شناخت كاملين شيعه (۱)
سيّد مرحوم – اعلى اللّه مقامه – در قسمتى از كتاب »اَلّلوامِعُ الحُسَيْنيّة« كه در معرّفى ائمّهعليهمالسلام است، مىفرمايند: عِلْمُنا هذا … آقاى كرمانى، هنگام شرح كلمهى »علمُنا؛ يعنى علمِ ما« بعد از ذكر تمام علوم ظاهرى و باطنى مىفرمايند:
شناخت كاملين شيعه (1)
در قسمت گذشته، معيار و ملاكى براى شناخت بزرگان – اعلى اللّه مقامهم – بيان شد. در اين قسمت، ترجمه و مضمون عبارتى از آقاى مرحوم – اعلى اللّه مقامه – براى شناخت بزرگان نقل مىشود و اميدواريم كه مثمر ثمر واقع شود. البته نكتهاى كه در هنگام خواندن متن بايد به آن توجه داشت، اين است كه اگر عبارات قدرى مشكل به نظر رسيد، نبايد دست از مطالعه و خواندن كشيد؛ بلكه با اندكى تأمّل و تفكر، مطلب فهميده خواهد شد.
سيّد مرحوم – اعلى اللّه مقامه – در قسمتى از كتاب »اَلّلوامِعُ الحُسَيْنيّة« كه در معرّفى ائمّهعليهمالسلام است، مىفرمايند: عِلْمُنا هذا … آقاى كرمانى، هنگام شرح كلمهى »علمُنا؛ يعنى علمِ ما« بعد از ذكر تمام علوم ظاهرى و باطنى مىفرمايند:
2- الهام خداوند بر بزرگان (اع):
آن بزرگوار – اعلى اللّه مقامه – بعد از بيان اين مطلب، كسانى را كه قبل از اين بزرگواران بودهاند به چند دسته تقسيم مىنمايند و هر دسته را با خصوصياتشان ذكر مىفرمايند و پس از آن به ذكر مناقب و صفات بزرگان مىپردازند و مقام اصلى و باطنى ايشان را معرّفى مىنمايند كه: و هم القرى الظاهرة للسير الى القرى الباطنة آمناً من كلّ خطر (اين بزرگوارانند قريههاى ظاهرى كه خدا قرار داده براى سير به سوى قريههاى باطن در حال ايمنى از هر خطرى) كه قريههاى باطنى، محمّدوآلمحمّدعليهمالسلام هستند. بعد از بيان اين مطلب و توضيح آن مىفرمايند:
3- وصف اين بزرگواران؟!
4- منظور از كنايهى معالغير در كلمهى »عِلمُنا«
و هم استاذه و سناده و ملاذه و عماده و دليله و رشادة نور الدنيا و الدين، زين الايمان و اليقين عضد الاسلام و المسلمين مزيل تحريف الغالين و انتحال المبطلين مربى ايتام المؤمنين فى التشريع و التكوين قطب الملة و الدين، الكهف الحصين و البلد الامين و ملجأ الخلق اجمعين الشيخ الاوحد و الامام الامجد، الشيخ احمد بن زين الدين الاحسائى اعلى اللّه مقامه و رفع فى الخلد اعلامه مراد از كسانى كه اين علم مخصوص ايشان است، استاد و پشتوانه و پناهگاه آن بزرگوار است، عماد و ركن و راهنماى آن بزرگوار است، نور دنيا و دين، زينت ايمان و يقين، بازوى اسلام و مسلمين، كسى كه تحريف غلوكنندگان را از بين برد، كسى كه باطلها و آنچه را كه اهل باطل، بىجا به دين نسبت دادهاند از بين برد، كسى كه يتيمهاى مؤمنين را تربيت مىكرد (و اى واى بر ما كه از تربيت اين بزرگواران محروم باشيم! اى واى بر كسانى كه خود و فرزندانشان را از اين علوم و از اين درگاه محروم مىكنند!) كسى كه در تشريع و تكوين تربيتكننده يتيمان مؤمنين بود، قطب ملّت و دين، پناهگاه محكم (هر جا بخواهند تشبيه كنند كسى را كه هر كس پناهنده به او شود از دشمن ايمن است، تشبيه مىكنند به كهف و غار، آن بزرگوار غارى بود كه هر كس به او پناهنده مىشد از شرّ شيطان و جن و شيطانهاى انسى در امان بود) كهف محكم، سرزمين امان، ملجأ و پناهگاه همهى خلق، شيخ يگانه، پيشروِ عالىمقدار و بزرگوار، شيخ احمد بن زين الدين احسائى كه خدا مقامش را بلند گرداند.
و يكى ديگر از آنان (مراد، كسانى هستند كه فرمودند: علمُنا و كنايهى جمع ذكر كردند) خود سيّد بزرگوار – اعلى اللّه مقامه الشريف – است؛ كسى كه داراى همّتهاى بلند است. كسى كه صفات بسيار عالى و ارزندهاى دارد«. بعد مىفرمايند: »خدا عمر ايشان را طولانى بگرداند و سايهاش را بر سر كسانى كه دوستش دارند، بادوام بگرداند«.
5- آن بزرگواران، افتخارند…
آقاى مرحوم ادامه مىدهند: »ايشان غار و كهف تمام علمها هستند. ايشان زنگهاى خيالات را برطرف كردند، غبار انديشهها را برطرف كردهاند، حقايق را آشكار فرمودهاند. خدا براهين و دلايل ايشان را نورانىتر فرمايد و نور ايشان را تمام بفرمايد اگرچه مشركان نخواهند.
اينجا جا دارد كه من در مقابل اين همه منّتهاى بزرگ الهيه افتخار كنم و بگويم:
»اولئك آبائى فَجِئْنى بِمِثْلِهِم
اِذا جَمَعتنا يا جُريرَ المَجامِع«
ترجمه: (من افتخار مىكنم و مىگويم اى جرير! – نام كسى بوده كه شاعر با او سخن مىگويد – اگر بناست در مجامع بنشينيم و به نسب افتخار كنيم من به اين بزرگواران افتخار مىكنم و مىگويم ايشانند پدران من. تو هم اگر مانند ايشان را دارى بياور!).
به راستى اگر بنا باشد كسى افتخار كند، بايد به اين گونه نسب ايمانى افتخار كند نه به پدر و مادر جسمانى .
مىفرمايد: »ايشانند كه حاملان اين علم گرانبها و گرانمايه هستند و اين علم فراوان را ايشان به دوش كشيدند و ايشان داراى اين معارف عاليه هستند نه غير ايشان. از ايشان اين علم پيدا شد و از ناحيهى ايشان آشكار شد. همهى مردم اگر مىخواهند براى طلب علم و كمال، كوچ كنند و به جايى بروند، بايد به طرف ايشان بروند. هركس مىخواهد به طرف خيرات برود بايد به طرف ايشان و بسوى ايشان برود. و به سوى ايشان مردان علم و انديشه پناهنده مىشوند.
6- موقعيت بزرگان (اع)
هيچ مسألهاى نيست مگر آنكه بايد به سوى ايشان برگردد و از ايشان جواب و حلّ هر مشكلى خواسته شود و هيچيك از علوم نيست مگر آنكه بايد به ايشان مراجعه شود و از ايشان جواب دريافت گردد«.
فرمايشات آقاى مرحوم تمام شد. فرمايش اين بزرگوار درباره علم اين بزرگواران، همان سخن ما است كه مىخواهيم بگوييم: اين بزرگواران حامل علم و معرفتى هستند كه اين علم و معرفت بالاترين علمها و معرفتهايى است كه خدا آفرينش را براى آن ايجاد كرده است.
پس اين بزرگواران در رديف و در عرصه حضرت علىاكبر و حضرت اباالفضل العباس صلواتاللّه عليهما هستند. البته فضل انتسابى (فضلِ نَسَب و پدر و مادر) كه آن بزرگواران دارند سرجايش محفوظ است، مقصود در علم و معرفت است. نمىخواهيم بگوييم نقيب يا نجيب بودند بلكه مىخواهيم بگوييم اينها خزينهداران علوم آلمحمّد صلواتاللّه عليهم اجمعين و آگاه از مرتبه فؤاد مىباشند.
خداوند را مىخوانيم به عظمت سيدالشهداء صلواتاللّه عليه و به جلالت آن بزرگوار كه ما را اهل معرفت قرار بدهد و معرفت و شناخت اين بزرگواران را به ما كرامت فرمايد. در دنيا ما را از علومشان بهرهمند فرمايد و در آخرت هم از شفاعتشان محروممان نكند. دشمنانشان را ذلّت و دوستانشان را عزّت و كرامت، عنايت فرمايد.
در قسمت بعد، مقامات ايشان را به طور فشرده ذكر خواهيم كرد.