عُرفزدگی در دگرگونی قالبها
درآمد
گاهی اوقات گمان میکنیم مفاهیم
دینی تکراری شده است: تکرارِ نماز، تکرار روزه، تکرار اعمال شرعی، تکرار اعتقادات،
تکرار، تکرار و تکرار. ولی بیشک میدانیم که دین، دین است و آنچه رسولخدا، صلی الله
علیه و آله، بیان فرمودهاند و امامان، علیهم السلام، تشریح کردهاند چیزی است که باید
به آن معتقد باشیم و عمل کنیم و تا ظهور امام زمان صلوات الله علیه هیچگونه تغییری
ایجاد نمیشود.
این تکرارزدگی، سبب میشود در پی
قالبهای جدیدی باشیم تا همان مطالب و همان مفاهیم دینی و عقیدتی را در آن قالبها
ببینیم. استفاده از این قالبها به ویژه برای نسل جوان ضروری مینماید.
نکته اینجاست که این قالبها محدودیت
زیادی دارد. مثلاً نمیتوان نماز، روزه، حج، زکات، خمس، جهاد و سایر احکام شرعی را
تغییر داد و در قالب جدیدی به انجام رسانید. همچنین نمیتوان اعتقادات دینی را تغییر
داد و دگرگون کرد یا اخلاقیات شرعی را به گونهای عجیب و غریب تقریر نمود. فقط «مسائل
روز» است که میان مفاهیم دینی جدید مینماید که آنها هم در زیر مجموعه مفاهیم اصیل
دینی قرار میگیرند.
بحمدالله برای ما توضیح دادهاند
که اگر قالبها با اصول اصیلِ اسلام (تشیع-مکتب) مخالفت و تضادّی ندارد، میتوان آنها
را به کار برد؛ ولی مشکل در «تشخیص قالب صحیح و اصیل از قالب ناصحیح و قلابی» است:
قالبهایی قلابی که گاهی «محتوا» را تغییر داده و مفاهیم دینی را کاملاً برعکس نشان
میدهد.
مهمترین شرط استفاده از قالبها،
آگاهی کامل از مفاهیم دینیمکتبی است. به این معنا که برای نشاندن مفهومی دینیمکتبی
در قالبی جدید، نیاز به آشناشدن با جهتهای آن مفهوم است تا قالبی مناسب آن یافته و
از هر جهت، یا از بیشتر جهتها، آن مفهوم را پوشش داده و در آن قالب اصیل جای داد.
امروزه در جامعه افرادی هستند که
گمان کردهاند قالب تازه و نو را یافتهاند و مفاهیم دینی را در آن قالبها به خُوردِ
اندیشههای مردم عادی میدهند و جالب آنجاست که به یک یا دو مفهوم دینی اکتفا نکرده؛
به مفاهیم مختلف دینی در موضوعها و حوزههای مختلف سرَک کشیده و دستی میرسانند و
جالبتر آنکه مردم عادی استقبال فراوان کرده و بَهبَه و چَهچَه میکنند؛ چراکه با
قالبی نوین روبرو شدهاند. این قالبها شامل اشخاص، پوشش (لباس)، روش گفتار، نتیجهگیریهای
جدید و… میشود. در ادامه به صورتهایی از
اینگونه قالبها اشاره میکنیم.
یک.
حدود یک سال پیش بود که در کارواش
با شخصی از این تیپ برخورد کردم. به علت قیافه ظاهری من، نزدیک آمد و از کتاب و مدرسه
و دروس دینی گفت و در نهایت اذعان کرد که: من با کت و شلوار برای مردم سخنرانی میکنم؛
چراکه مردم لباس روحانیت را دیدهاند و شنیدهاند که این قشر چه میگویند. حال با دیدن
من، با این لباس و در محیط مسجد، مشتاق میشوند بدانند من چه میخواهم بگویم. در نتیجه
سر تا پا گوش میشوند و سخنانم را نوش میکنند.
این شخص از اشخاصی بود که قالب
نو را قالب ظاهری در نظر گرفته و لباس جدید انتخاب کرده بود و هرگز هم به ذهنش خطور
نکرده بود که شاید مردم از چهره و قیافه او شگفتزده شدهاند که: آخر این چه شخصیتی
است که مطالب اسلامی را با ظاهری غیر اسلامی بیان میکند. این شخص، قالب جدید را یافته؛
ولی قالبی قلابی و غیر اصیل که کاملاً با آموزههای اسلامی مخالف است.
دو.
چندی پیش یکی از برادران از شخصی
برایم گفت که با کت و شلوار و «صورت تراشیده» سخن میگوید و مطالب اسلامی را در حوزههای
مختلف (عقیده، احکام، اقتصاد، روانشناسی، روابط خانوادگی و…) بیان میکند و بسیاری
مفتون او شدهاند. چند جلسهای از سخنان او را در اختیار گذاشت تا اگر فراغتی حاصل
شد، نگاهی اندازم. با توجه به سخنان این سخنران، روشن شد که …
برای خواندن ادامه مطلب، اینجا کلیک کنید
عُرفزدگی در دگرگونی قالبها
درآمد
گاهی اوقات گمان میکنیم مفاهیم
دینی تکراری شده است: تکرارِ نماز، تکرار روزه، تکرار اعمال شرعی، تکرار اعتقادات،
تکرار، تکرار و تکرار. ولی بیشک میدانیم که دین، دین است و آنچه رسولخدا، صلی الله
علیه و آله، بیان فرمودهاند و امامان، علیهم السلام، تشریح کردهاند چیزی است که باید
به آن معتقد باشیم و عمل کنیم و تا ظهور امام زمان صلوات الله علیه هیچگونه تغییری
ایجاد نمیشود.
این تکرارزدگی، سبب میشود در پی
قالبهای جدیدی باشیم تا همان مطالب و همان مفاهیم دینی و عقیدتی را در آن قالبها
ببینیم. استفاده از این قالبها به ویژه برای نسل جوان ضروری مینماید.
نکته اینجاست که این قالبها محدودیت
زیادی دارد. مثلاً نمیتوان نماز، روزه، حج، زکات، خمس، جهاد و سایر احکام شرعی را
تغییر داد و در قالب جدیدی به انجام رسانید. همچنین نمیتوان اعتقادات دینی را تغییر
داد و دگرگون کرد یا اخلاقیات شرعی را به گونهای عجیب و غریب تقریر نمود. فقط «مسائل
روز» است که میان مفاهیم دینی جدید مینماید که آنها هم در زیر مجموعه مفاهیم اصیل
دینی قرار میگیرند.
بحمدالله برای ما توضیح دادهاند
که اگر قالبها با اصول اصیلِ اسلام (تشیع-مکتب) مخالفت و تضادّی ندارد، میتوان آنها
را به کار برد؛ ولی مشکل در «تشخیص قالب صحیح و اصیل از قالب ناصحیح و قلابی» است:
قالبهایی قلابی که گاهی «محتوا» را تغییر داده و مفاهیم دینی را کاملاً برعکس نشان
میدهد.
مهمترین شرط استفاده از قالبها،
آگاهی کامل از مفاهیم دینیمکتبی است. به این معنا که برای نشاندن مفهومی دینیمکتبی
در قالبی جدید، نیاز به آشناشدن با جهتهای آن مفهوم است تا قالبی مناسب آن یافته و
از هر جهت، یا از بیشتر جهتها، آن مفهوم را پوشش داده و در آن قالب اصیل جای داد.
امروزه در جامعه افرادی هستند که
گمان کردهاند قالب تازه و نو را یافتهاند و مفاهیم دینی را در آن قالبها به خُوردِ
اندیشههای مردم عادی میدهند و جالب آنجاست که به یک یا دو مفهوم دینی اکتفا نکرده؛
به مفاهیم مختلف دینی در موضوعها و حوزههای مختلف سرَک کشیده و دستی میرسانند و
جالبتر آنکه مردم عادی استقبال فراوان کرده و بَهبَه و چَهچَه میکنند؛ چراکه با
قالبی نوین روبرو شدهاند. این قالبها شامل اشخاص، پوشش (لباس)، روش گفتار، نتیجهگیریهای
جدید و… میشود. در ادامه به صورتهایی از
اینگونه قالبها اشاره میکنیم.
یک.
حدود یک سال پیش بود که در کارواش
با شخصی از این تیپ برخورد کردم. به علت قیافه ظاهری من، نزدیک آمد و از کتاب و مدرسه
و دروس دینی گفت و در نهایت اذعان کرد که: من با کت و شلوار برای مردم سخنرانی میکنم؛
چراکه مردم لباس روحانیت را دیدهاند و شنیدهاند که این قشر چه میگویند. حال با دیدن
من، با این لباس و در محیط مسجد، مشتاق میشوند بدانند من چه میخواهم بگویم. در نتیجه
سر تا پا گوش میشوند و سخنانم را نوش میکنند.
این شخص از اشخاصی بود که قالب
نو را قالب ظاهری در نظر گرفته و لباس جدید انتخاب کرده بود و هرگز هم به ذهنش خطور
نکرده بود که شاید مردم از چهره و قیافه او شگفتزده شدهاند که: آخر این چه شخصیتی
است که مطالب اسلامی را با ظاهری غیر اسلامی بیان میکند. این شخص، قالب جدید را یافته؛
ولی قالبی قلابی و غیر اصیل که کاملاً با آموزههای اسلامی مخالف است.
دو.
چندی پیش یکی از برادران از شخصی
برایم گفت که با کت و شلوار و «صورت تراشیده» سخن میگوید و مطالب اسلامی را در حوزههای
مختلف (عقیده، احکام، اقتصاد، روانشناسی، روابط خانوادگی و…) بیان میکند و بسیاری
مفتون او شدهاند. چند جلسهای از سخنان او را در اختیار گذاشت تا اگر فراغتی حاصل
شد، نگاهی اندازم. با توجه به سخنان این سخنران، روشن شد که وی به دنبال قالب جدید
است و ظاهراً آن را یافته است: کت و شلوار و صورت تراشیده و مخلوطکردن مطالب با طنزهای
سخیف و جوکهای بیمورد و اندکی بیپروایی در گفتار.
علاوه بر یافتن قالبی اینچنینی،
اشکالی بزرگتر وجود دارد و آن نبودِ آگاهی ۱۰۰درصد از مفاهیم دینی است.
مثلاً برای پاسخدادن به این پرسش
که: «وقتی دِل پاک است، چه نیاز به خواندن نماز و داشتن حجاب؟» اینگونه شروع کرده
است: «هر چیزی پوستی دارد و مغزی. اصل، مغز است و وظیفه پوست، نگهداری از مغز است.»
برای روشنشدن مطلب به چند مثال متوسل شده است: «اصل سلول، هسته سلول است؛ اما سلامت
سلول به پوسته سلول است.» همچنین: «اصل، مغز گردو است؛ اما سلامت مغز گردو به پوست
گردو است. مغز بسیار مهم است؛ اما سلامت آن به پوست است. اگر پوست نباشد مغز در مجاورت
با هر آلودگی فاسد میشود.» و بعد نتیجهگیری: «دل پاک مغز عبادت است اما سلامت همین
دل پاک، نماز، حجاب، روزه و… است.»
این شخص، خود، پوست نداشت؛ چراکه
ریش نداشت و ریش، طبق تعریف خودِ او، پوست است برای دِل اسلامی و پاک او.
مردم عادی با شنیدن اینگونه عبارتها،
مثالها و قالب جدید، بیشک ذوقزده شده و خوشحال میشوند و در دل، او را بهتر از هر
سخنرانِ سنّتی میدانند و غافلاند از اینکه این سخنران چه اصل مهمی را در همین عبارتهای
کوتاه، خواسته یا ناخواسته، وا زده است.
در این عبارتها اصالت را به مغز
داده و برای پوست اصالتی قائل نشده است. یعنی دل پاک و نیت و… را اصل دانسته و احکام
شرعیِ ظاهری را فرع دانسته است. به تعبیر دیگر
این همه تأکیدهای قرآن، فرمایشهای رسول خدا و ائمه، علیهمالسلام و علما و
صلحای عالَم تشیع درباره همین احکام ظاهری را نادیده گرفته و همه این احکام را پوستهای
میداند بر دِل پاک و حال آنکه در احادیث اسلامی، تفاوت مؤمن و کافِر، خواندن نماز
بیان شده است.
ممکن است شخصی بگوید آنچه از عبارتهای
این سخنران فهمیدهاید، مطالبی نیست که بتوان بهراحتی متوجه شد. در پاسخ باید گفت:
ممکن است اشخاص عادی دقیقاً آنچه را نوشتیم درنیابند؛ ولی دانستن یا ندانستن این توضیحها،
ارتباطی با تأثیرگذاری این عبارات ندارد. آنچه نوشتیم، پیام مخفی این عبارات بود. شاید
بتوان پیامِ مخفیِ اینگونه عبارتها و سخنرانیها را به «واروننگاری صوتی» (Back masking) تشبیه کرد: روشی برای ضبط صدا که در آن، پیامی صوتی به صورت وارونه
بر روی نوارِ آهنگی دیگر ضبط شده و مستتر میشود. واروننگاری، کاربردی تعمدی است و
برخی افراد بر این باورند که میتوان پیغامی را بدین وسیله به شنونده، بدون اینکه از
آن آگاه باشد و بدون اینکه خود بخواهد منتقل نمود و تأثیر آن پیام را به تماشا نشست.
روشن است که روش القای پیام در سخنرانیهای مورد بحث، اینگونه نیست و تنها وجه شباهت،
مخفیبودن پیام است.
آیا ممکن است در عبارتهای سخنران
مذکور دقیقتر شویم؟ آیا عبارتهای مذکور لایههای زیرینی هم دارد؟ آیا میتوان اینگونه
گفت که عبارتهای این سخنران حال و هوای صوفی و صوفیه و صوفیمَنِشی دارد؟ میتوان
سخنان او را شبیه سخنان «ابنعربی»دانست؟ آنجا که ابنعربی شریعت را به جسم و حقیقت
(احکام باطنی) را به روح تشبیه کرده است و «سید حیدر آملی» نسبت شریعت (احکام ظاهری)
را به طریقت، همانند بسیاری دیگر از صوفیان نسبت «پوست» به «مغز» میداند و بر آن است
که در این مقایسه «پوست» کجا و «مغز» کجا (رک: جامعالاسرار، ص۴۳) و آیا میتوان سخنان
این سخنران را شبیه یا مقتَبَس از عقیده صاحب «گلشن راز» دانست؛ آنجا که سروده است:
خدا را يافتم ديدم حقيقت
/ برون رفتم من از قيد شريعت // حقيقت خود
مقام ذات او دان / شده جامع ميان كفر و ايمان // ولى چون پخته شد بىپوست نيكوست /
اگر مغزش بر آرى بركنى پوست // شريعت پوست، مغز آمد حقيقت/ ميان اين و آن باشد طريقت
// خلل در راه سالك نقض مغز است / چو مغزش پخته شد بىپوست نغز است // چو عارف با يقين
خويش پيوست / رسيده گشت مغز و پوست بشكست.
پوست و مغز در این بحث، مسئلهای
قدیمی است؛ ولی در قالبی جدید مطرح شده است.
سه.
اما این تمام ماجرا نیست. اشخاص
عادی و شاید عامی هم به فکر یافتن قالبهای جدید افتادهاند و در عرصه ادبیات (عرصه
نظم) هم برای جلب مستمِع هم که شده، مفاهیم دینی را در قالبهای جدید دینی عرضه کرده
به خوردِ مخاطب میدهند. ایکاش فقط به این نکته بسَنده کرده بودند و مفاهیم دینی را
برعکس ارائه نمیکردند. به چند نمونه از باب «مشت نمونه خروار» توجه کنید:
[خطاب به امام زمان صلوات الله
علیه:] تقصیر من است اینکه کم می آیی / هر گاه شدم اسیر غم می آیی / این جمعه و جمعه
های دیگر حرف است / آدم بشوم ، سه شنبه هم می آیی.
با توجه به این نکته که یکی از
علامتهای ظهور آن حضرت، ظهور در روز جمعه است. مفهوم مهمی را میخواسته برساند: بیوفایی
و معاصیِ شیعیان؛ ولی قالب جدید یعنی چینش واژهها و عبارتِ «این جمعه و جمعههای
دیگر حرف است» کار را بسیار خراب کرده است.
شاید برای آمدنت دیر کردهای
/ وقتی نگاه آینه را پیر کردهای / دیری است
آسمانِ مرا شب گرفته است / خورشید من برای چه تأخیر کردهای؟
تأخیر یعنی آگاه نبودن از وقت مناسب،
یعنی واپساَفکندن. و این تعبیرها در شأن امام صلوات الله علیه نیست. باز هم قالب نو،
کار دست سراینده داده است.
منظور از قالب نو، الزاماً شِعر نو یا شعر پُستمُدرن
نیست. منظور روش بیان مفاهیم است: چه در تعابیر و چه در روش سرودَن.
باید وسطِ هفته بیایی آقا / دیریست که جمعههای ما تعطیل است.
به گونهای سروده شده است که مفهوم
را ناشایست و همراه طنز غیرفاخر بیان میکند.
صد موعظه کن ولی ز تسلیم نگو /
از خمس و زکات و ضرب و تقسیم نگو / آقا تو بیا ولی فقط با یک شرط/ از آنچه که ما دوست
نداریم نگو.
این رباعی برای بیان آمادهنبودن
عالَم از وضعیت زمان ظهور سروده شده است؛ ولی امر و نهی به امام صلوات الله علیه و
او را مستأصل کردن، ناشایست است. میتوانست این مفهوم را بسراید که: ما را آماده ساز
و بعد بیا و از موعظه، خمس، زکات و… فرمایش بفرما.
چهار.
در همین قسمت باید از قالبی غیر
شرعی نام ببریم: خواندن اشعار همراه آهنگ. متأسفانه این قالب هم به قالبهای دیگر اضافه
شده است که مثلاً اشعاری درباره توسل به امام زمان صلوات الله علیه را ضمن پخش آهنگ
میخوانند. این موضوع درباره شعرهایی با موضوع عرفان و مسائل معنوی همچون خدا، بهشت،
عشق و… بیشتر کاربرد دارد. در مقاله «نمایی از ابتذال در عزاداری» درباره آهنگهای شرعی و
غیر شرعی بیشتر توضیح دادهایم. پرسش اصلی این است که آیا زمانی خواهد رسید که خواندن
قرآن همراه موسیقی عادی شود؟…
پنج.
و این ماجرا وقتی بیشتر دامنهدار
میشود که اشخاص بصیر به قالبهای جدید بیندیشند. معمولاً در این بخش، قالبها، همان
«نتیجهگیریهای تازه» از فرمایشها است. ممکن است برادر یا خواهری ایمانی با توجهی
دقیق در فرمایشی از فرمایشهای امامان علیهمالسلام یا بزرگان دین اعلی الله مقامهم،
به نکتههایی دست یابد که در نظر او دقیق و لطیف است. برای با خبر شدن از صحت یا سُقم
این نتیجهگیریها، قبل از اِعلام و انتشار آن، باید با اساتید در میان گذارد و پس
از گفتو گو و به نتیجهرسیدن بحثها، در صورت نیاز، آن را منتشر ساخت.
یکی از شرایط سنجش درستی یا نادرستی
این قالبها و نتیجهگیریها، سنجش آن با «ضروریات مکتبی» است یعنی آنچه در مکتب استبصار
با توجه به سخنان بزرگان دین اعلی الله مقامهم به حدّ ضرورتِ مکتبی رسیده است. و صَد
البته سنجش با این ضروریات هم نیازمند آگاهی زیادی از مفاهیم دقیق مکتبی است. ممکن
است این نتیجهگیریها مقدَمات صحیحی داشته باشد؛ ولی نتیجه اشتباه باشد و برای مطمئنشدن
از صحت این نتیجهگیریها چارهای جز بررسی دوباره و سهباره یا بیشتر، وجود ندارد.
نتیجه بحث
هرگاه در جامعه سخنی شنیدیم که
از مفاهیم دینی میگفت، باید به دقت عمل کرد و عصا به دست حرکت نمود و اگر قالب آن
(شامل انواع قالبها: شخص، روش گفتار، پوشش و…) اندکی جدید مینمود، دقت را بیشتر
و بیشتر کرد. با توجه به آیه «الانسان علی نفسه بصیرة» انسان از مسئلهدار بودن یک
بحث، آگاه میشود و مییابد که با توجه به ضروریات مکتبی، هضم آن دشوار مینماید.
همچنین باید در خواندن و اعتقاد
ورزیدن به شعرهایی که از گوشه و کنار میشنویم دقت لازم را داشته باشیم.
و در کنار همه اینها اگر خود،
هنگام بررسی فرمایشها به نتیجهای رسیدیم، ابتدا آن را بررسی کرده و با اشخاص مناسب
در میان گذاریم و بعد به آن معتقد شویم. و نکته واپسین اینکه: بیشک، مخاطَب اصلی این
نوشتار، نگارنده است.
معتقد – فروردین ۹۱
تصاویر تزئینی است و به مناسبت بحث «قالبها» است.