فرمايد و نور ايشان را تمام بفرمايد اگرچه مشركان نخواهند.
 اين‏جا جا دارد كه من در مقابل اين همه منّتهاى بزرگ الهيه افتخار كنم و بگويم:
 »اولئك آبائى فَجِئْنى بِمِثْلِهِم
اِذا جَمَعتنا يا جُريرَ المَجامِع«
 ترجمه: (من افتخار مى‏كنم و مى‏گويم اى جرير! – نام كسى بوده كه شاعر با او سخن مى‏گويد – اگر بناست در مجامع بنشينيم و به نسب افتخار كنيم من به اين بزرگواران افتخار مى‏كنم و مى‏گويم ايشانند پدران من. تو هم اگر مانند ايشان را دارى بياور!).
 به راستى اگر بنا باشد كسى افتخار كند، بايد به اين گونه نسب ايمانى افتخار كند نه به پدر و مادر جسمانى .
 مى‏فرمايد: »ايشانند كه حاملان اين علم گرانبها و گرانمايه هستند و اين علم فراوان را ايشان به دوش كشيدند و ايشان داراى اين معارف عاليه هستند نه غير ايشان. از ايشان اين علم پيدا شد و از ناحيه‏ى ايشان آشكار شد. همه‏ى مردم اگر مى‏خواهند براى طلب علم و كمال، كوچ كنند و به جايى بروند، بايد به طرف ايشان بروند. هركس مى‏خواهد به طرف خيرات برود بايد به طرف ايشان و بسوى ايشان برود. و به سوى ايشان مردان علم و انديشه پناهنده مى‏شوند.
 


  6- موقعيت بزرگان (اع)



 هيچ مسأله‏اى نيست مگر آن‏كه بايد به سوى ايشان برگردد و از ايشان جواب و حلّ هر مشكلى خواسته شود و هيچ‏يك از علوم نيست مگر آن‏كه بايد به ايشان مراجعه شود و از ايشان جواب دريافت گردد«.
 فرمايشات آقاى مرحوم تمام شد. فرمايش اين بزرگوار درباره علم اين بزرگواران، همان سخن ما است كه مى‏خواهيم بگوييم: اين بزرگواران حامل علم و معرفتى هستند كه اين علم و معرفت بالاترين علم‏ها و معرفت‏هايى است كه خدا آفرينش را براى آن ايجاد كرده است.
 پس اين بزرگواران در رديف و در عرصه حضرت على‏اكبر و حضرت اباالفضل العباس صلوات‏اللّه عليهما هستند. البته فضل انتسابى (فضلِ نَسَب و پدر و مادر) كه آن بزرگواران دارند سرجايش محفوظ است، مقصود در علم و معرفت است. نمى‏خواهيم بگوييم نقيب يا نجيب بودند بلكه مى‏خواهيم بگوييم اينها خزينه‏داران علوم آل‏محمّد صلوات‏اللّه عليهم اجمعين و آگاه از مرتبه فؤاد مى‏باشند.
 خداوند را مى‏خوانيم به عظمت سيدالشهداء صلوات‏اللّه عليه و به جلالت آن بزرگوار كه ما را اهل معرفت قرار بدهد و معرفت و شناخت اين بزرگواران را به ما كرامت فرمايد. در دنيا ما را از علومشان بهره‏مند فرمايد و در آخرت هم از شفاعتشان محروممان نكند. دشمنانشان را ذلّت و دوستانشان را عزّت و كرامت، عنايت فرمايد.
 در قسمت بعد، مقامات ايشان را به طور فشرده ذكر خواهيم كرد.